Faculty Profile

فرزاد حسین پناهی قروچای
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/07/26

فرزاد حسین پناهی قروچای

دانشکده کشاورزی / گروه تولید و ژنتیک گیاهی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بهره‌گیری از برنامه DSSAT در مدیریت آب و ‌نیتروژن مزارع کلزای زمستانه (Brassica napus L.) درآینده تغییراقلیم، مطالعه موردی: دشت دهگلان در استان‌کردستان
    1402
    کشاورزی پایدار بدون توجه به منابع آبی و استفاده بهینه از آن امکان‌پذیر نخواهد بود. با توجه به اهمیت و ارزش آب و استفاده بهینه از نیتروژن در جهت حفظ بهره‌وری تولید و کاهش همزمان اثرات منفی زیست‌ محیطی، این مطالعه در دو فاز آزمایشات مزرعه‌ای و مدلسازی با هدف مدیریت بهینه آب و نیتروژن در زراعت کلزای زمستانه (رقم نپتون) انجام شد. آزمایشات مزرعه‌ای در سال‌های زراعی 97-1396 و 98-1397 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به ‌صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل سطوح مختلف آبیاری به ‌عنوان فاکتور اصلی در 4 سطح (25 درصد (I1)، 50 درصد (I2)، 75 درصد (I3) و 100 درصد (I4) نیاز آبی گیاه) و سطوح مختلف کود نیتروژن به ‌عنوان فاکتور فرعی در 4 سطح (25 درصد (N1)، 50 درصد (N2)، 75 درصد (N3) و 100 درصد (N4) نیاز نیتروژن گیاه) بودند. نتایج نشان داد در بین صفات مورد مطالعه وزن هزار دانه تحث تاثیر اثرات اصلی آبیاری و نیتروژن و صفت محتوای روغن دانه تحث تاثیر اثر اصلی نیتروژن قرار گرفت. همچنین صفات شاخه فرعی، طول خورجین، خورجین در بوته و دانه در خورجین تحث تاثیر اثر متقابل دوگانه آب و نیتروژن قرار گرفتند. در بررسی اثر متقابل سه گانه آب و نیتروژن و سال، صفات ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت، شاخص سطح برگ، شاخص سطح خورجین، سرعت رشد محصول، کارایی مصرف نیتروژن دانه و کارایی مصرف آبیاری وآب مصرفی در سطح یک درصد معنی‌دار شدند. نتایج مقایسه میانگین‌ها نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (5309 کیلوگرم در هکتار) در تیمار I4N4 در سال اول مشاهده شد. حداکثر عملکرد بیولوژیک در تیمارهای I4N4، I3N4 و I4N3 به‌ترتیب با مقادیر 17976، 17657 و 17589 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. در بررسی صفات کیفی بیشترین درصد پروتئین دانه در تیمار I4N3 (25/18) و روغن دانه در تیمارN1 (12/48) مشاهده شد. نتایج مقایسه میانگین‌ها برای صفات کارایی مصرف آبیاری ((YIUE و کارایی مصرف آب (YWUE) نشان داد که بیشترین YIUE و YWUE برای عملکرد دانه به تیمار I3N4 (به‌ترتیب با 1/1 و 85/0 کیلوگرم بر مترمکعب) در سال اول اختصاص یافت وکمترین مقدار برای این صفات در تیمارهای I1N1(به‌ترتیب با 34/0 و 23/0 کیلوگرم بر مترمکعب) و I1N2 (به‌ترتیب با 34/0 و 24/0 کیلوگرم بر مترمکعب) در سال دوم مشاهده گردید. بیشترین مقدار برای صفت کارایی مصرف نیتروژن (YNUE) به تیمار I4N1با 91/63 کیلوگرم دانه تولید شده به ازای هر کیلوگرم نیتروژن مصرفی در سال دوم اجرای آزمایش تعلق گرفت. در بخش مطالعات مدل‌سازی پاسخ کلزا به تغییرات آب و هوایی تحت سه سناریو (RCP2.6، RCP4.6 و RCP8.5) طی چهار دوره زمانی 2040-2021، 2060-2041، 2080-2061 و 2100-2081 مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور از مدل CSM-CROPGRO-Canola ارائه شده در برنامه DSSAT استفاده شد. به منظور واسنجی و اعتبارسنجی مدل به‌ترتیب از آزمایشات مزرعه‌ای انجام گرفته طی سال‌های زراعی 97-1396 و 98-1397 شمسی استفاده گردید. نتایج اعتبار سنجی مدل نشان داد که مدل از دقت کافی برای شبیه‌سازی متغیرهای اقلیمی و خصوصیات رشدی کلزا برخوردار بود. نتایج شبیه‌سازی نشان داد صفات شاخص سطح برگ، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و عملکرد دانه در سناریوهای مختلف تغییر اقلیم نسبت به سال زراعی مبنا یعنی 98-1397 شمسی کاهش نشان داد. کمترین و بیشترین کاهش عملکرد دانه نسبت به عملکرد در سال پایه (5309 کیلوگرم در هکتار) به‌ترتیب به سناریو RCP2.6 در دوره زمانی 2040-2021 (5293 کیلوگرم در هکتار) با 3/0- درصد و سناریو RCP8.5 در دوره زمانی 2100-2081 (3313 کیلوگرم در هکتار) با 58/37- درصد اختصاص یافت. ‌طور کلی نتایج مدل نشان داد که بیشترین اثر منفی تغییر اقلیم بر کلزا در سناریوی RCP8.5 وکمترین تاثیر منفی در سناریوی RCP2.6 اتفاق خواهد افتاد و با گذشت زمان اثرات منفی تغییر اقلیم، به ویژه در سناریوی RCP8.5 تشدید خواهد شد. به منظور جبران کاهش عملکرد ناشی از اثرات تغییر اقلیم در سناریو RCP8.5 تیمارهای سازگاری در 5 سطح شامل: D1 (آبیاری نرمال ( شاهد))، D2 (زمان شروع آبیاری زودتر از آبیاری نرمال - مقدار آبیاری ثابت)، D3 (تعداد آبیاری ثابت – مقدار آبیاری افزایش)، D4 (تعداد آبیاری افزایش – مقدار آبیاری ثابت) و D5(تعداد آبیاری افزایش – مقدار آبیاری افزایش) اعمال گردید. نتایج حاصل اعمال تیمارهای سازگاری نشان داد که بیشترین افزایش عملکرد نسبت به سناریو RCP8.5 در دوره زمانی 2100-2081 (3314 کیلوگرم در هکتار) به تیمار 5D (افزایش تعداد آبیاری و مقدار آبیاری) با 4027 کیلوگرم در هکتار با افزایش 51/21 درصد و کمترین افزایش به تیمار 2D (آبیاری زودتر از سال پایه – مقدار آبیاری ثابت) با 3673 کیلوگرم در هکتار با 83/10 درصد اختصاص یافت. نتایج این پژوهش در مجموع نشان داد که امکان استفاده از برنامه DSSAT به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم‌گیری برای کشاورزان ایران وجود دارد. با این حال حصول نتایج بهتر مستلزم داده‌های میدانی بیشتر و اطلاعات هواشناسی دقیق‌تر خواهد بود.
  2. ارزیابی تنظیم اسمزی در ارتباط با صفات فتوسنتزی در ارقام گندم دیم
    1402
    به منظور بررسی نقش تنظیم اسمزی و کلروفیل فلورسانس بر مقاوت و عملکرد ارقام گندم دیم تحت تاثیر آبیاری تکمیلی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار، در دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 و در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان صورت گرفت. فاکتورها شامل سطوح تنش خشکی (دیم و دو بار آبیاری تکمیلی در بهار) و ارقام گندم دیم (هما، سرداری، ریژاو، اوحدی و آذر2) بودند. صفات در مراحل مختلف رشدی گندم اندازه‌گیری شد. همچنین در آزمایشی دیگر در انتهای فصل رشد (مرحله خمیری) به منظور بررسی اثر محلول پاشی اوره بر تجمع پلی‌آمین‌ها در زمان پر شدن دانه در گندم با عملکرد و میزان پروتئین دانه تحت شرایط دیم و آبیاری تکمیلی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه فاکتور و سه تکرار و در دو سال زراعی اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل: دو سطح تنش خشکی(دیم و دو بار آبیاری تکمیلی در بهار)، 5 رقم گندم دیم و دو سطح محلول‌پاشی (شاهد و محلول‌پاشی اوره 4%) بود. اعمال آبیاری تکمیلی به طور معنی‌داری باعث افزایش عملکرد دانه شد. در هر دو سال زراعی شرایط دیم باعث افزایش میزان اسیدهای آمینه آزاد برگ و گلایسین بتائین، پرولین و پروتئین و سبب کاهش محتوی نسبی آب برگ (RWC) و سرعت کاهش آب از برگ (RWL)، پتانسیل اسمزی و کارایی کوانتومی فتوسیستم II در مراحل مختلف رشدی و هر دو سال زراعی شد. همچنین تنش خشکی در سال کم باران باعث افزایش کربوهیدراتهای محلول کل برگ (TSC) و کربوهیدراتهای محلول در آب (WSC) (به دلیل مقصد کوچکتر و نیاز کمتر دانه) و در سال با بارندگی مناسب باعث کاهش TSC و WSC بعد از گلدهی شد. تنظیم اسمزی در گندم قبل از گلدهی انجام شد. در مراحل گلدهی و 10 روز بعد از آن تنظیم اسمزی صورت نگرفت و فقط به صورت جزئی در ارقام آذر2 و سرداری اعمال شد. در واقع کاهش پتانسیل اسمزی در جهت تنظیم اسمزی نبوده و بدلیل کاهش آب بوده است. نقش پرولین در تنظیم اسمزی بسیار کم (بطور میانگین در مراحل مختلف رشدی در شرایط دیم سال اول 1.24% و در شرایط دیم سال دوم 0.64%) بود. در سال اول با تنش شدیدتر گیاه با افزایش Y(NPQ) انرژی بیشتری صرف حفظ و نگهداری سیستم فتوسنتزی به شکل دفع حرارت داشت. در سال دوم و در شرایط آبیاری تکمیلی با افزایش Y(II) و کاهش Y(NO) سبب افزایش فتوسنتز و کاهش اتلاف انرژی به شکل گرما شده است. همبستگی منفی و معنی‌دار RWL با اسیدهای آمینه آزاد برگ و گلاسین بتائین و همچنین همبستگی مثبت و معنی‌دار RWC با میزان گلایسین بتائین نشان‌دهنده این است که هر چه غلظت ترکیبات اسمزی برگ بیشتر باشد سرعت کاهش آب از برگ کمتر و میزان آب برگ بیشتر خواهد بود. نتایج این پژوهش تایید کرد که تامین آب کافی با استفاده از اجرای آبیاری تکمیلی در حساس‌ترین مراحل رشد گندم می‌تواند با بهبود صفات فیزیولوژیک گیاه به تولید عملکرد قابل قبول تحت شرایط دیم منتهی گردد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که آبیاری تکمیلی میزان پروتئین دانه را کاهش داد و محلولپاشی اوره میزان پروتئین دانه را افزایش داد. آبیاری تکمیلی در سال اول و دوم مجموع پلی‌آمین‌های اسپرمین، اسپرمیدین و پوترسین را در حدود 24 درصد کاهش داد. محلولپاشی اوره مجموع غلظت این سه پلی‌آمین را در سال اول و دوم در شرایط دیم به ترتیب 31% و 27% و در شرایط آبیاری تکمیلی 12% و 4% افزایش داد که نشان می دهد در شرایط آبیاری تکمیلی که شدت تنش کمتر است نیاز به پلی‌آمین‌ها کمتر و بالطبع تجمع آنها در دانه کمتر شد ولی تحت تنش شدید در شرایط دیم بواسطه نیاز بیشتر به پلی‌آمین‌ها مقدار آنها با دسترسی بیشتر به نیتروژن محلولپاشی شده افزایش یافته است. با توجه به نتایج و نیز همبستگی مثبت بین وزن هزار دانه و سه پلی‌آمین بالا در شرایط تنش، احتمالا پلی‌آمین‌ها در شرایط تنش شدیدتر در بهبود پر شدن دانه نقش دارند و محلولپاشی اوره می تواند با افزایش تجمع پلی‌آمین‌ها در مقاومت به خشکی موثر باشد. کاداورین از لحاظ عملکردی اثر متفاوتی با سه پلی آمین دیگر داشت.
  3. اثر قطع آبیاری و محلول پاشی نیتروپروساید سدیم بر برخی خصوصیات فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم کلزا (Brassica napus L)
    1402
    تنش خشکی عامل اصلی محدود کننده رشد و عملکرد گیاهان زراعی در اکثر مناطق می-باشد و کاهش یا تعدیل اثرات مخرب تنش خشکی از اولویت‌های تحقیقاتی در هر منطقه است. به‌منظور بررسی اثر بر‌هم‌کنش نیتروپروساید سدیم و تنش خشکی روی برخی خصوصیات مورفوفیزیولوژیک، عملکرد دانه و کیفیت دانه دو رقم کلزا دو آزمایش جداگانه انجام شد. آزمایش اول به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دو مکان (مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان و مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان) در سال زراعی 1395-1394 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از سطوح آبیاری شامل آبیاری کامل (شاهد)، قطع آبیاری از مرحله‌ی شروع غلاف‌دهی (تنش شدید) و قطع آبیاری از مرحله‌ی شروع پر شدن دانه (تنش ملایم)، ارقام کلزا شامل نپتون و اکاپی و چهار سطح محلول‌پاشی نیتروپروساید سدیم با غلظت‌های 0، 100، 200 و 300 میکرو مولار. نتایج تجزیه مرکب داده‌های دو مکان نشان داد که بین ارقام مورد مطالعه تنها از نظر ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه تفاوت معنی‌داری وجود داشت. تنش خشکی باعث افزایش غلظت پراکسید هیدروژن، مالون دی‌آلدئید و پرولین برگ و میزان فعالیت ‌آنزیم‌های آنتی اکسیدانی (پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز) و کاهش غلظت رنگیزه‌های فتوسنتزی، تعداد غلاف‌ در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد روغن دانه و در نهایت افت عملکرد روغن دانه شد. علی‌رغم اثرات منفی تنش خشکی بر کلزا، محلول‌پاشی گیاه توسط نیتروپروساید سدیم به ویژه محلول‌پاشی 100 و 200 میکرومولار نیتروپروساید سدیم تا حدود زیادی باعث کاهش اثرات تنش خشکی شد. محلول‌پاشی 100 و 200 میکرومولار نیتروپروساید سدیم باعث افزایش غلظت اسمولیت‌های سازگار و فعالیت آنزیم‌های آنتی اکسیدانی به ویژه در گیاهان تحت تنش شد و با حفظ رنگیزه‌های فتوسنتزی باعث بهبود عملکرد و کیفیت محصول شد. بالاترین عملکرد دانه (9/4970 کیلوگرم در هکتار) در شرایط آبیاری کامل و محلول‌پاشی 100 میکرومولار نیتروپروساید سدیم و کمترین عملکرد دانه (1/3343 کیلوگرم در هکتار) در شرایط قطع آبیاری از مرحله غلاف‌بندی و عدم محلول‌پاشی حاصل گردید. آزمایش دوم نیز به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار و در دو سال زراعی (1395-1394 و 1396-1395) اجرا شد. در این آزمایش نیز فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از سطوح آبیاری شامل آبیاری کامل (شاهد)، قطع آبیاری از مرحله‌ی شروع غلاف‌دهی (تنش شدید) و قطع آبیاری از مرحله‌ی شروع پر شدن دانه (تنش ملایم)، دو رقم کلزا شامل ارقام نپتون و اکاپی و چهار سطح محلول‌پاشی نیتروپروساید سدیم با غلظت‌های 0، 100، 200 و 300 میکرو مولار. نتایج تجزیه مرکب داده‌های دو سال بیانگر آن بود که با توجه به شرایط آب و هوایی مطلوب‌تر طی سال زراعی 1395-1394 غلظت پراکسید هیدروژن، مالون دی‌آلدئید، کربوهیدرات‌ها و پروتئین‌های محلول برگ کمتر از سال زراعی 1396-1395 بود، در صورتی که غلظت کلروفیل‌های a، b و کل، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن دانه طی سال زراعی اول بیشتر از سال زراعی دوم بود. رقم اکاپی از ارتفاع بوته و درصد روغن دانه بیشتری نسب به رقم نپتون برخوردار بود، در حالیکه رقم نپتون از لحاظ وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در مقایسه با رقم اکاپی برتری داشت. همانند آزمایش اول قطع آبیاری و اعمال تنش خشکی اثرات منفی بر گیاه داشت و به طور کلی کمبود آب در خاک باعث افزایش غلظت پراکسید هیدروژن، مالون دی‌آلدئید، اسمولیت‌های سازگار شامل پرولین، کربوهیدرات‌ها و پروتئین‌های محلول، فعالیت آنزیم‌های پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز شد. در شرایط تنش خشکی غلظت رنگدانه‌های فتوسنتزی، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد روغن دانه و عملکرد روغن دانه به طور چشمگیری کاهش یافت. محلول‌پاشی نیتروپروساید سدیم به خصوص محلول‌پاشی 100 و 200 میکرومولار نیتروپروساید سدیم توانست از اثرات منفی تنش خشکی بکاهد. کاربرد این غلظت‌های نیتروپروساید سدیم با افزایش محتوی اسمولیت‌های سازگار و فعالیت‌ آنزیم‌های آنتی اکسیدانی و کاهش میزان پراکسید هیدروژن و مالون دی‌آلدئید باعث حفظ رنگدانه‌های فتوسنتزی و بهبود فعالیت فتوسنتزی گیاهان تحت تنش و در نهایت، بهبود عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن دانه شد. بالاترین عملکرد دانه در شرایط آبیاری کامل و محلول‌پاشی 100 میکرومولار نیتروپروساید سدیم به میزان 9/4808 کیلوگرم در هکتار و پایین‌ترین عملکرد دانه در شرایط قطع آبیاری از مرحله غلاف‌بندی و عدم محلول‌پاشی نیتروپروساید سدیم به میزان 4/3274 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. به طور کلی بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان بیان کرد کاربرد نیتروپروساید سدیم به ویژه محلول‌پاشی 100 و 200 میکرومولار نیتروپروساید سدیم می‌تواند در کاهش اثرات مخرب ناشی از تنش تنش خشکی بر گیاه کلزا موثر باشد و کاربرد غلظت مناسب این ماده در شرایط کمبود آب قابل توصیه است.
  4. تاثیر تیمارهای پرایم و محلولپاشی برخی ترکیبات آلی و معدنی بر خصوصیات فیزیولوژیک، کارایی استفاده از نور و عملکرد گندم دیم
    1401
    با توجه به روند رو به رشد جمعیت و بهدلیل این که حدود 40 درصد از زمین های زیر کشت در مناطق خشک قرار دارند، کشاورزی دیم نقش حیاتی در تامین غذا در سراسر جهان ایفا می کند. بارش عامل محدود کننده اولیه در کشاورزی دیم است و در چنین شرایطی بهبود بهره وری سیستم کشاورزی دیم یک موضوع مهم برای امنیت غذایی می باشد (Ding et al., 2021). در سراسر جهان غلات یکی از مهمترین منابع غذایی بشر است که در میان غلات، گندم 22 درصد از سطح زیر کشت جهانی را به خود اختصاص داده است و با تولید جهانی 749 میلیون تن در سال 2016، دومین محصول اصلی در سراسر جهان میباشد . در بین استراتژیهای مختلف برای بهبود عملکرد گیاه در برابر خشکی، پرایمینگ بذر رویکردی کم هزینه، موثر و کاربردی و تکنیکی با خطر پذیری پایین است. پرایمینگ یک استراتژی موفق برای تولید گیاهان مقاوم در برابر انواع تنش از جمله کمبود آب و شوری است. پرایمنگ بذر از راهکارهایی است که باعث کاهش زمان سبز شدن خواهد شد و این مسئله در مناطقی که طول فصل رشد در آنها محدود است از اهمیت ویژهای برخوردار است و در صورتی که سطح برگ کانوپی دراوایل دوره رشد افزایش یابد این امر باعث میشود که از حداکثر تشعشع خورشیدی در طول فصل رشد استفاده شود و این امر به نوبه خود باعث افزایش تجمع ماده خشک و افزایش پتانسیل عملکرد میگردد.
  5. بررسی اثر تیمارهای پرایمینگ بر جوانه زنی بذر و قدرت گیاهچه بلوط وی ول (Quercus libani) در جنگل های زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های مریوان)
    1401
    جوانه زنی یکی از مهم ترین مراحل رشد گیاه است که در محیط های طبیعی تحت تاثیر تنش-های مختلف قرار می گیرد. این تحقیق به منظور بررسی اثر تعدادی از پرایم های موثر بر جوانه زنی و افزایش کیفیت نهال های تولیدی بذر بلوط وی ول Quercus libani، انجام شد. برای پرایمینگ، از هشت تیمار شاهد، استراتیفیکاسیون، سولفات روی ( g/L5)، اوره ( g/L10)، نیترات پتاسیم (5/1 درصد)، اسید جیبرلیک (mg/L 200)، اسید هیومیک (mg/L 750) و هیدروپرایمینگ استفاده و سپس بذور در گلدان کشت شدند. داده ها، در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تکرار جهت بررسی و مقایسه صفاتی نظیر سرعت جوانه زنی، خشبیت نهال، قطر ساقه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، تعداد برگ، سطح برگ (LA)، سطح ویژه برگ (SLA)، وزن خشک برگ، قطر ریشه چه، طول ریشه چه، حجم ریشه چه، وزن خشک ریشه چه، مورد مطالعه قرار گرفتند. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسه میانگین ها نسبت به شاهد، پاسخ به فرضیات مطروحه و نتیجه گیری با استفاده از مدل های آماری استاندارد انجام شد. بر اساس نتایج، پرایمینگ، کمترین اثر را بر شاخص های صفات برگی (تعداد برگ، LA، SLA و وزن خشک برگ) داشت، به طوری که تنها LA و وزن خشک برگ در سطح 5 درصد با بیشترین تاثیر پذیری از اسید جیبرلیک معنی دار شدند. در صفات مرتبط به ساقه چه، طول و وزن خشک ساقه چه به اسید جیبرلیک و هیومیک اسید به ترتیب در سطوح احتمال 5 و 1 درصد واکنش معنی داری نشان داده اما این تیمارها بر قطر ساقه چه بی اثر بودند. بهترین عملکرد، در نتایج صفات شاخص ریشه چه مشاهده و ثبت شد. در این بخش عملکرد هر چهار صفت طول، وزن خشک، حجم و قطر در سطح احتمال 1 درصد، نسبت به شاهد تحت اثر تیمارهای استراتیفیکاسیون، نیترات پتاسیم و جیبرلیک اسید، معنی دار شدند. بهترین نتایج این تحقیق در صفات سرعت جوانه زنی و خشبیت نهال ها نمود پیدا کرد. بهترین تیمار موثر بر سرعت جوانه زنی و در صفت خشبی شدن نهال ها، توسط هیومیک اسید به دست آمد. در بررسی جدول ضرایب همبستگی، بهترین نتایج مربوط به صفت سرعت جوانه زنی بود. این صفت با اکثر صفات، همبستگی قوی و معنی داری داشت. نکته دیگر همبستگی و تاثیر وزن خشک برگ با وزن خشک ریشه چه و ساقه چه بود. این صفت با هر دو، رابطه مستقیم، اما در سطح معنی داری (1 درصد) با وزن خشک ساقه چه بیشتر مرتبط بود.
  6. ارزیابی روش های کنترل شیمیایی و مکانیکی علف های هرز مزارع کینوا (.Chenopodium quinoa Willd)
    1400
    گیاه زراعی کینوا بومی آمریکای جنوبی با 5000 تا 7000 سال قدمت می باشد و در کشورهای آمریکای جنوبی به خاویار سبز و دانه طلایی مشهور است. کینوا گیاهی مقاوم به تنش خشکی و شوری می باشد. کینوا اگرچه یک محصول باستانی به حساب می آید، اما در کشاورزی مدرن در مورد کنترل علف های هرز یا علف کش موثر در آن مطالعه کمی انجام شده است. بر اساس تحقیقات محدودی که تاکنون در خصوص بررسی علف کش های انتخابی موثر برای کنترل علف های هرز پهن برگ در کینوا صورت گرفته است اغلب علف کش ها به کینوا خسارت زیادی وارد نموده اند و صرفا قادر به کنترل علف های هرز مزرعه کینوا نیستند. این مطالعه به منظور ارزیابی روش های مختلف مکانیکی و شیمیایی کنترل علف های هرز مزرعه کینوا در مدت دو سال در مزرعه دانشگاه کردستان انجام گرفت. تیمارهای سال اول شامل: شاهد (آلوده به علف هرز)، وجین تمام فصل، یک بار وجین، یک مرحله استفاده از کولتیواتور بین ردیف ها، دو مرحله استفاده از کولتیواتور بین ردیف ها، کاربرد آتش بین ردیف ها، علف کش پاراکوات تمام سطح، علف کش پندی متالین و علف کش پاراکوات+ پرایمینگ اسیدسالیسیلیک و تیمار علف کش تریفلورالین و تیمارهای آزمایشی سال دوم تیمارها شامل: شاهد(آلوده به علف هرز)، کاربرد آتش، وجین تمام فصل، دو مرحله کولتیواتور بین ردیف ها، یک مرحله کولتیواتور بین ردیف ها، گلایفوسیت پیش رویشی، گلایفوسیت پیش کاشت، پاراکوات پیش رویشی، پاراکوات پیش کاشت، ایندازیفلم محافظت شده، پاراکوات محافظت شده، ایندازیفلم تمام سطح، پاراکوات + ایندازیفلم محافظت شده بوده است. نتایج در سال اول نشان داد که تیمار وجین تمام فصل دارای بیشترین عملکرد محصول و تیمارهای تریفلورالین، پاراکوات و تیمار پاراکوات+ پرایمینگ اسیدسالیسیلیک 100 درصد بوته های کینوا را از بین برده و فاقد عملکرد بوده اند. نتایج سال دوم نشان داد که تیمارهای دو بار کولتیواتور و وجین تمام فصل دارای بیشترین عملکرد محصول و تیمارهای پاراکوات محافظت شده و کاربرد آتش به صورت محافظت شده هم عملکرد قابل قبولی داشتند. تیمارهای اینداریفلم تمام سطح، پاراکوات پیش رویشی، پاراکوات پیش کاشت، گلایفوسیت پیش رویشی و گلایفوسیت پیش کاشت کمترین عملکرد را داشتند، نتایج بیانگر حساسیت بالای کینوا به این علف کش ها می باشد و جهت کنترل علف های هرز روش های کنترل مکانیکی مانند وجین و کولتیواتور و از روش های شیمیایی کاربرد علف کش پاراکوات به روش محافظت شده توصیه می گردد.
  7. ارزیابی انتقال مجدد نیتروژن از اندام های رویشی و ارتباط آن با مقاومت به تنش کم آبی در چند رقم گندم
    1400
    در زراعت دیم بسیاری از عوامل و پدیده ها با وجود اثرگذاری، غیر قابل کنترل و یا قابل تعدیل هستند. در نواحی مدیترانه ای مراحل پایانی رشد گندم با تنش خشکی مواجه است در چنین شرایطی بهره گیری از آبیاری تکمیلی می تواند سبب بهبود عملکرد این محصول گردد. بعد ازآبیاری، نیتروژن به عنوان مهم ترین عامل موثر در افزایش عملکرد کمی و کیفی گندم شناخته می شود. به منظور بررسی تاثیر آبیاری تکمیلی در دو سطح دیم (شاهد) و آبیاری در مرحله بوتینگ و مصرف کود نیتروژن در سه سطح (50 کیلوگرم اوره، 100 کیلوگرم اوره، 100 کیلوگرم اوره به علاوه محلول پاشی 20 کیلوگرم اوره در مرحله خوشه رفتن) روی عملکرد و اجزای عملکرد و ارتباط آن با انتقال مجدد ماده خشک سه رقم گندم (سرداری، آذر2 و ریژاو) آزمایشی در سال زراعی 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. نتایج آزمایش نشان داد، آبیاری تکمیلی سبب افزایش مقدار کلروفیل a، کلروفیل b، ماده خشک انتقال مجدد یافته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه شد. رقم ریژاو تعداد دانه و عملکرد بیشتری نسبت به آذر2 و سرداری داشت. سطوح مختلف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر کارآیی انتقال مجدد ماده خشک ساقه + غلاف برگ، سنبله، انتقال مجدد کل و سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه گذاشت. افزایش مصرف کود نیتروژن و محلول پاشی آن در مرحله خوشه رفتن منجر به افزایش پروتئین دانه گردید. نتایج آزمایش نشان داد، آبیاری تکمیلی سبب افزایش مقدار ماده خشک انتقال مجدد یافته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه شد. رقم ریژاو تعداد دانه و عملکرد بیشتری نسبت به آذر2 و سرداری داشت. سطوح مختلف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر کارآیی انتقال مجدد ماده خشک ساقه + غلاف برگ، سنبله، انتقال مجدد کل و سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه گذاشت. افزایش مصرف کود نیتروژن و محلول پاشی آن در مرحله خوشه رفتن منجر به افزایش پروتئین دانه گردید.
  8. اثر کود نیتروژن بر عملکرد و کیفیت علوفه و دانه کینوا (Chenopodium quinoa Willd.) در دشت دهگلان
    1400
    به منظور بررسی اثر کود نیتروژن بر عملکرد و کیفیت علوفه و دانه (Chenopodium quinoa Willd.) در دشت دهگلان آزمایش حاضر در سال 97-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان انجام شد. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار انجام شد. تیمارهای اعمال شده شامل سطوح مختلف کود نیتروژن صفر، 75، 150، 225 کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به نتایج آزمایش مشخص شد سطوح کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر اجزای عملکرد (عملکرد بیولوژیک، عملکرد اقتصادی، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، روغن دانه و وزن خشک علوفه) و تاثیر غیر معنی داری بر تعداد شاخه فرعی داشته است. در صفات عملکرد بیولوژیک، عملکرد اقتصادی، شاخص برداشت و وزن خشک علوفه سطح 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، در صفت وزن هزار دانه سطح 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و در صفت روغن دانه سطح 225 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشترین تاثیر را داشته است. نتایج مربوط به کیفیت علوفه نشان داد که قبل از مرحله گلدهی صفات ADF، همی-سلولز و CP به صورت معنی دار تحت تاثیر تیمارهای مختلف کود نیتروژن قرار گرفتند. در مرحله گلدهی تفاوت بین تیمارهای مختلف کاربرد نیتروژن فقط از نظر صفت ADF معنی دار گردید و بعد از مرحله گلدهی نیز تیمارهای NDF و همی سلولز تغییرات معنی داری در پاسخ به سطوح مختلف کود نیتروژن نشان دادند. در هیچکدام از مراحل نموی درصد خاکستر علوفه کینوا تحت تاثیر کاربرد کود نیتروژن قرار نگرفت. نتایج این مطالعه در مجموع نشان داد که کینوا قابلیت کشت به عنوان یک گیاه ارزشمند مغذی و همچنین یک علوفه باکیفیت در دشت دهگلان استان کردستان را دارد و با توجه به مقاومت زیادی که به خشکی دارد می تواند در تناوب سایر محصولات زراعی استان قرار بگیرد. در صورت استفاده از این گیاه به منظور تولید علوفه، برداشت در اوایل گلدهی توصیه می گردد. همچنین مشخص شد که کینوا یک گیاه کم توقع بوده و فراهمی 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای تولید عملکرد کمّی و کیفی مناسب در شرایط آب و هوایی دشت دهگلان کفایت می کند.
  9. ارزیابی برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی تحت تاثیر دور و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای
    1399
    کمبود آب یکی از مشکلات تاثیرگذار در منطقه خشک و نیمه خشک همانند کشور ایران می باشد. لذا استفاده بهینه از منابع آبی در راس امور مربوط به تولید محصولات کشاورزی است. بدین منظور ارزیابی برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی تحت تاثیر دورها و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای آزمایشی مزرعه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی واقع در دشت دهگلان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل دور آبیاری (2، 4 و 6 روز یک بار) و میزان آبیاری (60، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه) بود. صفات اندازه گیری شده در این مطالعه عملکرد، اجزاء عملکرد و آنزیم های آنتی اکسیدانی را شامل گردید. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که دوره های مختلف آبیاری و سطوح تامین مختلف نیاز آبی گیاه تاثیر معنی داری بر روی صفات مختلف نظیر تعداد غده، تعداد کل غده و درصد ماده خشک غده داشتند. بیش ترین میزان عملکرد کل غده تحت تاثیر دور آبیاری در تیمارهای دور آبیاری 2 و 4 روز یک بار بود، هم چنین میزان عملکرد کل در سطح تامین 100 درصد نیاز آبی بیش ترین مقدار بود. درصد ماده خشک نیز تحت تاثیر دور آبیاری و تامین نیاز آبی قرار گرفت به طوری که بیش ترین میزان این صفت در تیمار دور آبیاری 4 روز یک بار بود که با تیمار دور آبیاری 2 روز یک بار اختلاف معنیداری نداشتند، هم چنین بیش ترین میزان آن تحت تاثیر تامین نیاز آبی در تیمار 69 درصد نیاز آبی مشاهده شد. دور آبیاری تاثیر معنی داری بر میزان کلروفیل b نداشت اما اثر آن بر میزان کلروفیل a در مرحله اول و دوم بعد ازآبیاری معنی دار بود. نتایج نشان داد که بیش ترین میزان کلروفیل کل مربوط به تیمار تامین 80 درصد نیاز آبی و دور آبیاری 4 روز یک بار بود. میزان رنگیزه کاروتنوئید تحت تاثیر دورهای آبیاری و سطوح مختلف تامین نیاز آبی گیاه قرار نگرفت. آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز به طور معنی داری تحت تاثیر دورهای آبیاری و میزان نیاز آبی گیاه در مطالعه حاضر قرار گرفتند اما میزان تاثیر دور آبیاری بر میزان مالون دی آلدئید معنی دار نشد.
  10. اثر تیمارهای پرایمینگ بذر بر رشد، عملکرد و خصوصیات جوانه زنی کینوا (Chenopodium quinoa Willd)
    1399
    یکی از راهکارهایی که محققین برای بهبود، یکنواختی جوانه زنی و سرعت سبز شدن بذور پیشنهاد می کنند پرایمینگ می باشد که به عنوان یک شرایط فیزیولوژیک پیش از کاشت است که می تواند کارآیی بذرها را از طریق کاهش میانگین مدت زمان جوانه زنی، افزایش سرعت سبز شدن گیاهچه و افزایش تحمل بذر به شرایط تنش مانند کمبود آب و درجه حرارت های پایین بهبود دهد. به منظور ارزیابی اثر تیمارهای پرایمینگ بذر بر رشد، عملکرد و خصوصیات جوانه زنی کینوا چهار آزمایش مزرعه ای و گلخانه ای در سال زراعی 98-1397 انجام گرفت. ابتدا آزمایشی در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف پرایمینگ شامل نیترات پتاسیم (5 درصد وزنی-حجمی)، کلرید پتاسیم (1 درصد وزنی-حجمی)، سولفات روی (6 درصد وزنی-حجمی)، جیبرلیک اسید (30 میلی گرم در کیلوگرم)، پلی اتیلن گلایکول 6000 (10 درصد وزنی-حجمی)، اسید سالیسیلیک (200 میلی گرم در لیتر)، هیومیک اسید (54 میلی گرم در لیتر)، هیدروپرایمینگ (آب مقطر یکبار تقطیر شده) و تیمار شاهد بدون پرایمینگ در چهار تکرار به صورت طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. آزمایش دوم به صورت طرح کاملاً تصادفی با تیمارهای مشابه آزمایش اول در 4 تکرار در گلخانه تحقیقاتی گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام شد. آزمایش سوم به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با تیمارهای مشابه آزمایش اول در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. آزمایش چهارم نیز با هدف ارزیابی خصوصیات جوانه زنی بذور برداشت شده از مزرعه به صورت طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج کلی آزمایش اول نشان داد که تیمارهای کلرید پتاسیم، هیدروپرایمینگ، نیترات پتاسیم و جیبرلیک اسید اثرات مثبتی بر خصوصیات جوانه-زنی بذور کینوا داشتند. نتایج آزمایش گلخانه ای نیز برتری تیمارهای کلرید پتاسیم و جیبرلیک اسید را به خوبی نشان داد. در آزمایش مزرعه ای تیمار اسید سالیسیلیک و کلرید پتاسیم منجر به حصول بیشترین عملکرد دانه شدند. نتایج حاصل از تست بذور برداشت شده از مزرعه نیز نشان داد که بذور تحت تیمارهای کلرید پتاسیم و اسید سالیسیلیک درصد و سرعت جوانه زنی بالاتری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان دادند. بر اساس مجموع نتایج آزمایشات این مطالعه در زراعت کینوا پرایمینگ بذور با کلرید پتاسیم و اسید سالیسیلیک توصیه می گردد.
  11. بررسی اثرات کم آبیاری بر برخی صفات فیزیولوژیک، بهره وری مصرف آب و عملکرد گندم در سیستم آبیاری قطره ای در دشت دهگلان
    1399
    گندم نان یکی از مهم ترین غلات دنیاست و عمده ترین تامین کننده نیاز غذایی جامعه بشری به شمار می رود. با توجه به قرارگیری ایران در منطقه خشک و نیمه خشک و با توجه به کمبود منابع آبی در ایران، افزایش بهره وری مصرف آب در زراعت این گیاه از جمله مهم ترین دغدغه های تولید در کشور است. این مطالعه جهت ارزیابی تاثیر کم آبیاری به روش آبیاری قطره ای بر خصوصیات فیزیولوژیکی و عملکرد گندم آبی، تعیین بهترین فاصله تیپ گذاری در مزارع گندم آبی و تعیین تابع تولید گندم آبی در روش آبیاری قطره ای انجام شد. بدین منظور آزمایشی مزرعه ای به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان اجرا شد. تیمارهای آبیاری شامل 120، 100، 80 و60 درصد نیاز آبی به عنوان کرت های اصلی و فواصل نوار های تیپ شامل 15، 30، 45 و 60 سانتی متر به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شد. در این تحقیق عملکرد، اجزای عملکرد، کارایی مصرف آب، خصوصیات مورفولوژیک گندم نظیر ارتفاع بوته، طول پدانکل و طول اکستراژن و برخی صفات فیزیولوژیک نظیر کلروفیل a، b و کل، میزان کاروتنوئیدها، غلظت پرولین، محتوای نسبی آب برگ و میزان نسبی آب از دست رفته برگ اندازه گیری شد. به منظور تحلیل اقتصادی اثر تیمارهای تحقیق بر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری از روش نسبت درآمد به هزینه استفاده شد و در نهایت تابع تولید گندم آبی در دشت دهگلان در روش آبیاری قطره ای ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای مختلف آبیاری و فاصله نوارهای تیپ بر عملکرد و کارایی مصرف آب در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. اگرچه بیش ترین عملکرد در تیمار نیاز آبی 120 درصد با فاصله 45 سانتی متری نوار تیپ حاصل گردید، اما بیش ترین میزان کارایی مصرف آب در تیمار 60 درصد نیاز آبی با فاصله 15 سانتی متری نوار تیپ به دست آمد. نتایج نشان داد که بیش ترین میزان طول پدانکل، اکستراژن در تیمار 100 درصد نیاز آبی مشاهده شد. هم چنین بیش ترین میزان پرولین و کاروتنوئید در تیمار 60 درصد نیاز آبی با فاصله 60 سانتی متری نوار تیپ، کلروفیل a وکل در تیمار 100 درصد نیاز آبی با فاصله 30 سانتی متری نوار تیپ و کلروفیل b در تیمار 100 درصد نیاز آبی با فاصله 60 سانتی متری نوار تیپ مشاهده شد. با توجه به نتایج مقایسه میانگین عملکرد دانه و درآمد خالص تیمار 120 درصد نیاز آبی با فاصله 45 سانتی متری نوار تیپ برای گندم در دشت دهگلان پیشنهاد می شود.
  12. بررسی اثر کود ازته و سطوح آبیاری بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی گندم زمستانه تحت آبیاری قطره ای
    1399
    بحران آب یکی از مشکلات اساسی در اغلب کشورهای جهان می باشد. در این رابطه کم آبیاری یک استراتژی مطلوب است که می تواند کارایی مصرف آب را در محصولات زراعی افزایش دهد. در چنین شرایطی تعیین سطح بهینه مصرف کود نیتروژن بسیار حائز اهمیت می باشد. در مطالعه حاضر اثر سطوح مختلف آبیاری به میزان 60، 80، 100 و120 درصد نیاز آبی گیاه به عنوان کرت اصلی و تیمارهای کود نیتروژنه به میزان 50، 75، 100 و 125 درصد نیاز ازته گیاه براساس نتایج آزمون خاک به عنوان کرت فرعی بر عملکرد گندم رقم پیشگام در قالب آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه تاثیر تیمارهای فوق بر عملکرد، اجزا عملکرد و صفات مورفوفیزیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که حداکثر کارایی مصرف آب به میزان 08/3 کیلوگرم بر متر مکعب آب آبیاری در سطح تیمار تامین 60 درصد نیاز آبی گیاه و تامین 100 درصدی نیتروژن به دست آمد. علاوه بر این بیشترین مقدار عملکرد دانه به میزان 6498 کیلوگرم در هکتار در تیمار تامین 120 درصد نیاز آبی به دست آمد که با تیمار تامین 100 درصد نیاز آبی از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت. از آنجایی که بین سطوح کودی 75 ، 100 و 125 درصد تامین نیاز کودی از لحاظ عملکرد دانه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت، در راستای کاهش هزینه تولید و رفع مشکلات زیست محیطی اعمال تیمار کود نیتروژنه با سطح نیاز 75 درصد توصیه می شود.
  13. اثرات محلولپاشی اسید هیومیک، ویتاسپرین و سولفات روی بر گندم دیم
    1399
    تنش خشکی، مهم ترین تنش غیر زنده و محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی به شمار می رود که اثرات قابل توجهی بر کاهش عملکرد گندم داشته است. گندم در سراسر جهان از نظر سطح زیر کشت و میزان تولید در مقایسه با سایر غلات، در رتبه اول قرار دارد، بنابراین استفاده از روش های جایگزین و با هزینه کم تر امری منطقی است. یکی از روش های موثر در کاهش اثرات تنش خشکی و برطرف نمودن کمبود عناصر غذایی، محلول پاشی ترکیبات آلی و معدنی است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات محلول پاشی ترکیبات آلی و معدنی مختلف بر خصوصیات فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم (رقم آذر 2) در شهر زرینه در20 کیلومتری شهرستان دیواندره در استان کردستان در سال های زراعی 98-1397 و 99-1398 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. تیمار های مورد استفاده در این پژوهش شامل، شاهد (بدون محلول پاشی)، محلول پاشی ویتاسپرین (با غلظت 1 در هزار)، محلول پاشی اسید هیومیک (با غلظت 1 در هزار)، محلول پاشی سولفات روی (با غلظت 3 در هزار)، محلول پاشی ویتاسپرین + اسید هیومیک، محلول پاشی ویتاسپرین + سولفات روی ، محلول پاشی اسید هیومیک + سولفات روی و محلول پاشی اسید هیومیک + سولفات روی + ویتاسپرین بودند که در دو مرحله ساقه رفتن و سنبله دهی اعمال شدند. نتایج تجزیه مرکب داده ها نشان داد که محلول پاشی ترکیبات مختلف اثر معنی داری (p≤0.01) بر عملکرد دانه داشت، همچنین مقایسه میانگین داده ها نیز نشان داد که در بین ترکیبات استفاده شده، محلول پاشی ویتاسپرین+سولفات روی در هر دو سال زراعی باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه شد به طوری که در سال زراعی 98-97، 04/14 درصد و در سال زراعی 99-98، 08/27 درصد عملکرد دانه را بهبود بخشید. از دلایل افزایش عملکرد در اثر محلول پاشی ویتاسپرین+سولفات روی می توان به بهیود محتوای کلروفیل، افزایش تعداد سنبله، افزایش عملکرد بیولوژیک و افزایش وزن هزار دانه اشاره کرد. با توجه به این که بخش اعظم زمین های زیر کشت، به کشت گندم اختصاص دارد و با عنایت به این که استان کردستان بالاترین سطح زیر کشت گندم دیم کشور را به خود اختصاص داده است، استفاده از تیمارهایی که بتواند حداقل 10 درصد عملکرد دانه را افزایش دهد خود معادل چندین میلیارد تومان افزایش درآمد در بخش کشاورزی خواهد بود.
  14. اثرات زمان و مقدار مصرف کود مرغی بر عملکرد و کیفیت محصول سیب‌زمینی (Solanum tuberosum L.)
    1399
    آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر زمان و مقدار کود‌مرغی بر روی گیاه سیب‌زمینی در قالب طرح کرت‌های خرد شده بر پایه‌ی بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی هنرستان کشاورزی خسروی کردستانی در سال 1395 انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از: زمان مصرف کود مرغی در سه بازه زمانی پاییزه، پاییزه- بهاره و بهاره به‌عنوان فاکتور اصلی و مقادیر صفر (تیمار شاهد)، 5 تن، 10 تن و 15 تن در هکتار کود‌مرغی به‌عنوان فاکتور فرعی بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده‌های آزمایش حاضر نشان داد که بیش‌ترین میزان وزن تر غده، چگالی غده، وزن خشک غده (93/1102 گرم در متر مربع) و عملکرد بیولوژیک (5/5946 گرم در متر مربع) در تیمار کوددهی پاییزه 15 تن در هکتار کود‌مرغی مشاهده شد. بیش‌ترین مقدار اسیدیته خاک (025/8) در تیمار شاهد، بیش‌ترین درصد آهک (91/46 درصد) و بیش‌ترین درصد کربن آلی خاک (092/1 درصد) در تیمار پانزده تن در هکتار کود‌مرغی در کوددهی پاییزه بود. بیش‌ترین میزان نیتروژن قابل دسترس (39/. درصد)، فسفر قابل دسترس (ppm 64/17)، پتاسیم قابل دسترس (ppm 75/349) در تیمار کوددهی پانزده تن در هکتار کود‌مرغی به‌صورت پاییزه به دست آمد. بیش‌ترین زمان رسیدن به حداکثر LAI در تیمار اثر متقابل پانزده تن کود دامی در هکتار در پاییزه مشاهده شد و کم‌ترین زمان رسیدن به حداکثر شاخص سطح برگ در تیمار شاهد به دست آمد، علاوه بر این، بیش‌ترین زمان رسیدن به حداکثر سرعت رشد محصول در تیمارهای کاربرد بهاره 10 و 15 تن کود‌مرغی در هکتار مشاهده شد. هم‌چنین کم‌ترین زمان رسیدن به حداکثر سرعت رشد محصول در تیمار کود دهی 15 تن در هکتار کود‌مرغی به صورت پاییزه مشاهده گردید.
  15. توسعه الگوریتم مبتنی بر فناوری بینایی ماشین برای تشخیص بوته نخود از علف هرز به منظور استفاده در کشاورزی دقیق
    1399
    یکی از مهم ترین عملیات های کشاورزی از بین بردن علف های هرز است که به صورت مکانیکی و یا با استفاده از علف کش ها انجام می شود. انجام دقیق این عملیات مستلزم پایش علف های هرز و تفکیک آنها از گیاه اصلی می باشد. از جمله روش های نوین در این زمینه، استفاده از فناوری بینایی ماشین با استفاده از تکنیک های متداول پردازش تصویر است. هر اندازه که رنگ و شکل علف-هرز شبیه گیاه اصلی باشد، فرآیند کار با چالش بیشتری همراه خواهد بود. هدف از این تحقیق طراحی یک الگوریتم مبتنی بر فناوری بینایی ماشین برای تشخیص علف های هرز در مزرعه نخود است. مراحل مختلف مربوط به پیاده سازی این الگوریتم از شش بخش اصلی شامل استحصال تصاویر، پیش پردازش، قطعه بندی تصاویر، استخراج ویژگی، کاهش ابعاد ویژگی با الگوریتم PCA و طبقه بندی به کمک شبکه عصبی مصنوعی می باشد. برای طراحی، پیاده سازی و ارزیابی الگوریتم از نرم افزار متلب استفاده شد. ابتدا تصاویر RGB از بوته نخود و علف های هرز در دو مرحله رشد گیاه و در دو شرایط نوری متفاوت از مزارع کشت نخود تهیه شد. به علت شدت نور متفاوت در تصاویر گرفته شده نیاز به انتقال تصاویر به یک فضای رنگی مناسب بود به همین دلیل انواع فضاهای رنگی مورد بررسی قرار گرفت. از فضای L*a*b* کانال a* به عنوان بهترین کانال برای جداسازی بوته های گیاه از پس زمینه شناخته شد. با اعمال حد آستانه مناسب، گیاهان از پس زمینه با دقت 36/97 جدا شدند. سه گروه ویژگی شامل ویژگی رنگی، بافتی و HOG از تصاویر استخراج شد. برای کاهش ابعاد ویژگی های استخراج شده از الگوریتم PCA استفاده شد. برای آموزش و ارزیابی شبکه عصبی از شبکه ELM استفاده شد. برای جداسازی بوته ها از هم دیگر آنها را در دو گروه (هفت کلاسه، دو کلاسه) ارزیابی شد. بهترین دقت الگوریتم به تفیکیک تصاویرگرفته شده، مربوط به الگوریتم جداسازی تصاویری که در هفته پنجم و در حالت سایه گرفته شده بود، دقت الگوریتم در حالت ذکر شده برای ویژگی های بافتی، HOG، رنگ و مجموع ویژگی ها برای هفت کلاسه به ترتیب برابر با 14/89، 71/87، 57/84 و 02/92 محاسبه و برای دو کلاسه نیز به ترتیب برابر با 00/96، 50/90، 00/90 و 97 محاسبه شد. دقت کلی الگوریتم برای مجموع کل تصاویر گرفته شده در چهار حالت مختلف تصویربردای برای ویژگی های رنگ، HOG، بافت و مجموع هر سه ویژگی برای هفت گروه گیاهی به ترتیب 36/90، 93/90، 57/91 و 36/96 محاسبه و برای دو گروه گیاهی نیز به ترتیب برابر با 50/91، 88/92، 75/93 و 13/98 محاسبه شد.
  16. بررسی برخی صفات فیزیولوژیکی مرتبط با مقاومت به خشکی در ژنوتیپ های گندم نان
    1399
    به منظور مطالعه برخی صفات مورفو- فیزیولوژیک و عملکرد دانه 20 ژنوتیپ گندم نان و انتخاب مقاوم ترین ژنوتیپ از بین ژنوتیپ های مورد مطالعه تحت شرایط دیم، آزمایشی در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان طی دو سال زراعی (1394-1393 و 1395-1394) اجرا شد. صفات مورد بررسی در این تحقیق شامل طول ریشه، وزن خشک ریشه، درصد جذب نور، راندمان مصرف نور، محدودیت منبع، اجزای عملکرد و عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گندم بودند. بیشترین طول ریشه به ترتیب به ژنوتیپ های 2، 15، آذر2، کراس سبلان، 45، 17 و تودار اختصاص پیدا کرد و از نظر وزن خشک ریشه، ژنوتیپ سی وسه مرده نسبت به سایر ژنوتیپ ها برتری داشت. بالاترین ماکزیمم درصد جذب نور طی دو سال (میانگین دو سال) به ژنوتیپ 25 اختصاص یافت و حداکثر راندمان مصرف نور به ژنوتیپ ریژاب تعلق داشت. با توجه به نتایج آزمایش، ژنوتیپ 48 دارای کمترین شاخص حساسیت به تنش خشکی (SSI) و شاخص تحمل (TOL) بود ولی بیشترین شاخص تحمل به تنش (STI) و بیشترین شاخص ثبات عملکرد (YSI) را داشت. بالاترین شاخص عملکرد (YI) به ژنوتیپ های سی و سه مرده، 30 و آذر 2 تعلق داشت. تمام ژنوتیپ ها با محدودیت منبع مواجه بودند اما کم ترین محدودیت منبع با محدودیت تقریباً 1 درصد به ژنوتیپ 11 مربوط بود. از نظر اجزای عملکرد دانه، بیشترین تعداد خوشه در مترمربع، تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه در سنبلچه و وزن هزار دانه به ترتیب در ژنوتیپ های سی وسه مرده، کراس سبلان، 30 و تودار به دست آمد. بیشترین تعداد سنبلچه در خوشه به ترتیب به ژنوتیپ های 3 و کراس سبلان تعلق داشت. طبق نتایج به دست آمده در این آزمایش، بیشترین میانگین عملکرد دانه در دو سال به ترتیب در ژنوتیپ های آذر 2، 30 و 11 حاصل گردید. ژنوتیپ های سی وسه مرده و 30 دارای بیشترین عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت محصول بودند. همبستگی مثبت و معنی داری در سطح احتمال 1 درصد بین میانگین عملکرد دانه و صفاتی از قبیل عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، راندمان مصرف نور و کربوهیدرات های محلول در آب وجود داشت. با توجه به نتایج بررسی مقادیر صفات در این تحقیق از بین ژنوتیپ ها بیشترین عملکرد دانه در ژنوتیپ آذر2 به دست آمد و می توان این ژنوتیپ را به عنوان بهترین ژنوتیپ در بین ژنوتیپ ها مورد مطالعه تحت شرایط دیم در این تحقیق معرفی نمود.
  17. بررسی روابط آبی و تنظیم اسمزی سیب زمینی تحت تاثیر دورها و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای
    1399
    به منظور بررسی روابط آبی و تنظیم اسمزی سیب زمینی تحت تاثیر دورها و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در تابستان سال 1396 اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل دور آبیاری (دو روزه، چهار روزه و شش روزه) و میزان آبیاری در سه سطح 1- تامین 100 ٪ نیاز آبی گیاه، 2- تامین 80 ٪ نیاز آبی گیاه و 3- تامین 60 ٪ نیاز آبی گیاه بود. به طور کلی نتایج بیانگر روند کاهشی محتوای نسبی آب برگ در طول فصل رشد بود. درکل، محتوای نسبی آب برگ در دور آبیاری دو روزه کمتر از سایر دورهای آبیاری بود. نتایج ارزیابی اثرات تیمارهای مورد بررسی بر محتوای پرولین نشان داد که میزان این اسید آمینه آزاد در طول فصل رشد روندی افزایشی داشت. همچنین نتایج نشان داد که کربوهیدرات های محلول در برگ در طول فصل رشد دارای روند افزایشی بودند. میزان کربوهیدرات های محلول بعد از آبیاری نسبت به قبل از آبیاری کاهش پیدا کرد. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پتانسیل آب برگ در طول فصل رشد روند کاهشی داشته به طوری که در اوایل فصل رشد حدود 10- بار و در اوخر فصل رشد به 14- بار رسید. نتایج بیانگر آن بود که دور آبیاری شش روزه باعث کاهش عملکرد غده گردید اما تفاوت معنی داری بین دورهای آبیاری دو روزه و چهار روزه مشاهده نشد. عملکرد غده در تیمارهای شش، چهار و دو روزه به ترتیب 44/19، 07/24 و 55/22 تن در هکتار بود. همچنین بین تیمارهای مختلف تامین آب آبیاری اختلاف معنی داری وجود داشت به طوری که بیشترین عملکرد مربوط به تامین نیاز آبی 100 درصد (76/25 تن در هکتار) و کم ترین عملکرد مربوط به تامین نیاز آبی 60 درصد (05/18 تن در هکتار) بود.
  18. تاثیر زئولیت بر برخی ویژگی های خاک و عملکرد گندم در تناوب سیب زمینی- گندم
    1398
    توسعه سیستم های کشاورزی پایدار در سال های اخیر مورد توجه بوده است. حفظ یا افزایش کیفیت خاک برای پایداری کشاورزی بسیار مهم است. کاربرد زئولیت به عنوان یک بهساز معدنی به تنهایی و یا همراه با دیگر اصلاح کننده های خاک (آلی و معدنی)، می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، بر شاخص های کیفیت خاک تاثیر بگذارد. این پژوهش با هدف بررسی اثر زئولیت طبیعی کلینوپتیلولیت بر برخی شاخص های کیفیت خاک و همچنین شاخص های رشد و تغذیه گیاه گندم انجام شد. بدین منظور، آزمایشی در قالب طرح کرت های خرد شده با پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان طرح ریزی شد. تیمارهای مورد مطالعه در این پژوهش شامل زئولیت طبیعی در چهار سطح صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار به عنوان کرت های اصلی و مقادیر نیتروژن در پنج سطح صفر، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار به عنوان کرت های فرعی بودند. شایان ذکر است که اصلاح کننده زئولیت در سال 1397 استفاده شده و با لایه سطحی خاک مخلوط گردید. این آزمایش در سال 1398 بدون اضافه شدن هیچ زئولیتی تکرار شد. این مزرعه در سال اول پژوهش تحت کشت سیب زمینی و در سال دوم تحت کشت گندم قرار گرفت. نتایج حاصل در سال دوم نشان داد که جرم مخصوص ظاهری (ρb)، جرم مخصوص حقیقی (ρp)، تخلخل کل (n)، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک (Ks)، هدایت الکتریکی (EC) و واکنش خاک (pH) به طور قابل توجهی تحت تاثیر زئولیت، نیتروژن و همچنین بر همکنش آن ها قرار گرفتند. مشخص گردید که در مقایسه با سال اول پژوهش، ویژگی-های فیزیکی و شیمیایی خاک با کاربرد زئولیت در سال دوم نیز بهبود یافته است. نتایج همچنین نشان داد که کاربرد زئولیت و نیتروژن به تنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر بر پروتئین دانه، وزن هزار دانه، تعداد سنبله، تعداد دانه، تعداد دانه در سنبله، عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت اثر معنی داری داشته، و لیکن تاثیر آن ها بر غلظت کلروفیل معنی داری نبود. صفات زراعی بهبود یافته و افزایش پتانسیل تولید دانه ناشی از استفاده از زئولیت را می توان به بهبود شاخص های کیفیت خاک و همچنین افزایش جذب نیتروژن ارتباط داد. زئولیت احتمالاً باعث افزایش نگه-داشت –NH4+ N در خاک و جلوگیری از آبشویی –NO3‒ N به لایه های زیرین خاک می شود. به طور کلی، نتایج نشان داد که کاربرد ترکیبی زئولیت و نیتروژن در خاک باعث بهبود شاخص های کیفیت خاک و عملکرد دانه در گندم می شود.
  19. اثر کود ازته و عمق آب آبیاری بر عملکرد و کارایی مصرف آب محصول گندم پاییزه تحت آبیاری قطره ای-نواری سطحی در شهرستان سنندج
    1398
    کمبود آب بزرگ ترین چالش بخش کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. استفاده پایدار و حفاظت از منابع آبی موجود، مستلزم افزایش بهره وری آب در بخش کشاورزی است. استفاده از روش های نوین آبیاری نظیر آبیاری قطره ای نواری و نیز مدیریت بهینه آب و کود در مزرعه از جمله راهکار های افزایش بهره وری آب محسوب می شود. به منظور بررسی تاثیر کود ازت و آب آبیاری بر عملکرد و بهره وری آب محصول گندم (رقم سیروان) آزمایش مزرعه ای در سال زراعی 97-1396، در قالب کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی شامل سطوح آبیاری (60، 80، 100و 120 درصد نیاز آبی گیاه) به عنوان کرت اصلی و ازت (50، 75، 100و 125 درصد از کود ازته بر اساس آزمون خاک) به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم آبیاری قطره ای- نواری با مدیریت عمق آب آبیاری برابر 80 درصد نیاز آبی گیاه و مقدار کود ازته معادل 100 درصد توصیه کودی حداکثر میزان عملکرد (31/8 تن در هکتار) را به دست داد. علاوه بر این حداکثر کارایی مصرف آب آبیاری محصول گندم زمستانه نیز در تیمار مذکور (برابر11/ 5کیلوگرم بر متر مکعب آب آبیاری) حاصل شد. سطوح مختلف آب آبیاری و مقادیر کود ازته تاثیر معنی‎داری بر صفات مورد بررسی از‎ جمله وزن هزار‎دانه و تعداد سنبله در مترمربع داشت. همچنین نتایج نشان داد بیشترین "نسبت درآمد به هزینه" در تیمار I2N3 به دست آمد. لذا در شرایط استفاده از سیستم آبیاری قطره ای_نواری سطحی در شهرستان سنندج برای محصول گندم، تیمار مذکور توصیه می شود.
  20. بهینه سازی سامانه آبیاری قطره ای نواری در کشت گندم زمستانه
    1398
    از اساسی ترین شرایط موفقیت آمیز بودن بهره برداری از یک سامانه آبیاری تیپ، طراحی درست و متناسب عوامل موثر در عملکرد هیدرولیکی آن متناسب با فیزیک مزرعه و گیاه کشت شده می باشد. پارامترهای مهم و حساس در این راستا شامل فاصله نوارهای آبیاری، فاصله قطره چکان ها و دبی قطره-چکان ها می باشد. عدم انتخاب صحیح هر کدام از پارامترهای یاد شده، کارایی یک سامانه آبیاری قطره ای نواری (تیپ) را تحت تاثیر قرار داده و باعث هدر رفت منابع می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر پارامترهای مختلف یک سامانه آبیاری قطره ای نواری (تیپ) شامل فاصله نوارهای آبیاری، فاصله قطره چکان ها، دبی قطره چکان ها و سطوح مختلف کم آبیاری بر روی عملکرد و اجزای آن و کارایی مصرف آب در گیاه گندم، در سه مجموعه آزمایش به صورت مجزا در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات خاک و آب کشور، واقع در مشکین دشت کرج از توابع استان البرز انجام شد. آزمایش اول با هدف بررسی اثر عامل فاصله نوارهای آبیاری (در سه سطح 30، 45 و 60 سانتی متری)، فاصله قطره-چکان ها (در سه سطح 10، 20 و 30 سانتی متری) و اثر متقابل این دو عامل،آزمایش دوم با هدف بررسی اثر عامل فاصله نوارهای آبیاری (در سه سطح 30، 45 و 60 سانتی متری)، کم آبیاری (در سه سطح 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی) و اثر متقابل این دو عامل و آزمایش سوم با هدف بررسی اثر عامل فاصله نوارهای آبیاری (در سه سطح 30، 45 و 60 سانتی متری)، دبـی قطره چکان (در سه سطح 2، 5/1 و 3 لیتر در ساعت) و اثر متقابل این دو عامل انجام شد. به منظور مقایسه سامانه آبیاری قـطره ای نواری با سامانه آبـیاری سطحی، سـه تیـمار آبیاری سطحی با سطوح کـم آبیاری 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی نیز در نظر گرفته شد. کلیه آزمایشات به صورت فاکتوریل با دو عامل و بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. به منظور مقایسه بین تیمارها از شاخص های مانند پارامترهای گیاهی، شاخص برداشت، عملکرد و اجزای آن و کارایی مصرف آب استفاده شد. نتایج نشان داد که فاصله لترال بر روی عملکرد گندم تاثیر مستقیم داشت. به طوریکه با افزایش فاصله لترال، عملکرد گندم کاهش یافت. در بیشتر شاخص های مورد بررسی، فاصله قطره چکان 20 سانتی متر (E2) در فاصله لترال های مختلف، تیمار برتر بود. فاصله لترال 45 سانتی متر با وجود عملکرد دانه کمتر نسبت به تیمار فاصله لترال 30 سانتی متر، با دارا بودن صرفه اقتصادی بیشتر نسبت به دو فاصله لترال دیگر و تناسب با وضعیت کشاورزان (تناوب زراعی ذرت علوفه ای و گندم) می تواند در کشت گندم بیشتر مورد توجه کشاورزان گندم کار قرار گیرد. همچنین نتایج نشان داد که با کاهش سطح آبیاری، عملکرد کاهش یافت. اما این کاهش در فاصله لترال 30 سانتی متر با شیب بیشتر از 45 و 60 سانتی متر بود. کارایی مصرف آب نیز در فاصله لترال 30 سانتی متر با کاهش سطح آبیاری روندی کاهشی داشت. نتایج این تحقیق نشان داد مناسب ترین آبدهی تیپ در شرایط مزرعه آزمایشی حاضر، تیپ با آبدهی 2 لیتر بر ساعت بود.
  21. اثر فاصله لترالها و عمق آب آبیاری بر عملکرد و کارایی مصرف آب محصول گندم پاییزه تحت آبیاری قطره ای - نواری سطحی در شهرستان سنندج
    1398
    چکیده: محدودیت منابع آب از مهم ترین عوامل محدودکننده تولید محصولات کشاورزی و باغی در ایران است.مدیریت صحیح آب در مزرعه و بهینه سازی مصرف آب کشاورزی ضرورتی اجتناب ناپذیر در بهبود کارایی مصرف آب آبیاری به شمار می آید. گندم بیشترین سطح زراعی محصولات کشاورزی در شهرستان سنندج را دارا می باشد. سیستم های رایج در این شهرستان آبیاری محصول گندم آبیاری سطحی و آبیاری کلاسیک ثابت با آبپاش متحرک می باشد این در حالی است که که ارزیابی سیستم های رایج آبیاری در این شهرستان بیانگر پایین بودن راندمان این سیستم ها می باشد. در سیستم آبیاری قطره ای-نواری ، تعیین فاصله مناسب نوارهای آبیاری از هم و عمق آب آبیاری ازجمله فاکتور های مهم در حصول حداقل سازی هزینه های اجرایی سیستم و حصول حداکثر سازی عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری این محصول می باشد. هدف از تحقیق حاضر تعیین فاصله مناسب نوارهای آبیاری قطره ای و عمق آب آبیاری بهینه محصول گندم در شهرستان سنندج می باشد. برای این منظور آزمایش مزرعه ای در قالب کرت های خردشده بر پایه بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی کشاورزی ایستگاه گریزه اجراِ شد. کرت های اصلی و فرعی این طرح، به ترتیب، شامل عمق آب آبیاری( 100،80،60 و 120 درصد نیاز آبی گیاه) و فاصله نوارهای آبیاری 20، 40، 60و 80 سانتیمتری تعیین شد. در این تحقیق عملکرد، اجزای عملکرد محصول گندم، کارایی مصرف آب و خصوصیات مورفولوژِیک گندم اندازه گیری شد. به منظور تحلیل اقتصادی اثر تیمارهای تحقیق بر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری از روش نسبت درآمد به هزینه استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر عمق آب آبیاری و فاصله نوارها آبیاری از هم آبیاری قطرهای بر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری در سطح آماری یک درصد معنی دار می باشد بیشترین عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری به ترتیب مربوط به تیمارهای آبی 100 و 60 درصد نیاز آبی بود. نتایج همچنین نشان داد که اثر عمق آب آبیاری و فاصله نوارهای آبیاری از هم بر شاخص برداشت و نسبت درآمد به هزینه وزن هزار دانه ، تعداد سنبلچه در خوشه و تعداد دانه در سنبله در سطح آماری یک درصد معنی دار بود نتایج بیانگر این مطلب بود که تیماربا عمق آب آبیاری 100 درصد نیاز آبی و فاصله نوارهای آبیاری برابر با 60 سانتی متر بهترین تیمار در شرایط استفاده از سیستم آبیاری قطره ای-نواری در مزارع گندم شهرستان سنندج می باشد.
  22. تاثیر زئولیت بر عملکرد سیب زمینی و برخی ویژگی های خاک در شرایط مزرعه
    1398
    در سال های اخیر، توسعه سیستم های کشاورزی پایدار مورد توجه قرار گرفته است که در این راستا کاربرد مواد معدنی طبیعی به منظور بهبود و اصلاح خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، توصیه شده است. زئولیت ها، موادطبیعی، غیرسمی و ارزان قیمت بوده که به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، اصلاح کننده مناسبی برای خاک و یا حامل مناسبی برای مواد غذایی گیاه می باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر زئولیت بر عملکرد سیب زمینی و برخی ویژگی های خاک در شرایط مزرعه می باشد. در این تحقیق آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان (35 کیلومتری سنندج) در خرداد 1397 انجام شد. تیمارهای مورد نظر عبارتند از: مقادیر زئولیت در چهار سطح (صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار) به عنوان کرت اصلی و مقادیر نیتروژن در پنج سطح (صفر، 50، 100، 150 و200 کیلو گرم نیتروژن در هکتار) به عنوان کرت فرعی، که کرت ها به مدت 5 ماه تحت کشت سیب زمینی قرار گرفته و به صورت بارانی آبیاری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که زئولیت باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری و حقیقی و افزایش pH، نیتروژن کل و ضریب آبگذری اشباع خاک شد ولی روی هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک تاثیر معنی داری نداشت. نیتروژن باعث افزایش هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک شد. همچنین تاثیر زئولیت و کود نیتروژن درگیاه باعث افزایش عملکرد غده، عملکرد بیولوژیک، متوسط وزن غده ها، ماده خشک غده، کربوهیدرات محلول کل غده و وزن غده های کمتر از 80 گرم، بین 80 تا 120 گرم، بین 120 تا 150 گرم و بزرگتر از 150 گرم شد. تاثیر تیمار زئولیت روی تعداد غده های کمتر از 80 گرم و بین 80 تا 120 گرم معنی دار شد ولی تاثیر تیمار کودی نیتروژن معنی دار نشد. همچنین تاثیر زئولیت و کود نیتروژن بر تعداد غده های بین 120 تا 150 گرم و تعداد غده های بزرگتر از 150 گرم معنی دار شد.
  23. بررسی تاثیر آبیاری بارانی و دورهای مختلف آبیاری قطره ای وکاربرد برخی تنظیم کننده های رشد بر عملکرد غده و ویژگی های مورفوفیزیولوژیکی سیب زمینی (solanum tuberosum)
    1398
    هورمون های گیاهی به عنوان یک ابزار قوی و پایدار در کاهش اثر نامطلوب تنش های زنده و غیرزنده در گیاهان شناخته شده اند که در تنظیم دامنه وسیعی از فرایندهای مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی موثر در توزیع مواد پرورده و ظرفیت تولید غده سیب زمینی نقش دارند. خشکی یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که رشد گیاهان را از طریق تاثیر بر فرآیندهای فیزیولوژیکی محدود می کند. با توجه به روند توسعه روش های آبیاری بارانی و قطره ای، این تحقیق به منظور بررسی تاثیر آبیاری بارانی و دورهای مختلف آبیاری قطره ای در فواصل یک، دو، سه، چهار، پنج و شش روز یکبار وکاربرد برخی تنظیم کننده های رشد (اپی براسینولید، اسید جیبرلیک و استیل سالیسیلیک اسید) در مرحله تشکیل غده بر عملکرد و ویژگی های مورفوفیزیولوژیکی سیب زمینی رقم بانبا در بهار و تابستان 1394و 1395 به صورت مزرعه ای در شهرستان ملایر استان همدان به شکل کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. براساس نتایج دو ساله این پژوهش، بیشترین عملکرد غده، شاخص برداشت و کارایی مصرف آب از تیمار آبیاری قطره ای هرروز و 2روز یکبار و محلولپاشی اپی براسینولید به دست آمد. روش آبیاری قطره ای موجب صرفه جویی در مصرف آب (40 درصد) در مقایسه با روش بارانی شد. نتایج نشان داد با افزایش دورهای آبیاری ارتفاع بوته 32% کاهش یافت. در این آزمایش، محلول پاشی تنظیم کننده های رشد اثرات منفی تنش خشکی ناشی از افزایش دور آبیاری را کاهش داد و محلول پاشی با اپی براسینولید بیشتر از سایر تنظیم کننده های رشد مقدار کلروفیل کل و کاروتنوئید را نسبت به شاهد افزایش داد. با افزایش دور آبیاری قدر مطلق پتانسیل اسمزی برگ افزایش یافت به طوری که بیشترین میزان پتانسیل اسمزی برگ از تیمار آبیاری قطره ای 6 روز یکبار و محلولپاشی اپی براسینولید و کمترین آن از تیمار آبیاری قطره ای هرروز یکبار و شاهد حاصل شد. افزایش دور آبیاری قطره ای فعالیت آنزیم های پراکسیداز، سوپر اکسیددیسموتاز و مقدار کربوهیدرات های محلول برگ و غده را افزایش داد. محلولپاشی با اپی براسینولید مقدار کربوهیدرات محلول برگ را به ترتیب 18 و 14درصد و مقدارکربوهیدرات محلول در غده را 20 و 11 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. بر اساس نتایج به دست آمده آبیاری قطره ای هرروز و 2 روز یکبار و محلولپاشی اپی براسینولید به عنوان بهترین دور آبیاری و تنظیم کننده رشد در شرایط این آزمایش معرفی شدند.
  24. ارزیابی توان ارقام مختلف گندم در جذب آب از خاک تحت شرایط آبیاری تکمیلی
    1397
    به منظور ارزیابی تفاوت های فیزیولوژیکی ارقام گندم از لحاظ جذب آب تحت شرایط آبیاری تکمیلی تحقیقی به صورت آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی آبیاری تکمیلی با سه سطح (دیم، یک بار آبیاری در مراحل خوشه رفتن و دو بار آبیاری در مرحله خوشه رفتن و اوایل شیری شدن) و فاکتور فرعی شامل پنج رقم گندم (سرداری، ریژاو، سیروان، آذر2 و هما) بود. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد که آبیاری تکمیلی بر روی عملکرد و اجزای عملکرد معنی دار شد. آبیاری تکمیلی باعث کاهش درصد پروتئین دانه نسبت به شرایط کشت دیم شد. عناصر پتاسیم و آهن دانه نسبت به آبیاری تکمیلی واکنش مثبت نشان دادند در حالی که آبیاری باعث کاهش عنصر روی دانه شد. تعداد روزنه تحت هیچکدام از شرایط آبیاری و تیمار رقم معنی دار نبود. نتایج رطوبت خاک نشان داد که در بیشتر شرایط رقم سرداری آب بیشتری از خاک جذب کرده و احتمالا این صفت باعث مقاومت بیشتر آن به خشکی شده است. در مقابل رقم هما آب خاک را کمتر تخلیه کرده و احتمالا مقاوم به تنش نخواهد بود.
  25. ارزیابی تاثیر تلقیح باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی اوره بر رشد و عملکرد گندم
    1397
    در دهه های اخیر سیستم های کشاورزی پایدار، حفاظت جمعیت موجودات زنده خاکزی و تلاش برای استفاده از راه حل های بیولوژیک جهت تغذیه گیاه و تامین سلامتی جامعه مورد توجه قرار گرفته است. بروز مشکلات اقتصادی و زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه کودهای شیمیایی و نیز توجه به قابلیت های ذاتی متنوع موجودات خاک زی به ویژه میکروارگانیسم ها موجب گردیده است که یکی از مهم ترین و کاربردی ترین زمینه های مورد تحقیق بررسی استفاده از تلقیح بذر با باکتری و محلول پاشی کود باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزیابی تاثیر تلقیح باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی اوره بر رشد و عملکرد سه رقم گندم دیم اجرا شد. این تحقیق به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل رقم در سه سطح (سرداری، آذر2 ، سیروان)، باکتری در دو سطح (بدون تلقیح و تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم) و محلول پاشی در دو سطح (شاهد بدون محلول پاشی و محلول پاشی اوره) بود. نتایج روند شاخص های رشد گیاه نشان داد که بالاترین میزان شاخص سطح برگ با 49/3 و 38/3 در ارقام سیروان و سرداری و در تیمارهای تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی کود اوره بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد بیشترین سرعت رشد محصول (CGR) و سرعت رشد نسبی (RGR) با 40/12 گرم در متر مربع در روز و 72/0 گرم بر گرم در روز در رقم سرداری و در شرایط تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی کود اوره بدست آمد. به طورکلی نتایج این مطالعه در بخش صفات کمی آزمایش نشان داد که اثر ساده تیمار رقم و تلقیح باکتری بر کلیه صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. همچنین اثر ساده تیمار محلول پاشی کود اوره نیز بر صفات عملکرد دانه، ماده خشک کل و شاخص برداشت معنی دار بود. نتایج برهمکنش تیمار ها نیز نشان داد تنها برهمکنش رقم در باکتری و رقم در محلول پاشی بر عملکرد دانه گندم، برهمکنش رقم در باکتری بر وزن خشک کل و برهمکنش رقم در محلول پاشی بر شاخص برداشت گندم معنی دار بود. . نتایج جدول تجزیه واریانس آزمایش در بخش صفات کیفی آزمایش نشان داد تنها اثرات ساده رقم، تلقیح باکتری و محلول پاشی کود اوره بر صفت درصد پروتئین دانه گندم معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین اثرات ساده تیمارهای آزمایش نشان داد به ترتیب بالاترین درصد پروتئین دانه گندم با 65/14 درصد در رقم سرداری، 21/14 درصد در تیمار تلقیح با باکتری آزوسپریلیوم و 47/14 درصد در تیمار محلول پاشی کود اوره بدست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد رقم سرداری نسبت به دیگر ارقام مورد بررسی از عملکرد بالاتری برخوردار است. همچنین تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم با افزایش توان رشد رویشی و زایشی ارقام گیاه از طریق فراهمی مواد غذایی مورد نیاز گیاه می تواند باعث افزایش عملکرد ارقام گندم شود. استفاده از محلول پاشی کود اوره به دلیل کوتاه کردن مسیر جذب اوره و استفاده بهینه تر از آن، می تواند باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم شود.
  26. الگوی جوانه زنی بذر، استقرار دانه رست و رشد سه گونه لگوم Onobrychis scrobiculata Boiss. ، BORNM. Onobrychis subnitens و Vicia variabilis Grossh.
    1397
    هدف اصلی این تحقیق کمی کردن و پیش بینی زمان و الگوی جوانه زنی بذر گونه های Onobrychis scrobiculata، Onobrychis subnitens و Vicia variabilis با استفاده از مدل های ترمال تایم، هیدروتایم و هیدروترمال تایم بود که ضمن آن ویژگی های رویشگاهی گونه ها، میزان رویش، زنده مانی و واکنش فیزیولوژیکی گونه ها در وضعیت های متفاوت پتانسیل آب خاک و دما مورد مطالعه قرار گرفت. مهمترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و همچنین شاخص های مهم گیاهی در رویشگاه هر یک از گونه ها اندازه گیری شد. برای مدل سازی جوانه زنی بذر، پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 فاکتور (گونه گیاهی، دما و پتانسیل آب) و در 4 تکرار انجام شد. جهت بررسی صفات فیزیولوژیکی، میزان رشد و زنده مانی گونه ها تحت تاثیر تنش خشکی و ارزیابی بقای گیاهچه آنها در کشت تاخیری بذرهای جمع آوری شده از عرصه، داخل گلدان در قالب طرح کاملاً تصادفی کشت گردید. چهار تیمار آبیاری برای هر فصل پاییز و بهار پیاده شد. در هر گلدان درصد رویش (گیاهچه های به سطح خاک رسیده) و در پایان فصل رشد، درصد زنده مانی (درصد گیاهان زنده مانده تا پایان فصل رویش) محاسبه شد. جهت مطالعه رشد در شرایط طبیعی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان، کاشت مستقیم در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در دو فصل پاییز و بهار اجرا شد و درصد رویش و در پایان آزمایش درصد زنده مانی محاسبه شد. داده های حاصل از آزمایش ها با استفاده از آنالیز واریانس و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد گونه O.scrobiculata در رویشگاه هایی با میانگین بارش mm388، متوسط دمای سالیانه °C 4/12 و در خاک های کم عمق با بافت متوسط در دامنه ارتفاعی 1620-1350 متر رویش دارد. این گونه با تولید kg/ha611 مقاوت به سرمای زیادی داشته اما مقاوت به خشکی آن متوسط است. دمای پایه، دمای بهینه و دمای بیشینه جوانه زنی آن به ترتیب 5/5، 7/19-8/18 و 38 درجه سانتی گراد بوده و بر اساس مدل ترمال تایم به 8/25 درجه روز حرارت برای جوانه زنی نیازمند است. گونه O.subnitense با مقدار تولید 1397 کیلوگرم در هکتار، در دامنه ارتفاعی 1720 تا1940 متر، با بارش متوسط mm 354، متوسط دمای سالیانه °C 6/10 و در خاک های نسبتا عمیق با بافت سنگین رویش دارد. این گونه در برابر سرما و خشکی مقاوم بوده و درصد جوانه زنی بالایی دارد. نیاز حرارتی بذر این گیاه برای جوانه زدن 2/21 درجه روز حرارت، دمای پایه، دمای بهینه و دمای سقف به ترتیب 2/1، 2/17 و 1/41 درجه سانتی گراد است. رویشگاه گونه V.variabilis با بارش متوسط سالیانه mm 542، متوسط دمای سالیانه °C 5/12 دارای خاک های نسبتا عمیق با بافت سنگین است. علی رغم مقاومت خوب این گونه نسبت به سرما در برابر خشکی مقاومت کمی دارد. بذرهای این گیاه به 9/60 درجه حرارت روز برای جوانه زدن نیاز دارند. دمای پایه، دمای بهینه و دمای سقف به ترتیب 2/1-، 20 و 1/35 درجه سانتی گراد است. نتیجه نهایی اینکه گونه O.subnitense نسبت به دو گونه دیگر دارای درصد و سرعت جوانه زنی بیشتری بوده و از طرفی کمترین ضریب هیدروتایم را دارا است، بنابراین در مرحله جوانه زنی در برابر خشکی مقاوم تر از دو گونه دیگر است. از آنجا که گونه هایی که سرعت و درصد جوانه زنی بالاتری دارند، در برابر سرمای زمستانه بهتر می توانند مقاومت کنند می توان نتیجه گرفت گونه O.subnitense جزو گونه های مقاوم به سرما است و در مواجهه با خشکسالی نیز بردبار می باشد. نتایج مطالعات گلدانی و مزرعه نیز موید درصد رویش، زنده مانی و مقدار تولید بالاتر گونه O.subnitense است. بر این اساس گونه O.subnitense مستعد برای مرتع کاری در برنامه های اصلاح مرتع در منطقه رویشی مورد مطالعه و سایر رویشگاه های با شرایط اکولوژیک مشابه است.
  27. ارزیابی مقاومت به خشکی در ارقام گندم با توجه به سرعت و طول دوره پرشدن دانه و برخی صفات فیزیولوژیک
    1397
    به منظور ارزیابی مقاومت به خشکی در ارقام گندم با توجه به سرعت و طول دوره پرشدن دانه و برخی صفات فیزیولوژیک، آزمایشی در سال زراعی 96-1395 به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجراء شد. سطوح مختلف آبیاری به عنوان فاکتور اصلی و در سه سطح شامل 1- تیمار بدون آبیاری (دیم)، 2- تیمار یکبار آبیاری در مرحله سنبله دهی و 3- تیمار دوبار آبیاری در مرحله سنبله دهی و .دانه بندی. همچنین پنج رقم گندم شامل 4 رقم دیم (سرداری، هما، سیروان و ریژاو) و یک رقم آبی (سیروان)، به عنوان فاکتور فرعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر سطوح آبیاری و رقم بر تعداد سنبله در مترمربع، وزن سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، وزن نهایی تک دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، غلظت پتاسیم و آهن دانه معنی دار شد. در بین ارقام مورد بررسی رقم سیروان بیشترین عملکرد را تحت تیمار دوبار آبیاری به خود اختصاص داد. در شرایط تنش خشکی وزن ساختارهای غیر دانه ای تک سنبله و وزن ساقه در مترمربع کاهش چشمگیری داشت، که این کاهش احتمالا به دلیل انتقال مجدد از این بخش ها به دانه های در حال رشد و جلوگیری از افت زیاد عملکرد می باشد. ارقام از لحاظ SSI دارای تفاوت های معنی داری بودند به طوریکه رقم سرداری به جهت دارا بودن کمترین مقدار SSI نسبت به ارقام دیگر مقاومت بیشتری را نشان داد. در بین ارقام نیز رقم سیروان و رقم ریژاو به ترتیب بیشترین و کمترین تعداد روز تا رسیدن به حداکثر پرشدن دانه را دارا بودند. بیشترین متوسط سرعت پرشدن دانه در بین ارقام، مربوط به رقم هما و کمترین میزان هم مربوط به رقم ریژاو بود. در بین تیمار های مختلف آبیاری، رژیم دوبار آبیاری و رژیم بدون آبیاری (دیم) به ترتیب از بیشترین و کمترین دوره موثر پرشدن دانه برخوردار بودند. وزن نهایی تک دانه در تیمار دوبار آبیاری در تمامی ارقام بیشتر از سطوح آبیاری دیگر بود و کمترین وزن نهایی دانه هم مربوط به رژیم بدون آبیاری بود. رقم سرداری نیز نسبت به ارقام دیگر ثبات عملکرد بیشتر و مقاومت به خشکی بیشتری را نشان داد. غلظت پتاسیم دانه نیز تحت تنش رطوبتی همانند غلظت فسفر، برخلاف غلظت عنصر روی افزایش قابل ملاحظه ای را نشان دادند.
  28. اثر تغییر اقلیم بر زمان بندی و طول مراحل نموی گندم آبی در استان کردستان
    1397
    اصلی ترین چالش های آینده تامین غذای 9 میلیارد نفر جمعیت جهان تحت شرایط تغییر اقلیم است که افزایش دما تولید گندم را به صورت مثبت و منفی تحت تاثیر قرار خواهد داد. پیش بینی تغییرات تولید گندم، چالش های پیش روی آن و همچنین در نظر داشتن راهکارهایی برای مقابله با این چالش ها از اهمیت بالایی برخوردار است. مهم ترین ابزاری که برای پیش بینی تغییرات اقلیمی در مقیاس های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد مدل های گردش عمومی (GCM) است. با این وجود مدل های گردش عمومی برای پیش بینی تغییرات اقلیمی در سطح ایستگاه های محلی به تنهایی کارایی چندانی ندارند بنابراین باید از روش های ریط مقیاس نمایی استفاده کرد. در این مطالعه با استفاده از مدل ریز مقیاس نمایی آماری (SDSM) و تحت سناریوهای تغییر اقلیمی نشانگرهای مسیر غلظت (RCP) شامل RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 تغییرات اقلیمی در دو ایستگاه سنندج و دهگلان از سال 2006 تا 2100 پیش بینی شد. زمان گلدهی، زمان رسیدگی، طول دوره پرشدن دانه و عملکرد پتانسیل گندم نیز با استفاده از مدل LINTUL در بازه زمانی مذکور شبیه سازی شد. همچنین اثر تغییر تاریخ کاشت بر مراحل نموی و عملکرد گندم در شرایط اقلیمی آینده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات اقلیمی نشان داد که از سال 2006 تا 2100 دمای حداکثر، دمای حداقل و انرژی تابشی در هردو ایستگاه سنندج و دهگلان و تحت هر سه سناریو افزایش خواهد یافت. بر خلاف این سه پارامتر، بارندگی در هر دو ایستگاه و تحت هر سه سناریو کاهش خواهد یافت. در پاسخ به تغییرات اقلیمی پیش بینی شده زمان گلدهی در ایستگاه سنندج از 4/2- تا 1/0+ روز و در ایستگاه دهگلان از 9/1- تا 6/5- روز تغییر خواهد کرد. همچنین زمان رسیدگی در ایستگاه سنندج از 9/0- تا 7/3- روز و در ایستگاه دهگلان از 76/1- تا 23/6- روز متغیر خواهد بود. در نهایت میزان تغییرات طول دوره پر شدن دانه در ایستگاه سنندج از 62/3- تا 02/1+ روز و در ایستگاه دهگلان از 52/0- تا 33/0+ روز شبیه-سازی شد. در مجموع نتایج نشان داد که عملکرد گندم در ایستگاه سنندج از 5/46- تا 372- کیلوگرم در هکتار و در ایستگاه دهگلان از 82/374- تا 11/211+ کیلوگرم تحت سناریوهای مختلف تغییر خواهد کرد. تغییر تاریخ کاشت اثری بر روند تغییر مراحل نموی و عملکرد گندم در آینده تغییر اقلیم نخواهد داشت با این وجود تسریع تاریخ کاشت نسبت به تاریخ های رایج در منطقه میانگین طول دوره رشد رویشی، کل طول دوره رشد و عملکرد گندم را در بازه زمانی زمانی 2006 تا 2099 افزایش خواهد داد.
  29. برهمکنش کودهای آلی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک در سیب زمینی
    1396
    سیبزمینی به علت داشتن ارزش غذایی بالا و سازگاری با شرایط محیطی مختلف از جمله گیاهان زراعی بسیار مهم محسوب میشود. کودهای آلی از عوامل تاثیر گذار بر عملکرد سیبزمینی به شمار میآیند. به منظور بررسی تاثیر اسید هیومیک و کودهای آلی بر عملکرد و اجزاء عملکرد سیبزمینی، آزمایشی با 61 تیمار به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 9 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در 10 و ،60 ، دشت دهگلان انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل چهار سطح اسید هیومیک ) 0 90 کیلوگرم در هکتار( و سه سطح کود آلی )شاهد یا عدم مصرف کود، کود مرغی و کود گاوی هر کدام به میزان 60 تن در هکتار( بودند. نتایج نشان داد که اثر متقابل کودهای آلی و اسید هیومیک بر صفات غلظت نیترات غده، درصد ماده خشک و تعداد غده در بوته معنیدار و کاروتنوئیدها a بود و بر سایر صفات مورد مطالعه تاثیر معنیداری نداشت. میزان کلروفیل فقط تحت تاثیر سطوح اسید هیومیک قرار گرفت. عملکرد کل نیز تحت تاثیر سطوح مختلف اسید هیومیک و کودهای آلی قرار گرفت اما اثر متقابل عوامل مذکور بر عملکرد کل غده 681 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک غده( / معنیدار نبود. بیشترین غلظت نیترات غده ) 39 در تیمار مصرف همزمان 90 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک و 60 تن کود گاوی بدست 12 درصد( مربوط به تیمار 60 کیلوگرم در هکتار / آمد. بیشترین درصد ماده خشک غده ) 09 اسید هیومیک توام با مصرف کود گاوی بود. در بین تیمارهای کود آلی کود مرغی بیشترین 79 تن در هکتار( را داشت و در بین سطوح مختلف مصرف اسید هیومیک / عملکرد ) 27 77 تن در هکتار( شد. / مصرف 90 کیلوگرم در هکتار منجر به حصول بیشترین عملکرد غده ) 1 نتایج کلی این مطالعه نشان داد که روش خاک مصرف اسید هیومیک تاثیر مثبتی در افزایش عملکرد سیبزمینی دارد و در مزارع تولید سیبزمینی میتواند نقش داشته باشد.
  30. اثر محلول پاشی برخی ترکیبات آلی و معدنی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی گندم دیم
    1396
    تنش خشکی، یکی از مهمترین تنش های محیطی بوده که بیشتر زمین های کشاورزی و بیشتر محصولات زراعی از جمله گندم را تاثیر قرار می دهد. پاسـخ گیاهـان زراعـی بـه تـنش خشکی شامل سازوکارهای پیچیده اسـت کـه تغییـرات مولکـولی، متابولیسمی، فیزیولوژیک، مورفولوژیک و فنولوژیک را در بر می گیـرد. پرهزینه بودن کارهای اصلاحی، وجود ارقام متنوع که برای هـر منطقه و شرایط آب و هوایی فرق می کند، دخالت ژن های متعدد و اثر افزایشی آن ها در پاسخ به تنش خشکی باعث می شود که اصلاح ارقام مناسب برای مناطق خشک به کندی انجـام شـود، بنابراین، استفاده از روش های جایگزین نظیر کاربرد محلول پاشی مواد آلی و معدنی، با هدف بهبود عملکرد در چنین شرایطی توجیه-پذیر خواهد بـود. از این رو به منظور بررسی اثر محلول پاشی برخی مواد آلی و معدنی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی گندم دیم، مطالعه حاضر در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی 95-1394 انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات با دو فاکتور و چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی در پنج سطح شامل ارقام گندم دیم (ریژاو، سرداری، هما، آذر2، سیروان) و مواد محلول پاشی بعنوان فاکتور فرعی در هفت سطح (شاهد، سولفات روی، اسید هیومیک، اسید آسکوربیک، اسید سالیسیلیک، اوره و عصاره کود مرغی) مورد استفاده قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در مترمربع، وزن سنبله، عملکرد بیولوژیک، وزن کاه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت) و صفات فیزیولوژیک (کربوهیدرات های ساقه، پروتئین های محلول برگ، آنزیم پرکسیداز، کلروفیل) بودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین ارقام مختلف گندم تحت تیمارهای مختلف محلول پاشی مواد آلی و معدنی از نظر تمامی صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارد. بیشترین عملکرد دانه 43/386 گرم در متر مربع در رقم سرداری از محلول پاشی سولفات روی مشاهده شد. در بین تیمارهای محلول پاشی، اسید سالیسیلیک، سولفات روی و اسید آسکوربیک به ترتیب از بیشترین میانگین عملکرد دانه برخوردار شدند. میزان کلروفیل و کربوهیدرات های محلول ساقه ارقام مورد مطالعه تحت تیمارهای مختلف محلول پاشی در مراحل مختلف منجر به حصول نتایج متفاوت گردید که دلیل آن تنوع ژنتیکی ارقام در پاسخ به محلول پاشی بود.
  31. ارزیابی اثرات برخی محرک های رشد بر عملکرد و صفات فیریولوژیکی سویا
    1396
    تنظیم کننده های رشد گیاهی می توانند تغییراتی در فرآیندهای فیزیولوژیک گیاهان اعمال نمایند. در این مطالعه اثرات برخی محرک های رشد بر عملکرد و صفات فیریولوژیکی سویا مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه دانشگاه کردستان در تابستان 1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل: اسید آسکوربیک (ppm 600)، سالیسیلیک اسید (ppm 100)، ویتاسپرین (3 سی سی در لیتر)، اسید هیومیک (ppm 1000)، برازینواستروئید (ppm 55)، (اسید هیومیک + اسید آسکوربیک)، (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید)، (اسید هیومیک + برازینواستروئید)، (اسید هیومیک+ اسید آسکوربیک+ برازینواستروئید)، (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + برازینواستروئید)، (اسید هیومیک + اسید آسکوربیک + سالیسیلیک اسید) و شاهد (بدون محلول پاشی) بودند. نتایج نشان داد که محلول پاشی بر صفات مرتبط با عملکرد و اجزای عملکرد و شاخص‎های رشدی تاثیر معنی داری داشتند. حداکثر شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک در تیمار محلول پاشی (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + اسید آسکوربیک) بدست آمد. کاربرد تیمار محلول پاشی )اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + برازینواستروئید (از لحاظ صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد اقتصادی و بیولوژیک نسبت به سایر تیمارهای محلول پاشی و تیمار بدون محلول پاشی (شاهد) برتری داشت که نشان دهنده تاثیر مثبت و افزاینده این محرک ها در شرایط محلول پاشی بر روی گیاه سویا بود. محرک های رشد باعث کاهش محتوی اسید آسکوربیک و سالیسیلیک اسید برگ و پراکسید هیدروژن و هم چنین افزایش درصد پروتئین شاخ و برگ و عملکرد پروتئین اندام های هوایی (شاخ و برگ) و درصد روغن و پروتئین دانه و عملکرد روغن و پروتئین دانه نسبت به تیمار شاهد گردیدند. بنابراین مصرف محرک های رشد به ویژه کاربرد مخلوط (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + برازینواستروئید) در افزایش عملکرد و کیفیت دانه سویا تحت شرایط آب و هوایی استان کردستان نقش موثری داشت و کاربرد محرک های رشد در این شرایط می تواند مفید و قابل توصیه باشد.
  32. ارزیابی روابط منبع و مخزن در ارقام مختلف گندم دیم تحت شرایط آبیاری تکمیلی
    1396
    به منظور ارزیابی روابط منبع و مخزن در ارقام مختلف گندم دیم تحت تاثیر آبیاری تکمیلی ، تحقیقی به صورت سه آزمایش جداگانه فاکتوریل بر اساس طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی 95-1394 اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل ارقام گندم (سرداری، آذر2، ریژاو، سیروان و هما)، تیمارهای دست کاری منبع و مخزن (شاهد، سایه دهی سنبله، حذف 50 درصد سنبله، حذف کامل برگ ها و حذف برگ پرچم) و آبیاری تکمیلی (بدون آبیاری، آبیاری در مرحله گلدهی و آبیاری در مراحل گلدهی و دانه بندی) بودند. نتایج تجزیه مرکب نشان داد که آبیاری تکمیلی سبب افزایش عملکرد دانه در همه ارقام نسبت به شرایط بدون آبیاری شد. واکنش ارقام نسبت به تیمارهای مختلف دستکاری منبع و مخزن متفاوت بود به طوری که نتایج نشان داد که همه ارقام تحت شرایط بدون آبیاری دارای محدودیت منبع بودند در حالی که در شرایط آبیاری تکمیلی فقط رقم آبی (سیروان) محدودیت منبع داشت. تیمار سایه دهی سنبله سبب چروکیدگی دانه ها و در نتیجه کاهش عملکرد دانه نسبت به شاهد شد. در تیمار حذف 50 درصد سنبله، به دلیل افزایش مواد پرورده در دسترس دانه های باقی مانده، عملکرد دانه نسبت به شاهد و سایر تیمارها افزایش معنی داری را به همراه داشت. در برخی ارقام عملکرد دانه در تیمار حذف برگ ها نسبت به شاهد اختلاف معنی داری نشان نداد که بیان گر نقش مهم انتقال مجدد ساقه و خوشه تحت شرایط محدودیت منبع ناشی از تنش های محیطی آخر فصل بود.
  33. کارایی وجین دستی و علف کش های پاراکوات و گلایفوسیت در مقایسه با پیریدیت برای کنترل علف های هرز نخود( Cicer arietinum L.)
    1396
    به منظور بررسی کنترل علف های هرز مزارع نخود، رقم ILC482 تحت شرایط دیم، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در 15 کیلومتری دهگلان در بهار 1394 اجرا شد. آزمایش دارای 14 تیمار، پاراکوات با دوز توصیه شده در مرحله ی 4-2 برگی علف های هرز، پاراکوات با50 درصد دوز توصیه شده در مرحله ی 4-2 برگی علف های هرز، گلایفوسیت با دوز توصیه شده در مرحله ی 4-2 برگی علف های هرز، گلایفوسیت با 50 درصد با دوز توصیه شده در مرحله ی 4-2 برگی علف های هرز، لنتاگران با دوز توصیه شده در مرحله ی 4-2 برگی علف های هرز، پاراکوات با دوز توصیه شده قبل از سبز شدن گیاه نخود، گلایفوسیت با دوز توصیه شده قبل از سبز شدن گیاه نخود، پاراکوات با دوز توصیه شده قبل از کاشت بذر، گلایفوسیت با دوز توصیه شده قبل از کاشت بذر، وجین در مرحله استقرار گیاه نخود، وجین در مرحله اوایل گل دهی گیاه نخود، وجین در دومرحله (مرحله استقرار و اوایل گل دهی)، وجین کامل در طول فصل زراعی، شاهد (تداخل کامل علف های هرز) بود. نتایج نشان داد که تیمارهای قبل از کاشت نخود نتوانستند تراکم و وزن خشک علف هرز را کنترل کنند ، اما تیمارهای وجین کامل، وجین در دو مرحله، پاراکوات و لنتاگران و گلایفوسیت در مرحله 4-2 برگی علف هرز در کنترل تراکم و وزن خشک آن ها موفق بوده اند.در بین تیمارهای کنترل شیمیایی، تیمارهای لنتاگران و پاراکوات با دوز توصیه شده در مرحله ی 4-2 برگی علف هرز بیش ترین تاثیر را در کنترل تراکم و وزن خشک علف هرز داشته و به تبع آن سبب افزایش عملکرد نسبت به سایر تیمارهای کنترل شیمیایی شدند. صفات ارتفاع و شاخص سطح سبز، عملکرد اقتصادی، بیولوژیک، تعداد دانه در بوته در تیمارهای وجین کامل، وجین در دو مرحله، لنتاگران و پاراکوات با دوز توصیه شده، بیش ترین مقدار بود، اما صفات وزن 100 دانه، تعداد انشعابات جانبی در بوته و شاخص برداشت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند.
  34. تاثیر آبیاری با پساب ماهی قزل آلای رنگین کمان با استفاده از سامانه قطره ای نواری روی عملکرد برخی محصولات زراعی
    1396
    پساب مزارع پرورش ماهی یکی از بهترین نوع پساب ها می باشد که مقادیر قابل قبولی ازت و فسفر در خود دارد و حجم آن روز به روز در حال افزایش است. با تلفیق کشاورزی و آبزی پروری علاوه بر این که بخش عمده آب مورد نیاز کشاورزی تامین می شود، نیاز به کودهای شیمیایی برای گیاهان و آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی هم کمتر می گردد. سیستم آبیاری قطره ای مناسب-ترین و مطمئن ترین سیستم برای کاربرد پساب است. بر این اساس طرحی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان به منظور بررسی تاثیر آبیاری با پساب ماهی قزل آلای رنگین کمان روی عملکرد کمی و کیفی برخی محصولات زراعی در سیستم آبیاری قطره ای نواری درزدار و مقایسه آن با حالت استفاده از آب معمولی انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی و در چهار تکرار اجرا شد. کرت های اصلی دو نوع آب آبیاری مذکور و کرت های فرعی شامل پنج گیاه زراعی سیب زمینی، لوبیا، گوجه فرنگی، فلفل و تربچه بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که پساب ماهی عملکرد گوجه فرنگی و ضرایب گیاهی گیاهان زراعی مورد مطالعه را افزایش داد. تاثیری که آلودگی پساب بر تمام قسمت های مصرفی محصولات زراعی و خاک مزرعه گذاشت، محدودیتی ایجاد نکرد و افزایش تعداد باکتری موجود در خاک در اثر آبیاری با پساب ماهی به دلیل توان خودپالایی خاک مزرعه در طول یک فصل زراعی نگران کننده نبود. عملکرد هیدرولیکی نوارهای آبیاری در هر دو تیمار آبی وضعیت مطلوبی داشت و گرفتگی آن ها با پساب ماهی خیلی کمتر از حد بحرانی بود.
  35. بررسی عملکرد و خصوصیات کیفی چند محصول زراعی در شرایط استفاده از پساب ماهی با سیستم آبیاری سطحی
    1395
    کمبود آب یکی از مشکلات اساسی در مناطق خشک و نیمه خشک ازجمله ایران است. بنابراین استفاده مجدد از آبهای بازگشتی و مدیریت پسابها جهت جلوگیری از آلودگی منابع آب از اهمیت زیادی برخوردار است. پساب ماهی به عنوان یک منبع آب مغذی و نسبتاً سالم میتواند در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر باهدف بررسی عملکردوخصوصیات کیفی چندمحصول زراعی درشرایط استفاده ازپساب ماهی قزل آلای رنگین کمان باسیستم آبیاری سطحی صورت گرفت. پساب مورد نیاز از مزرعه پرورش ماهی واقع در سه راهی مریوان تهیه می- شد. محصولات کشت شده شامل سیب زمینی، لوبیا، گوجه فرنگی، فلفل و تربچه بود که به ترتیب با سیستم آبیاری جویجه ای و کرتی آبیاری می شدند. این طرح در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان، در قالب بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار، انجام شد. در این تحقیق عملکرد محصولات، اجزای عملکرد، کارایی مصرف آب، نیاز آبی محصولات، درصد ماده خشک و همچنین میزان غلظت پارامترهای کلسیم، منیزیم، فسفات، آمونیاک، نیترات، پتاسیم، سدیم، آهن و منگنز در محصولات و پارامترهای پتاسیم، سدیم، کلسیم، منیزیم، نیترات، آهن، منگنز، تعداد باکتریها، اسیدیته، هدایت الکتریکی و درصد ماده آلی خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین ضرایب گیاهی محصولات مورد مطالعه نیز در طول دوره رشد گیاهان محاسبه شد. نتایج نشان داد که پساب ماهی از لحاظ کیفی در محدوده مجاز برای استفاده در کشاورزی میباشد. همچنین پساب ماهی باعث افزایش نیترات، آهنو تعداد باکتری های خاک شد اما اسیدیته خاک را اندکی کاهش داد. همچنین نتایج نشان داد استفاده از پساب ماهی باعث ایجاد اختلاف معنی دار در عملکرد و کارایی مصرف آب محصولات نشد اما نیاز آبی تمامی محصولات را افزایش داد. از نظر غلظت پارامترهای اندازه گیری شده در محصولات گوجه فرنگی، لوبیا و فلفل اختلاف معنی داری بین تیمارهای شاهد و پساب وجود نداشت. در تیمار پساب، در محصول سیب زمینی غلظت کلسیم، نیترات و آهن و در غده تربچه غلظت نیترات ، پتاسیم و آهن بیشتر از تیمار شاهد بود. ضرایب گیاهی محاسبه شده در همه محصولات در تیمار پساب ماهی بیش از تیمار شاهد بود اما فقط طول دوره رشد لوبیا اندکی بیشتر شده بود. پساب ماهی باعث افزایش تولید غده های سیب زمینی با وزن بیش از 121 گرم شد. همچنین در آزمون مشتری پسندی، محصولات دو تیمار از شرای
  36. اثر کود شیمیایی، کود مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و غلظت عناصر میکرو در سیب زمینی
    1395
    به منظور بررسی تاثیر کوردهای شیمیایی، مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و عناصر میکرو در گیاه سیب زمینی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا شد. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که عملکرد بین تیمارهای مختلف کودی اختلاف معنی داری داشت، بیشترین عملکرد غده سیب زمینی معادل 34.42 تن و 34.35 تن در هکتار به ترتیب به تیمارهای کود شیمیایی به اضافه کود شیمیایی معادل کود مرغی به اضافه عصاره کود مرغی و نیز تیمار کود شیمیایی به اضافه کود شیمیایی معادل کود مرغی به دست آمد در حالیکه تیمار کود شیمیایی به اضافه کود مرغی متعارف به اضافه روی کمترین عملکرد را داشت.
  37. تاثیر آبیاری با پساب ماهی روی عملکرد کمی و کیفی برخی محصولات زراعی در سیستم آبیاری قطره ای نواری
    1395
    پساب مزارع پرورش ماهی یکی از بهترین نوع پساب ها می باشد که مقادیر قابل قبولی ازت و فسفر در خود دارد و حجم آن روز به روز در حال افزایش است. با تلفیق کشاورزی و آبزی پروری علاوه بر این که بخش عمده آب مورد نیاز کشاورزی تامین می شود، نیاز به کودهای شیمیایی برای گیاهان و آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی هم کمتر می گردد. سیستم آبیاری قطره ای مناسب-ترین و مطمئن ترین سیستم برای کاربرد پساب است. بر این اساس طرحی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان به منظور بررسی تاثیر آبیاری با پساب ماهی قزل آلای رنگین کمان روی عملکرد کمی و کیفی برخی محصولات زراعیدر سیستم آبیاری قطره-ای نواری درزدار و مقایسه آن با حالت استفاده از آب معمولی انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی و در چهار تکرار اجرا شد. کرت های اصلی دونوع آب آبیاری مذکور و کرت های فرعی شامل پنج گیاه زراعی سیب زمینی، لوبیا، گوجه فرنگی، فلفل و تربچه بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که پساب ماهی عملکرد گوجه فرنگی و ضرایب گیاهی گیاهان زراعی مورد مطالعه را افزایش داد. تاثیری که آلودگی پساب بر تمام قسمت های مصرفی محصولات زراعی و خاک مزرعه گذاشت، محدودیتی ایجاد نکرد و افزایش تعداد باکتری موجود در خاک در اثر آبیاری با پساب ماهی به دلیل توان خودپالایی خاک مزرعه در طول یک فصل زراعی نگران کننده نبود. عملکرد هیدرولیکی نوارهای آبیاری در هر دو تیمار آبی وضعیت مطلوبی داشت و گرفتگی آن ها با پساب ماهی خیلی کمتر از حد بحرانی بود.
  38. اثر کود شیمیایی، کود مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و غلظت عناصر میکرو در سیب زمینی
    1395
    جوانه زنی و استقرار مطلوب گیاهان از مهمترین مشکلات کشاورزان در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. مدت زمان بین کاشت تا استقرار گیاهچه، تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد مزرعه ایی گیاهان زراعی دارد. شرعت و درصد جوانه زنی و سبز شدن گیاهچه ها نیز از اهمیت ویژه ایبرخوردارند. کیفیت بذر بویژه قوه نامیه و قدرت رویش آن بر استقرار گیاهان زراعی تاثیر بسیار زیادی دارد. گیاهان سالم که دارای ریشه های توسعه یافته هستند، کارایی بیشتری در استفاده از آب و عماصر غذایی محدود کننده از خاک داشته و شرایط نامساعد (مانند دوره های خشکی) را بهتر تحمل می کنند. علاوه بر این بین رشد اولیه قوی گیاهچه ها و عملکرد بالاتر، رابطه مثبت وجود دارد. در این میان افزایش سرعت جوانه زنی اهمیت زیادی در بهبود استقرار گیاهان زراعی دارد. این مهم می تواند از طریق پرایمینگ حاصل گردد.
  39. اثر پرایمینگ بذر برشاخصهای رشد و عملکرد گندم دیم
    1395
    2 جوانه زنی و استقرار مطلوب گیاهان از مهمترین مشکلات کشاورزان در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. مدت زمان بین کاشت تا استقرار گیاهچه، تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد مزرعه ایی گیاهان زراعی دارد. شرعت و درصد جوانه زنی و سبز شدن گیاهچه ها نیز از اهمیت ویژه ایبرخوردارند کیفیت بذر بویژه قوه نامیه و قدرت رویش آن بر استقرار گیاهان زراعی تاثیر بسیار زیادی دارد. گیاهان سالم که دارای ریشه های توسعه یافته هستند، کارایی بیشتری در استفاده از آب و عماصر غذایی محدود کننده از خاک داشته و شرایط نامساعد (مانند دوره های خشکی) را بهتر تحمل می کنند. علاوه بر این بین رشد اولیه قوی گیاهچه ها و عملکرد بالاتر، رابطه مثبت وجود دارد. در این میان افزایش سرعت جوانه زنی اهمیت زیادی در بهبود استقرار گیاهان زراعی دارد. این مهم می تواند از طریق پرایمینگ حاصل گردد.
  40. تاثیر تراکم و آرایش کاشت بر جذب و کارایی مصرف نور و عملکرد سویا (Glycine max)
    1395
    به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته و آرایش کاشت بر جذب و کارایی مصرف نور و عملکرد سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل تراکم کاشت در چهار سطح (20، 30، 40 و 50 بوته در مترمربع) و آرایش کاشت در سه سطح (مربعی، مستطیلی، بینابینی) بودند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطوح مختلف تراکم و آرایش کاشت بر صفات وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، عملکرد اقتصادی و بیولوژیک، شاخص برداشت وشاخص های رشد نظیر شاخص سطح برگ (LAI)، سرعت رشد محصول (CGR) و سرعت رشد نسبی (RGR) معنی دار بود. با افزایش تراکم بوته عملکرد دانه از 55/120 گرم در متر مربع در تیمار 20 بوته به 18/273 گرم در مترمربع در تیمار 50 بوته در متر مربع افزایش یافت. همچنین در آرایش کاشت مربع نسبت به آرایش کاشت مستطیلی و بینابینی، عملکرد و اجزای عملکرد به طور معنی داری بالاتر بود و نشان داد که هرچه توزیع گیاهان یکنواخت تر باشد رقابت بوته ها برای دریافت نور و سایه اندازی کمتر می شود. نتایج همچنین نشان داد که افزایش تراکم بوته سبب افزایش کارایی مصرف نور(RUE) شد، بطوریکه میزان RUE در تراکم های 20 و 50 بوته در مترمربع به ترتیب 19/1 و 34/1 گرم به ازای هر مگاژول PAR محاسبه شد. بالابودن تجمع بییشتر ماده خشک در تراکم 50 بوته در متر مربع، ناشی از جذب بیشتر تشعشع فعال فتوسنتزی و به صورت بارزتری در نتیجه کارایی بالاتر مصرف نور بود. همچنین بیشترین درصد روغن مربوط به تراکم 20 بوته در مترمربع و بیشترین میزان پروتئین مربوط به تراکم 50 بوته در متر مربع بود. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که سویا دارای واکنش-های متفاوتی به تراکم بوته و آرایش کاشت می باشد و در شرایط آب و هوایی دهگلان الگوی کاشت مربعی و تراکم 50 بوته در متر مربع توصیه می شود.
  41. بررسی اثر تاریخ کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام پاییزه کلزا
    1395
    به منظور بررسی اثر تاریخ های مختلف کاشت بر برخی از صفات زراعی و فیزیولوژیک گیاه کلزا، سه آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1394-1393 در ایستگاه تحقیقاتی اسلام آباد غرب انجام گرفت. در این تحقیق سه تاریخ کاشت (15 مهر ماه، 25 مهر ماه و 5 آبان ماه) در آزمایش های جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند و در هر آزمایش، هشت رقم OPERA, KARAJ 3, L72, SW 102, KARAJ 1, OKAPI, GKH 3705, GKH 2624 به لحاظ صفات مختلف زراعی و فیزیولوژیک مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی عبارت بودند از: طول دوره گلدهی، شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد شاخه جانبی، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، میزان کربوهیدرات های محلول برگ، مقدار کلروفیل برگ، پراکسیداسیون لپیدهای غشاء، پروتئین های محلول برگ، فعالیت آنزیم پراکسیداز، میزان روغن و عملکرد روغن دانه. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت به طور معنی داری تمامی صفات مورد مطالعه را تحت تاثیر قرار داد. اثر متقابل تاریخ کاشت و رقم بر صفاتی مانند شاخص برداشت، ارتفاع بوته، تعداد شاخه های جانبی، عملکرد بیولوژیک، پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء، درصد روغن دانه و میزان کلروفیل برگ معنی دار شد. مناسب ترین تاریخ کاشت در بین تاریخ های کاشت مورد مطالعه، تاریخ کاشت 15 مهرماه بود. تاخیر در کاشت در هرهشت رقم باعث کاهش مقادیر صفات تعداد خورجین در بوته (78 درصد)، وزن هزار دانه، عملکرد دانه (74 درصد)، غلظت کلروفیل، افزایش میزان پراکسیداسیون لیپیدی غشاء و مقادیر کربوهیدرات های محلول در آب و الکل گردید، اگرچه تفاوت هایی در میزان واکنش ارقام وجود داشت. واژه های کلیدی: عملکرد دانه، کاشت تاخیری، کربوهیدرات های محلول، کلزا
  42. ارزیابی شاخص های رشد و برخی شاخص های فیزیولوژیک سیب-زمینی تحت تاثیر دورهای آبیاری قطره ای
    1394
    به منظورارزیابی شاخص های رشد و برخی شاخص های فیزیولوژیک سیب-زمینی تحت تاثیر دورهای آبیاری قطره ای آزمایشی مزرعه ای به صورت بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 93 در مرزعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد دورهای مختلف آبیاری شامل آبیاری قطره ای در فواصل یک، دو، چهار، شش و هشت روزه براساس نیاز آبی گیاه، آبیاری بارانی براساس عرف منطقه به عنوان شاهد و فاصله ی هشت روز در آبیاری قطره ای معادل آبیاری بارانی بود نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که دورهای مختلف آبیاری تاثیر معنی داری برروی شاخص های مختلف رشد نظیر LAI، CGR،RGR ، TDM، LAR و NAR داشت. با طولانی تر شدن فاصله زمانی دورهای آبیاری، میزان شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک کاهش یافت و کم ترین آن در تیمار بارانی بود با طولانی تر شدن فاصله زمانی دورهای آبیاری عملکرد اقتصادی و بیولوژیک و کارایی مصرف نور نسبت به دور آبیاری هر روزه کاهش یافت. دور آبیاری تاثیر معنی داری بر کلروفیل b و مجموع کلروفیل a+b داشت اما تاثیر معنی دار بر پتاسیم غده و برگ نداشت. فسفر غده و برگ در تیمارهای آبیاری قطره ای با دوره ی زمانی طولانی تر و آبیاری بارانی به علت عدم فراهمی آب کافی کم تر از آبیاری قطرهای هر روزه بود. میزان H2O2 و فعالیت آنزیم پراکسیداز در تیمارهای آبیاری قطره ای با دورهای طولانی و آبیاری بارانی بیشتر بود زیرا در این تیمارها به گیاه تنش وارد شد. میزان پروتئین زیر واحد بزرگ روبیسکو در دورهای آبیاری با فاصله ی زمانی طولانی تر کاهش یافت.
  43. تعیین تابع تولید آب و کود نیتروژن سیب زمینی در دشت دهگلان با استفاده از روش آبیاری آبیاری بارانی منبع خطی
    1394
    بحران آب مهم ترین معضل در مناطق خشک و نیمه خشک نظیر ایران می باشد. همچنین در این مناطق مصرف بی رویه ی کود عواقب زیست محیطی شدیدی را ایجاد نموده است. در چنین شرایطی، ارزیابی واکنش گیاهان به تنش آبی و مقدار کود و تخمین تابع تولید جهت مصرف بهینه آب و کود اجتناب ناپذیر است. همچنین بررسی عملکرد، اجزای عملکرد وکارایی مصرف آب آبیاری گیاهان می تواند در مدیریت بهینه ی کشاورزی کمک شایانی بکند. هدف از تحقیق حاضر ارتباط عملکرد، عمق آب آبیاری و مقدار کود ازته محصول سیب زمینی در شرایط آبیاری بارانی به روش منبع خطی می باشد. همچنین در این تحقیق به بررسی عملکرد، اجزای عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری در عمق های مختلف آب آبیاری و مقادیر کود نیتروژن محصول سیب زمینی در شرایط آبیاری بارانی به روش منبع خطی پرداخته خواهد شد. بدین منظور، یک پژوهش مزرعه ای در سال 93 در یکی از مزراع دشت دهگلان واقع در استان کردستان به اجرا درآمد. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو تیمار کود نیتروژن و عمق آب آبیاری در سه تکرار انجام گرفت. سطوح کود ازته برابر صفر، 0/5، 1 و 1/5 برابر نیاز کودی نیتروژن بود. سطوح تیمار آبی نیز با فاصله گرفتن از خط آبیاری در 4 ردیف مشخص شد. در انتهای فصل رشد، مقدار عملکرد در واحد سطح غده سیب زمینی اندازه گیری گردید. در این تحقیق از معادله های خطی و درجه دوم برای تعیین تابع تولید آب و کود استفاده شد. نتایج نشان داد که تابع تولید درجه 2 مقدار عملکرد غده سیب زمینی را با دقت بالاتری برآورد می نماید. همچنین نتایج نشان داد که عمق آب آبیاری I2 برابر 633/572 میلی متر و کود نیتروژن N3 برابر 250 کیلوگرم بر هکتار، بیشترین عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری به دست آمد.
  44. اثر کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی(Solanumtuberosum)
    1394
    به منظور بررسی تاثیر کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیک گیاه سیب زمینی آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتیدانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 1-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف (F1) 2-کود شیمیایی و عصاره مرغی (F2) 3-کود شیمیایی و شیمیایی معادل مرغی (F3) 4-کود شیمیایی و شیمیایی معادل مرغی و عصاره مرغی (F4) 5-کود شیمیایی و کمپوست معادل مرغی (F5) 6-کود شیمیایی و کمپوست معادل مرغی و عصاره مرغی (F6) 7-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و اسید هیومیک (F7) 8-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و اسید سالیسیلیک (F8) 9-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و روی (F9) بودند.تیمارهای F2 و F4در اغلب صفات نسبت به سایر تیمارها برتر بودند. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که عملکرد گیاهبطور معنی داریدر سطح احتمال 1 درصد تحت تاثیر مصرف انواع کود قرار گرفت. بیشترین عمکرد غده سیب زمینی معادل 42/34 و 35/34 تن در هکتار در تیمارهای F4 وF2به دست آمد در حالیکه تیمار F9با 27/20 تن در هکتار ، عملکرد پایین تری داشت. غلظت نیترات در تیمارهای F4 و F3 با بیشترین مصرف کود شیمیایی از همه تیمارها بالاتر و در تیمار F2 از همه کمتر بود. تجزیه همبستگی ساده نشان داد که بیشترین همبستگی عملکرد در هکتار با درصد غده های درشت بود.همچنینیک همبستگی مثبت بین کربوهیدرات غده با درصد ماده خشک وجود داشت. مطابق با نتایج این آزمایش توصیه می گردد در کشت سیب زمینی از کودهای آلی به همراه کود شیمیایی استفاده شود و مصرف کودهای شیمیایی به دلیل اثرات مضر و مخرب آنها کاهش یابد.
  45. بررسی اثر سطوح کود فسفر و کود زیستی میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.)
    1394
    کاربرد کودهای زیستی به ویژه میکوریزا به عنوان جایگزین یا مکمل کودهای شیمیایی از مهم ترین راهبردهای تغذیه ای در مدیریت پایدار بوم نظام های کشاورزی است. به منظور بررسی اثر سطوح کود فسفر و کود زیستی میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز، آزمایشی در سال زراعی 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل قارچ میکوریزا (Glomus intraradices، Glomus mossea، Glomus hoi و عدم تلقیح) و مقادیر مختلف کود فسفر در چهار سطح (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) در نظر گرفته شدند. نتایج مورد بررسی نشان داد که برهمکنش کود میکوریزا و کود شیمیایی فسفر سبب افزایش معنی دار کلروفیل a، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، تعداد شاخه جانبی ثالثیه و وزن صد دانه گردید. اثرات ساده قارچ میکوریزا و کود فسفر نیز بر کلروفیل b، کلروفیل کل، تعداد دانه در بوته، درصد فسفر دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار بود. کود میکوریزا منجر به افزایش ارتفاع بوته و درصد پروتئین دانه گردید در حالی که کاربرد تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش تاثیر معنی داری بر درصد پتاسیم دانه لوبیا نداشت. همچنین نتایج نشان داد که کاربرد گونه های مختلف قارچ میکوریزا عملکرد و اجزای عملکرد دانه لوبیا را افزایش داد به گونه ای که عملکرد گیاهان تحت تیمار تلقیح با گونه های میکوریزا به طور معنی داری بالاتر از لوبیاهای تلقیح نشده بود. تلقیح با گونه ی گلوموس اینترارادیس نسبت به سایر گونه ها توانست عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا را افزایش دهد. در بین سطوح کاربرد کود فسفر، سطح 100 کیلوگرم در هکتار کود فسفر باعث افزایش صفات اندازه گیری شده گردید.
  46. تاثیر سطوح کود فسفره و فسفات بارور 2 بر عملکرد و اجزاء عملکرد دو رقم نخود
    1394
    امروزه زیان های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه از کود های شیمیایی در کشاورزی شناخته شده است. کاربرد کودهای زیستی و مواد آلی راهکاری برای حذف یا تقلیل مصرف منابع شیمیایی به شمار می آید. کودهای بیولوژیک از جمله نهاده-های طبیعی هستند که می توانند به عنوان مکمل یا جایگزین کودهای شیمیایی در کشاورزی پایدار به کار برده شوند. بدین منظور، آزمایشی در بهار سال 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه فاکتور و سه تکرار به صورت دیم به اجرا درآمد. فاکتورهای آزمایشی عبارت بودند از دو رقم نخود شامل آرمان و آزاد، کود بیولوژیک فسفات بارور2 در دو سطح تلقیح و عدم تلقیح و کود شیمیایی فسفر در سه سطح صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار. نتایج نشان داد که کود بیولوژیک فسفات بارور2 ارتفاع اولین شاخه گل دهنده از سطح خاک، تعداد شاخه گل دهنده، تعداد شاخه فرعی و تعدادغلاف در شاخه فرعی رانسبت به شاهد به طور معنی داری افزایش داد. اثر رقم بر روی وزن دانه در بوته و اثر کود شیمیایی فسفر بر روی تعداد غلاف در شاخه فرعی معنی دار بود. اثر متقابل کود شیمیایی فسفر و کود بیولوژیک فسفات بارور2 نیز بر روی ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در شاخه اصلی، تعداد دانه در شاخه فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، وزن دانه در شاخه اصلی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، مقادیر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه را به طور معنی داری بهبود بخشید. اثر متقابل فسفر و رقم تنها بر روی عملکرد دانه معنی دار گردید. با توجه به نتایج حاصل مشخص گردید که استفاده از کود زیستی فسفات بارور2 موجب کاهش مصرف کود شیمیایی فسفر گردید بدون آنکه عملکرد و اجزاء عملکرد کاهش معنی داری داشته باشند.
  47. تعیین عمق نصب نوار آبیاری قطره ای و آب آبیاری محصول سیب زمینی در دشت دهگلان
    1394
    بحران آب یکی از مسائل اساسی در مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران است. لذا در این مناطق استفاده بهینه ازمنابع آبی از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد. سیب زمینی یکی از محصولات تولیدی عمده در دشت دهگلان می باشد. به دلیل افت شدید سطح ایستابی آبخوان در این دشت، استفاده از روش های نوین و کم مصرف آبیاری نظیر آبیاری قطره ای نواری به دلایلی نظیر حساسیت بالای سیب زمینی به تنش آبی و پایین بودن راندمان آبیاری در سایر روش های آبیاری مورد استفاده در دشت دهگلان، موضوعی درخور اهمیت می باشد. آبیاری قطره ای نواری یکی از روش های کارآمد برای افزایش کارایی مصرف آب آبیاری در محصولات زراعی محسوب می-شود. در این روش، تعیین عمق بهینه نصب نوارها در داخل خاک و عمق آب آبیاری ازجمله فاکتورهای مهم در حصول حداکثر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری در محصول سیب زمینی می باشد. هدف از تحقیق حاضر تعیین عمق نصب نوار آبیاری قطره ای و عمق آب آبیاری محصول سیب زمینی در دشت دهگلان، استان کردستان می باشد. برای این منظور آزمایش مزرعه ای در قالب کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی و سه تکرار در یکی از مزارع دشت دهگلان انجام شد. کرت های اصلی و فرعی این طرح، به ترتیب، شامل عمق آب آبیاری ( 100،80،60و 120 درصد نیاز آبی گیاه ) و عمق نصب نوار آبیاری قطره ای (0، 5، 10 و 15 سانتی متری) بود. در این تحقیق عملکرد، اجزای عملکرد غده سیب زمینی، کارایی مصرف آب و خصوصیات اندام هوایی محصول سیب زمینی اندازه گیری گردید. برای تحلیل اقتصادی اثر تیمارهای تحقیق بر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری از روش نسبت درآمد به هزینه استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر عمق آب آبیاری و عمق نصب نوار آبیاری قطره ای بر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری در سطح آماری یک درصد معنی دار می باشد. بیشترین عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری به ترتیب مربوط به تیمارهای آبی 120 درصد و 60 درصد نیاز آبی گیاه بود. نتایج همچنین نشان داد که اثر عمق آب آبیاری بر درصد ماده خشک غده سیب زمینی، ارتفاع بوته و نسبت درآمد به هزینه در سطح آماری یک درصد معنی دار می باشد. نتایج بیانگر این مطلب بود که اثر عمق نصب نوار آبیاری قطره ای بر وزن خشک اندام های هوایی، ارتفاع بوته، قطر ساقه و نسبت درآمد بر هزینه در سطح آماری یک درصد معنی دار می باشد. بیشترین کارایی مصرف آب آبیاری در تیمار 60
  48. اثر عمق آب آبیاری و مالچ بر عملکرد و کارایی مصرف آب سیب زمینی تحت آبیاری قطره ای- نواری در دشت دهگلان
    1394
    آبیاری قطره ای یکی از روش های کارآمد برای صرفه جویی در مصرف آب و افزایش کارایی مصرف آب آبیاری محسوب می شود. به رغم مزایای فراوان آبیاری قطره ای، مقدار قابل توجهی آب از طریق تبخیر از خاک مابین ردیف های کشت و همچنین تعرق توسط علف های هرز تلف می گردد. استفاده از مالچ در بین ردیف های کشت می تواند ضمن حفظ رطوبت خاک از طریق کاهش تبخیر از خاک و تعرق از علف های هرز باعث کاهش آب آبیاری مصرفی و افزایش عملکرد محصول گردد. به منظور بررسی اثر توام مقدار آب آبیاری و مالچ بر عملکرد، اجزای عملکرد ( تعداد غده (در بوته، مترمربع و ساقه اصلی)، درصد ماده خشک، وزن مخصوص، بازارپسندی غده ها، ارتفاع بوته، تعداد ساقه اصلی (در بوته و مترمربع)، قطر ساقه و وزن خشک اندام های هوایی) و کارایی مصرف آب آبیاری محصول سیب زمینی یک طرح آزمایشی در یکی از مزارع دشت دهگلان واقع در استان کردستان به اجرا درآمد. آزمایش در قالب کرت های خردشده بر پایه بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی طرح شامل مقادیر آب آبیاری در چهار سطح (60، 80، 100 و 120 درصد نیاز آبی محصول سیب زمینی) و فاکتور فرعی شامل نوع مالچ در سه سطح (بدون مالچ، مالچ کاه کلش گندم و مالچ پلاستیک) بود. نتایج نشان داد که اثر عمق آب آبیاری و مالچ بر عملکرد غده سیب زمینی در سطح آماری یک درصد معنی دار می باشد. بیشترین و کمترین مقدار عملکرد غده سیب زمینی به ترتیب مربوط به تیمارهای 120 و 60 درصد نیاز آبی بود. نتایج همچنین نشان داد که اثر مالچ بر کارایی مصرف آب آبیاری محصول سیب زمینی در سطح آماری یک درصد معنی دار می باشد. بیشترین میزان کارایی مصرف آب مربوط به مالچ پلاستیکی به میزان 96/14 کیلوگرم بر مترمکعب به دست آمد. اثر تیمار عمق آب آبیاری در کلیه صفات اندازه گیری شده به جز وزن مخصوص، درصد غده های بین 120-80 گرم و تعداد ساقه (در بوته، مترمربع و ساقه اصلی) در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. در بیشتر صفات اندازه گیری شده مالچ پلاستیک تاثیر بهتری نسبت به مالچ کاه و کلش گندم نشان داد. همچنین تاثیر تیمار مالچ برکلیه صفات به جز وزن مخصوص، بازار پسندی غده ها و تعداد ساقه (در بوته و مترمربع) در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. با توجه به نتایج به دست آمده کاربرد آبیاری قطره ای توام با مالچ پلاستیکی و اعمال کم آبیاری به میزان 80 درصد نیاز آبی محص
  49. اثر محلولپاشی روی و مس بر خصوصیات کمی و کیفی ارقام مختلف گندم دیم
    1393
    گندم اولین غله و مهم ترین گیاه زراعی دنیاست که از عمده ترین محصولات کشاورزی ایران و تامین کننده بیشترین نیاز غذایی کشور می باشد. پایین بودن غلظت عناصر غذایی روی و مس در مواد غذایی کشور مسئله ساز شده است. کمبود این عناصر در تولیدات کشاورزی، یکی از عوامل ظهورو گسترش بیماری های مختلف است که عمدتا به دلیل کمبود یا عدم مصرف کودهای حاوی این عناصر غذایی در کشاورزی می باشد. بر این اساس در سال زراعی 93-1392 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا شد. در این پژوهش اثر محلولپاشی روی و مس بر خصوصیات کمی و کیفی ارقام مختلف گندم مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار صورت گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل ارقام گندم دیم در چهار سطح (سرداری، ریژاو، کریم و آذر2) و محلولپاشی عناصر کم-مصرف روی و مس از منابع سولفات روی و سولفات مس در چهار سطح (شاهد، محلولپاشی روی، محلولپاشی مس، محلولپاشی روی توام با مس) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بین ارقام مختلف گندم از لحاظ صفات مورد بررسی ارتفاع بوته، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، پروتئین، گلوتن و فسفر دانه اختلاف معنی داری وجود داشت. رقم سرداری بالاترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به خود اختصاص داد. هم چنین محلولپاشی عناصر روی، مس و محلولپاشی توام آن ها موجب افزایش معنی دار صفات طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله،عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، غلظت روی و مس در دانه گردید. بیشترین غلظت روی در دانه مربوط به تیمار محلولپاشی روی و بیشترین غلظت مس در دانه مربوط به تیمار محلولپاشی مس بود. می توان اظهار داشت محلولپاشی عناصر کم مصرف در بهبود خصوصیات کیفی گندم موثر می باشد.
  50. اثرات سطوح تنش خشکی بر روابط آبی و تنظیم اسمزی در سه رقم گندم تحت شرایط مزرعه
    1393
    به منظور بررسی اثرات سطوح تنش خشکی بر روابط آبی و تنظیم اسمزی در سه رقم گندم تحت شرایط مزرعه، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. سطوح مختلف آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در پنج سطح شامل 1- تامین 100% نیاز آبی گیاه (FI)، 2- تامین 75% نیاز آبی گیاه (75FI)، 3- تامین 50% نیاز آبی گیاه (50FI)، 4- تامین 25% نیاز آبی گیاه (25FI) و 5- تیمار دیم (NI) ) و سه رقم گندم شامل دو رقم حساس به خشکی گاسکوژن و سایونز و رقم مقاوم به خشکی آذر2 به عنوان فاکتور فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر سطوح تنش خشکی و رقم بر صفات طول ساقه، طول پدانکل، طول اکستراژن، عملکرد، اجزای عملکرد، کلروفیل، پروتئین محلول برگ، مالون دِآلدئید، فعالیت آنزیم پراکسیداز، غلظت پرولین، کربوهیدرات محلول برگ و تنظیم اسمزی معنی دار بود. با افزایش شدت تنش خشکی میزان کاهش عملکرد دانه ی ارقام حساس گاسکوژن و سایونز با شیب تندتری نسبت به رقم مقاوم به خشکی آذر2 صورت گرفت. ارقام حساس گاسکوژن و سایونز و رقم مقاوم به خشکی آذر2 تنوع قابل توجهی از لحاظ صفات طول پدانکل، طول اکستراژن، عملکرد و اجزای عملکرد نشان دادند. ضرایب همبستگی در شرایط تنش و عدم تنش خشکی نشان داد که در شدت های بالای تنش شاخص STI را می توان به عنوان شاخص مطلوب برای تفکیک ارقام، مورد استفاده قرار داد و شاخص SSI برای تفکیک ارقام در شرایط تنش محدود مناسب است و تحت شرایط شدید فاقد کارایی مطلوب تفکیک ارقام است. با افزایش شدت تنش خشکی میزان پروتئین محلول برگ، فعالیت آنزیم پراکسیداز، غلظت مالون دِآلدئید، پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ افزایش نشان دادند ولی میزان شاخص کلروفیل و تنطیم اسمزی کاهش یافت. به طور کلی تحت شرایط تنش غلظت پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ و فعالیت آنزیم پراکسیداز رقم مقاوم به خشکی (آذر2) نسبت به ارقام حساس افزایش بیشتری نشان دادند اما میزان مالون دِآلدئید در رقم آذر2 نسبت به ارقام حساس افزایش کمتری داشت. همچنین نتایج نشان داد که رقم مقاوم آذر2 با افزایش شدت تنش خشکی فاقد سازوکار تنظیم اسمزی بود ولی در مقابل ارقام حساس، به ویژه رقم حساس تر گاسکوژن دارای بیشترین سازوکار تنظیم اسمزی بود. از آنجائیکه بین صف
  51. ارزیابی شاخصهای رشد و کارایی مصرف آب و نور در ارقام حساس و مقاوم به خشکی گندم تحت سطوح مختلف رطوبتی
    1393
    به منظور ارزیابی شاخص های رشد و کارایی مصرف آب و نور در ارقام حساس و مقاوم به خشکی گندم تحت سطوح مختلف آبیاری، آزمایشی مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. سطوح مختلف آبیاری شامل پنج سطح مختلف (FI، آبیاری به میزان نیاز آبی گیاه، FI 75%، FI 50% و FI 25% به ترتیب آبیاری به میزان 75، 50 و 25 درصد نیاز آبی گیاه در تیمار FI و NI تیمار بدون آبیاری) به عنوان فاکتور اصلی، و ارقام گندم شامل ارقام حساس (گاسکوژن و سایونز) و مقاوم (آذر2) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمارهای مختلف فراهمی آب، تاثیر معنی داری روی شاخص های مختلف رشد نظیر LAI، CGR، RGR و همچنین میزان تجمع ماده خشک داشت. با کاهش میزان فراهمی آب میزان شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک در ارقام مورد بررسی کاهش یافت اما شیب کاهش در ارقام حساس تندتر از رقم مقاوم بود. با کاهش فراهمی آب عملکرد اقتصادی و بیولوژیکی، کارایی مصرف آب برحسب عملکرد اقتصادی و بیولوژیکی و کارایی مصرف نور نسبت به شرایط مطلوب رطوبتی کاهش یافت. در مجموع، رقم متحمل از نظر عملکرد اقتصادی و بیولوژیک، بهره وری مصرف آب و نور از ارقام حساس برتر بود اما شاخص برداشت کمتری نسبت به این ارقام داشت. به طور کلی افزایش کارایی مصرف آب و نور در شرایط تنش خشکی از مهم ترین عوامل برتری رقم متحمل نسبت به دو رقم حساس بود. ماده خشک تولیدی ارقام تحت شرایط تنش به میزان زیادی کاهش یافت که باعث کاهش کارایی مصرف نور (Rue) ارقام گردید. از نظر صفات فیزیولوژیکی نیز اثر تیمارهای آبیاری و اثر متقابل تیمارهای آبیاری و رقم و اثر رقم بجز مرحله خمیری قبل از آبیاری بر روی میزان محتوای اسید آسکوربیک معنی دار بود اما گلیسین بتائین تنها تحت تاثیر تیمارهای آبیاری قرار گرفت. تحت شرایط تنش شدید میزان اسید آسکوربیک افزایش یافت. با افزایش شدت تنش خشکی میزان گلیسین بتائین به تدریج افزایش و میزان پروتئین زیر واحد بزرگ روبیسکو با افزایش سن گیاه و در اثر تنش خشکی در ارقام حساس و مقاوم کاهش پیدا کرد.
  52. اثر محلولپاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری
    1393
    گندم نان یک از منابع اصلی غذایی در ایران و بیشتر کشورهای جهان است که قسمت عمده انرژی، پروتئین و مواد مغذی دیگر از جمله ریز مغذی ها از آن تامین می شود. کمبود مواد ریز مغذی یا گرسنگی پنهان، در سراسر جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه تهدیدی برای سلامتی به شمار می آید. استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی و عدم استفاده از کودهای آلی در طی سالیان اخیر، عامل کاهش چشمگیر میزان ماده آلی خاک های ایران بوده است و باعث ایجاد مشکلات زیست محیطی از جمله تخریب فیزیکی خاک و عدم توازن عناصر غذایی خاک شده است. از این رو آزمایشی به منظور بررسی اثر محلول پاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه دهگلان در سال زراعی92 -1391 انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل 1- ژنوتیپ در چهارده سطح ، 2- زمان محلول پاشی در دو سطح ( محلول پاشی قبل از گلدهی و بعد از گلدهی) و 3- نوع ماده محلول پاشی در چهار سطح ( شاهد، سولفات روی، اسید هیومیک و مخلوط سولفات روی و اسید هیومیک)، بود که ژنوتیپ ها در کرت های اصلی و ترکیب زمان و نوع ماده محلول پاشی در کرت های فرعی قرار گرفت. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، ، ارتفاع بوته، طول سنبله و طول ریشک) و صفات کیفی مربوط به دانه (پروتئین، ، فسفر، پتاسیم، میزان خاکستر و غلظت روی) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی اختلاف معنی دار وجود دارد. محلول پاشی به طور معنی داری باعث افزایش صفات مورد بررسی شد. بیشترین عملکرد دانه مربوط به اکوتیپ کلاته تحت محلول-پاشی توام سولفات روی و اسید هیومیک بود (7/199). به طور کلی اکوتیپ کلاته از لحاظ اکثر صفات زراعی نسبت به بقیه اکوتیپ ها برتری نشان داد. بیشترین درصد پروتئین دانه به اکوتیپ ریژاو اختصاص یافت. اکوتیپ کلاته در سطح محلول پاشی توام سولفات روی و اسید هیومیک دارای بیشترین میزان روی در دانه بود (50/55 میلی گرم در کیلوگرم).
  53. بررسی اثر محلول پاشی آهن و اسید هیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های مختلف گندم سرداری
    1393
    گندم مهمترین گیاه زراعی است، که در دنیا سطح زیر کشت آن بیش از سایر گیاهان است. مهمترین عامل سوء تغذیه ناشی از کمبود مواد ریزمغذی و بیماری های وابسته به آن کمبود آهن است. بر این اساس در سال زراعی 92-1391 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا گردید. آزمایش به صورت طرح اسپلیت اسپلیت پلات با سه فاکتور در سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل رقم و اکوتیپ های مختلف گندم سرداری بود، زمان محلول پاشی به عنوان فاکتور فرعی، و تیمارنوع کود محلول پاشی شده به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی (طول ساقه، طول سنبله، تعداد دانه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در واحد سطح) به احتمال یک درصد اختلاف معنی دار وجود دارد، همچنین تیمار محلول پاشی آهن و اسید هیومیک بر عملکرد دانه معنی دار گردید، در بین اکوتیپ های مورد مطالعه اکوتیپ تودار با عملکرد 503 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین عملکرد بود. به طور کلی محلول پاشی باعث افزایش تعداد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، مقدارپروتئین محلول برگ، پرولین، میزان پراکسیداز، میزان غلظت آهن دانه، میزان غلظت روی دانه و کلرو فیل در اکوتیپ های گندم سرداری گردید
  54. اثر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیکی و روابط آبی ژنوتیپهای نخود در ارتباط با عملکرد
    1392
    تحقیق حاضر به منظور مطالعه سرعت و طول دوره پر شدن دانه و رابطه ی بین عملکرد و اجزاء عملکرد، برآورد سهم مواد محلول در تنظیم اسمزی و تعیین شاخص های مناسب مقاومت به خشکی در ژنوتیپ های نخود در قالب دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و کشت هیدروپونیک و هر یک در سه تکرار اجرا شد. کشت مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی در فروردین ماه 1391 اجرا شد. فاکتور اصلی شامل دو تیمار آبیاری کامل و دیم و فاکتور فرعی 19 ژنوتیپ نخود (18 ژنوتیپ کابلی و پیروز( دسی)) بود. آزمایش هیدروپونیک به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار شاهد، تنش خشکی 6- و 9- بار و 19 ژنوتیپ نخود انجام گردید. نتایج نشان داد که در آزمایش مزرعه ای اثر تنش خشکی و ژنوتیپ بر عملکرد و اجزای عملکرد، سرعت و طول دوره فعال پر شدن دانه معنی دار بود. تنش خشکی موجب کاهش 6/71% عملکرد دانه گردید و تعداد دانه در بوته مهم-ترین جزء از عملکرد بوده و در تعیین عملکرد نهایی نقش تعیین کننده دارد. ژنوتیپ ها تنوع قابل توجهی از لحاظ سرعت و طول دوره فعال پر شدن دانه نشان دادند. ضرایب همبستگی بین شاخص های مقاومت به خشکی و میانگین عملکرد ژنوتیپ ها در شرایط تنش و آبیاری کامل نشان داد که شاخص های MP، STI، GMP وHarm جهت گزینش ژنوتیپ ها مناسب ترین شاخص ها می باشند. در شرایط کشت هیدروپونیک، تنش خشکی و ژنوتیپ اثر معنی داری بر میزان کربوهیدرات های محلول، پرولین، تنظیم اسمزی، محتوای نسبی آب برگ، داشت. به طور کلی در ژنوتیپ های نخود مورد بررسی اثر تنظیم کنندگی کربوهیدرات محلول بسیار بیشتر از اثر پرولین می باشد. در ژنوتیپ های مقاوم با افزایش شدت تنش خشکی از 6- به 9- بار تنظیم اسمزی بالاتری نسبت به ژنوتیپ های حساس انجام شد. نتایج نشان داد که در تنش 6- بار میزان سهم پرولین در تنظیم اسمزی ارقام مقاوم بیشتر از ارقام حساس بوده است. در تیمار تنش 9- بار تفاوتی بین ژنوتیپ های حساس و مقاوم از نظر میزان سهم پرولین در تنظیم اسمزی مشاهده نگردید. از آنجاکه بین صفات فیزولوژیکی اندازه گیری شده و میزان قاومت ژنوتیپ ها به خشکی رابطه ی مشخصی مشاهده نشد، لذا می توان نتیجه گرفت که یک صفت فیزیولوژیکی خاص نمی-تواند تعیین کننده ی مقاومت به خشکی باشد.
  55. ارزیابی بیلان انرژی در مزارع تولید گندم آبی و دیم استان کردستان
    1392
    نگرانی های مربوط به افزایش مصرف انرژی مخصوصاٌ انرژی های غیر قابل تجدید و محدود بودن منابع انرژی و آلودگی های زیست محیطی منجر به افزایش تحقیقات در زمینه ی توازن انرژی در سیستم های تولید گیاهان زراعی شده است. به همین منظور مطالعه ای در راستای ارزیابی بیلان انرژی در مزارع گندم آبی و دیم استان کردستان، طی سال زراعی 91-1390 انجام گرفت. 50 مزرعه از مزارع آبی و 196 مزرعه از مزارع دیم موجود در شهرستان های دهگلان، دیواندره و کامیاران انتخاب و اطلاعات مربوط به نهاده های ورودی و عملکرد گندم در قالب پرسش نامه هایی از کشاورزان مربوطه استخراج گردید. نتایج نشان دادند که میزان کل انرژی-های ورودی در مزارع گندم آبی شهرستان های دهگلان، دیواندره و کامیاران به ترتیب 61/40024، 70/46090 و 83/29005 مگاژول در هکتار بود و این میزان در مزارع گندم دیم به ترتیب 20/16260، 27/18061 و 27/14795 مگاژول در هکتار محاسبه شد. میزان انرژی های خروجی در مزارع گندم آبی شهرستان های دهگلان، دیواندره و کامیاران به ترتیب 85/66672، 61/87103 و 76/49327 مگاژول در هکتار و این میزان در مزارع گندم دیم به ترتیب 90/18093، 02/19975 و 64/14826 مگاژول در هکتار به دست آمد. میزان کارایی انرژی مصرفی در مزارع گندم آبی به ترتیب 67/1، 89/1 و 70/1 و این مقدار در مزارع گندم دیم به ترتیب 11/1، 11/1 و 00/1 برآورد شد. دلیل کارایی بالاتر مزارع گندم آبی عملکرد بیش-تر این مزارع در مقایسه با مزارع گندم دیم است. سهم انرژی های تجدیدپذیر در مزارع گندم آبی شهرستان-های دهگلان، دیواندره و کامیاران 73/15، 59/13 و 65/20 درصد می باشد. همچنین انرژی های تجدیدپذیر در مزارع گندم دیم به ترتیب 78/17، 59/17 و 29/18 درصد از کل انرژی های ورودی را به خود اختصاص دادند. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد که پایداری بوم نظام های زراعی تولید گندم در معرض خظر جدی است زیرا بیش از 80 درصد انرژی های مصرفی در این مزارع مربوط به انرژی های غیرقابل تجدید است که منابع تامین آنها در آینده نزدیک رو به اتمام است. بعلاوه مخاطرات زیست محیطی استفاده از مواد شیمیایی نیز نگران کننده است. تغییر در الگوی کشت، استفاده از ادوات ترکیبی و روش های نوین شخم حفاظتی جهت کاهش تردد ماشین آلات، استفاده از کود های با منشاء طبیعی و رو آوردن به مدیریت تلفیقی آفات، بیماری ها و علف های هرز از