Faculty Profile

عادل سی و سه مرده
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/07/26

عادل سی و سه مرده

دانشکده کشاورزی / گروه تولید و ژنتیک گیاهی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بهره‌گیری از برنامه DSSAT در مدیریت آب و ‌نیتروژن مزارع کلزای زمستانه (Brassica napus L.) درآینده تغییراقلیم، مطالعه موردی: دشت دهگلان در استان‌کردستان
    1402
    کشاورزی پایدار بدون توجه به منابع آبی و استفاده بهینه از آن امکان‌پذیر نخواهد بود. با توجه به اهمیت و ارزش آب و استفاده بهینه از نیتروژن در جهت حفظ بهره‌وری تولید و کاهش همزمان اثرات منفی زیست‌ محیطی، این مطالعه در دو فاز آزمایشات مزرعه‌ای و مدلسازی با هدف مدیریت بهینه آب و نیتروژن در زراعت کلزای زمستانه (رقم نپتون) انجام شد. آزمایشات مزرعه‌ای در سال‌های زراعی 97-1396 و 98-1397 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به ‌صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل سطوح مختلف آبیاری به ‌عنوان فاکتور اصلی در 4 سطح (25 درصد (I1)، 50 درصد (I2)، 75 درصد (I3) و 100 درصد (I4) نیاز آبی گیاه) و سطوح مختلف کود نیتروژن به ‌عنوان فاکتور فرعی در 4 سطح (25 درصد (N1)، 50 درصد (N2)، 75 درصد (N3) و 100 درصد (N4) نیاز نیتروژن گیاه) بودند. نتایج نشان داد در بین صفات مورد مطالعه وزن هزار دانه تحث تاثیر اثرات اصلی آبیاری و نیتروژن و صفت محتوای روغن دانه تحث تاثیر اثر اصلی نیتروژن قرار گرفت. همچنین صفات شاخه فرعی، طول خورجین، خورجین در بوته و دانه در خورجین تحث تاثیر اثر متقابل دوگانه آب و نیتروژن قرار گرفتند. در بررسی اثر متقابل سه گانه آب و نیتروژن و سال، صفات ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت، شاخص سطح برگ، شاخص سطح خورجین، سرعت رشد محصول، کارایی مصرف نیتروژن دانه و کارایی مصرف آبیاری وآب مصرفی در سطح یک درصد معنی‌دار شدند. نتایج مقایسه میانگین‌ها نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (5309 کیلوگرم در هکتار) در تیمار I4N4 در سال اول مشاهده شد. حداکثر عملکرد بیولوژیک در تیمارهای I4N4، I3N4 و I4N3 به‌ترتیب با مقادیر 17976، 17657 و 17589 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. در بررسی صفات کیفی بیشترین درصد پروتئین دانه در تیمار I4N3 (25/18) و روغن دانه در تیمارN1 (12/48) مشاهده شد. نتایج مقایسه میانگین‌ها برای صفات کارایی مصرف آبیاری ((YIUE و کارایی مصرف آب (YWUE) نشان داد که بیشترین YIUE و YWUE برای عملکرد دانه به تیمار I3N4 (به‌ترتیب با 1/1 و 85/0 کیلوگرم بر مترمکعب) در سال اول اختصاص یافت وکمترین مقدار برای این صفات در تیمارهای I1N1(به‌ترتیب با 34/0 و 23/0 کیلوگرم بر مترمکعب) و I1N2 (به‌ترتیب با 34/0 و 24/0 کیلوگرم بر مترمکعب) در سال دوم مشاهده گردید. بیشترین مقدار برای صفت کارایی مصرف نیتروژن (YNUE) به تیمار I4N1با 91/63 کیلوگرم دانه تولید شده به ازای هر کیلوگرم نیتروژن مصرفی در سال دوم اجرای آزمایش تعلق گرفت. در بخش مطالعات مدل‌سازی پاسخ کلزا به تغییرات آب و هوایی تحت سه سناریو (RCP2.6، RCP4.6 و RCP8.5) طی چهار دوره زمانی 2040-2021، 2060-2041، 2080-2061 و 2100-2081 مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور از مدل CSM-CROPGRO-Canola ارائه شده در برنامه DSSAT استفاده شد. به منظور واسنجی و اعتبارسنجی مدل به‌ترتیب از آزمایشات مزرعه‌ای انجام گرفته طی سال‌های زراعی 97-1396 و 98-1397 شمسی استفاده گردید. نتایج اعتبار سنجی مدل نشان داد که مدل از دقت کافی برای شبیه‌سازی متغیرهای اقلیمی و خصوصیات رشدی کلزا برخوردار بود. نتایج شبیه‌سازی نشان داد صفات شاخص سطح برگ، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و عملکرد دانه در سناریوهای مختلف تغییر اقلیم نسبت به سال زراعی مبنا یعنی 98-1397 شمسی کاهش نشان داد. کمترین و بیشترین کاهش عملکرد دانه نسبت به عملکرد در سال پایه (5309 کیلوگرم در هکتار) به‌ترتیب به سناریو RCP2.6 در دوره زمانی 2040-2021 (5293 کیلوگرم در هکتار) با 3/0- درصد و سناریو RCP8.5 در دوره زمانی 2100-2081 (3313 کیلوگرم در هکتار) با 58/37- درصد اختصاص یافت. ‌طور کلی نتایج مدل نشان داد که بیشترین اثر منفی تغییر اقلیم بر کلزا در سناریوی RCP8.5 وکمترین تاثیر منفی در سناریوی RCP2.6 اتفاق خواهد افتاد و با گذشت زمان اثرات منفی تغییر اقلیم، به ویژه در سناریوی RCP8.5 تشدید خواهد شد. به منظور جبران کاهش عملکرد ناشی از اثرات تغییر اقلیم در سناریو RCP8.5 تیمارهای سازگاری در 5 سطح شامل: D1 (آبیاری نرمال ( شاهد))، D2 (زمان شروع آبیاری زودتر از آبیاری نرمال - مقدار آبیاری ثابت)، D3 (تعداد آبیاری ثابت – مقدار آبیاری افزایش)، D4 (تعداد آبیاری افزایش – مقدار آبیاری ثابت) و D5(تعداد آبیاری افزایش – مقدار آبیاری افزایش) اعمال گردید. نتایج حاصل اعمال تیمارهای سازگاری نشان داد که بیشترین افزایش عملکرد نسبت به سناریو RCP8.5 در دوره زمانی 2100-2081 (3314 کیلوگرم در هکتار) به تیمار 5D (افزایش تعداد آبیاری و مقدار آبیاری) با 4027 کیلوگرم در هکتار با افزایش 51/21 درصد و کمترین افزایش به تیمار 2D (آبیاری زودتر از سال پایه – مقدار آبیاری ثابت) با 3673 کیلوگرم در هکتار با 83/10 درصد اختصاص یافت. نتایج این پژوهش در مجموع نشان داد که امکان استفاده از برنامه DSSAT به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم‌گیری برای کشاورزان ایران وجود دارد. با این حال حصول نتایج بهتر مستلزم داده‌های میدانی بیشتر و اطلاعات هواشناسی دقیق‌تر خواهد بود.
  2. ارزیابی تنظیم اسمزی در ارتباط با صفات فتوسنتزی در ارقام گندم دیم
    1402
    به منظور بررسی نقش تنظیم اسمزی و کلروفیل فلورسانس بر مقاوت و عملکرد ارقام گندم دیم تحت تاثیر آبیاری تکمیلی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار، در دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 و در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان صورت گرفت. فاکتورها شامل سطوح تنش خشکی (دیم و دو بار آبیاری تکمیلی در بهار) و ارقام گندم دیم (هما، سرداری، ریژاو، اوحدی و آذر2) بودند. صفات در مراحل مختلف رشدی گندم اندازه‌گیری شد. همچنین در آزمایشی دیگر در انتهای فصل رشد (مرحله خمیری) به منظور بررسی اثر محلول پاشی اوره بر تجمع پلی‌آمین‌ها در زمان پر شدن دانه در گندم با عملکرد و میزان پروتئین دانه تحت شرایط دیم و آبیاری تکمیلی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه فاکتور و سه تکرار و در دو سال زراعی اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل: دو سطح تنش خشکی(دیم و دو بار آبیاری تکمیلی در بهار)، 5 رقم گندم دیم و دو سطح محلول‌پاشی (شاهد و محلول‌پاشی اوره 4%) بود. اعمال آبیاری تکمیلی به طور معنی‌داری باعث افزایش عملکرد دانه شد. در هر دو سال زراعی شرایط دیم باعث افزایش میزان اسیدهای آمینه آزاد برگ و گلایسین بتائین، پرولین و پروتئین و سبب کاهش محتوی نسبی آب برگ (RWC) و سرعت کاهش آب از برگ (RWL)، پتانسیل اسمزی و کارایی کوانتومی فتوسیستم II در مراحل مختلف رشدی و هر دو سال زراعی شد. همچنین تنش خشکی در سال کم باران باعث افزایش کربوهیدراتهای محلول کل برگ (TSC) و کربوهیدراتهای محلول در آب (WSC) (به دلیل مقصد کوچکتر و نیاز کمتر دانه) و در سال با بارندگی مناسب باعث کاهش TSC و WSC بعد از گلدهی شد. تنظیم اسمزی در گندم قبل از گلدهی انجام شد. در مراحل گلدهی و 10 روز بعد از آن تنظیم اسمزی صورت نگرفت و فقط به صورت جزئی در ارقام آذر2 و سرداری اعمال شد. در واقع کاهش پتانسیل اسمزی در جهت تنظیم اسمزی نبوده و بدلیل کاهش آب بوده است. نقش پرولین در تنظیم اسمزی بسیار کم (بطور میانگین در مراحل مختلف رشدی در شرایط دیم سال اول 1.24% و در شرایط دیم سال دوم 0.64%) بود. در سال اول با تنش شدیدتر گیاه با افزایش Y(NPQ) انرژی بیشتری صرف حفظ و نگهداری سیستم فتوسنتزی به شکل دفع حرارت داشت. در سال دوم و در شرایط آبیاری تکمیلی با افزایش Y(II) و کاهش Y(NO) سبب افزایش فتوسنتز و کاهش اتلاف انرژی به شکل گرما شده است. همبستگی منفی و معنی‌دار RWL با اسیدهای آمینه آزاد برگ و گلاسین بتائین و همچنین همبستگی مثبت و معنی‌دار RWC با میزان گلایسین بتائین نشان‌دهنده این است که هر چه غلظت ترکیبات اسمزی برگ بیشتر باشد سرعت کاهش آب از برگ کمتر و میزان آب برگ بیشتر خواهد بود. نتایج این پژوهش تایید کرد که تامین آب کافی با استفاده از اجرای آبیاری تکمیلی در حساس‌ترین مراحل رشد گندم می‌تواند با بهبود صفات فیزیولوژیک گیاه به تولید عملکرد قابل قبول تحت شرایط دیم منتهی گردد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که آبیاری تکمیلی میزان پروتئین دانه را کاهش داد و محلولپاشی اوره میزان پروتئین دانه را افزایش داد. آبیاری تکمیلی در سال اول و دوم مجموع پلی‌آمین‌های اسپرمین، اسپرمیدین و پوترسین را در حدود 24 درصد کاهش داد. محلولپاشی اوره مجموع غلظت این سه پلی‌آمین را در سال اول و دوم در شرایط دیم به ترتیب 31% و 27% و در شرایط آبیاری تکمیلی 12% و 4% افزایش داد که نشان می دهد در شرایط آبیاری تکمیلی که شدت تنش کمتر است نیاز به پلی‌آمین‌ها کمتر و بالطبع تجمع آنها در دانه کمتر شد ولی تحت تنش شدید در شرایط دیم بواسطه نیاز بیشتر به پلی‌آمین‌ها مقدار آنها با دسترسی بیشتر به نیتروژن محلولپاشی شده افزایش یافته است. با توجه به نتایج و نیز همبستگی مثبت بین وزن هزار دانه و سه پلی‌آمین بالا در شرایط تنش، احتمالا پلی‌آمین‌ها در شرایط تنش شدیدتر در بهبود پر شدن دانه نقش دارند و محلولپاشی اوره می تواند با افزایش تجمع پلی‌آمین‌ها در مقاومت به خشکی موثر باشد. کاداورین از لحاظ عملکردی اثر متفاوتی با سه پلی آمین دیگر داشت.
  3. تاثیر تناوب زراعی و انواع خاک‌ورزی بر خصوصیات مورفو- فیزیولوژیکی گندم، نخود، گلرنگ و ماشک در شرایط دیم استان کردستان
    1402
    باتوجه به اهمیت کشت انواع گیاهان روغنی، بقولات دانه‌ایی و علوفه‌ایی دیم و امکان وارد کردن آنها در تناوب با غلات در راستای پیشبرد اهداف کشاورزی حفاظتی، در مطالعه حاضر واکنش‌های انواع صفات مورفو-فیزیولوژیکی گیاهان نخود، ماشک و گلرنگ را در تناوب با گندم و در پاسخ به انواع خاک‌ورزی تحت شرایط دیم مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش برپایه طرح آماری کرت‌های خرد شده نواری با سه تکرار طی سال‌های زراعی 1398-1396 اجرا شد. تیمارها به‌صورت کاشت گیاهان در سیستم‌های کشت مستقیم، کم‌خاک‌ورزی و خاک‌ورزی مرسوم اعمال گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد در تمامی گیاهان مورد آزمایش به صورت معنی‌داری مربوط به تیمار کشت مستقیم بود که این افزایش عملکرد نسبت به کم خاک‌ورزی 13% تا30% و نسبت به مرسوم 14% تا 40% بود. در سیستم کشت مستقیم رطوبت نسبی برگ، کلروفیل کل، شاخص سطح برگ، عملکرد کوانتومی، نیتروژن و فسفر برگ در گیاهان تناوبی و گندم نسبت صورت معنی‌داری نسبت به دو تیمار دیگر بیشتر بودند. میزان کلونیزاسیون و اسپوریزاسیون قارچهای مایکوریزا در همه گیاهان و همچنین تعداد گره‌های ریزوبیومی نخود و ماشک در کشت مرسوم کاهش معنی‌داری را به ترتیب نسبت به تیمار کم خاک‌ورزی و کشت مستقیم داشتند. بیشترین فعالیت آنزیم‌های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در برگ گیاهان کشت شده به روش کشت مرسوم مشاهده شد. همچنین کشت مرسوم باعث کاهش درصد هضم‌پذیری علوفه گیاه ماشک نسبت به دو تیمار دیگر شد که همبستگی معنی‌داری (**96/0 r=) با کاهش دمای کانوپی داشت. گیاهان گلرنگ تحت کشت مستقیم افزایش معنی‌دار 3/1 و 9/1 درصدی روغن دانه را به ترتیب نسبت به دو تیمار کم‌خاک‌ورزی و مرسوم داشتند. گندم‌های در تناوب با نخود و تحت کشت مستقیم شرایط عملکردی بهتری نسبت به سایر گندم‌ها داشتند. در نهایت صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی مرتبط با عملکرد همه گیاهان، کیفیت علوفه ماشک و روغن دانه گلرنگ در کشت مستقیم و کم‌خاک‌ورزی نسبت به کشت مرسوم وضعیت مطلوب و پایدارتری را نشان داد.
  4. بررسی بیان ژن‌های مسیر بیوسنتز ملاتونین در گیاه نخود زراعی تحت تاثیر تنش خشکی و باکتری‌ ‌اندوفیت COBR7 Bacillus safensis بررسی بیان ژن‌های مسیر بیوسنتز ملاتونین در گیاه نخود زراعی تحت تاثیر تنش خشکی و باکتری‌ ‌اندوفیت COBR7 Bacillus safensis
    1402
    خشکی یکی از تنش‌های محیطی است که اثرات منفی فراوانی روی بهره‌وری و رشد گیاه دارد. ملاتونین در گیاهان به عنوان یک انتقال‌دهنده ایندولامینی عمل می‌کند و گزارش شده است که می‌تواند در برابر چندین عامل تنش‌زای زیستی و غیرزیستی مانند خشکی، شوری، دما، اشعه ماوراء بنفش و مواد شیمیایی سمی مفید باشد. باکتری‌های اندوفیت‌ میکروارگانیسم‌های هم‌زیست با گیاهان هستند که داخل بافت‌های مختلف از جمله ریشه، ساقه، برگ و حتی دانه‌ها یافت می‌شوند و قادر به تعامل با میزبان خود و تعدیل رشد و نمو گیاه هستند و به گیاهان در برابر تنش‌های غیرزیستی کمک می‌کنند. با توجه به مطالعات گسترده در زمینه تاثیر ملاتونین در کاهش اثرات تنش خشکی، در این مطالعه بیان ژن‌های ASMT، COMT، SNAT و TDC واقع در مسیر بیوسنتز ملاتونین با استفاده از دستگاهReal-time PCR و روش 2-Ct تحت تنش خشکی و تیمار با باکتری مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین بررسی بیوانفورماتیکی ژن‌های مورد نظر از لحاظ ساختاری و بیان ترانسکریپتوم مورد بررسی قرار گرفت. از باکتری ‌اندوفیت Bacillus safensis COBR7 برای تلقیح بذرهای ارقام ثمین (مقاوم به خشکی) و ILC3279 (حساس به خشکی) گیاه نخود Cicer arietinum استفاده شد و بیان ژن‌ها در دو سطح تلقیح شده و تلقیح نشده با باکتری و در سه سطح شاهد، خشکی متوسط و خشکی شدید مورد بررسی قرار گرفت. مقدار ملاتونین در هر دو رقم و در حالت‌های تلقیح و بدون تلقیح با باکتری در تنش شدید و شاهد توسط کروماتوگرافی گازی طیف‌سنجی جرمی (GC-MS) اندازه‌گیری شد. بیان ژن‌های‌ مورد نظر بررسی شد و نمودارها با استفاده از نرم‌افزار Excel 2019 رسم شد. همه آزمایشها در 3 تکرار با استفاده از طرح کاملا تصادفی (فاکتوریل) انجام شد و در نهایت برای تجزیه و تحلیل‌های آماری از نرم‌افزار SAS استفاده گردید. نتایج نشان داد که بیان ژن‌های ASMT، COMT، TDC و SNAT تحت تنش خشکی افزایش یافت بطوری که بیشترین بیان در ژن‌های ASMT، COMT و TDC در تنش خشکی شدید مشاهده شد. هم‌چنین در بررسی بیان هر 3 ژن بیشترین مقدار بیان مربوط به تلقیح با باکتری در تنش شدید بود. نتایج نشان داد که تلقیح با باکتری باعث افزایش بیان این ژن‌ها نسبت به حالت بدون تلقیح شد. نتایج حاصل از بررسی اندازه‌گیری میزان ملاتونین نیز حاکی از افزایش مقدار آن تحت شرایط تنش بود و مقدار ‌آن‎‌ها در نمونه‌های تلقیح یافته با باکتری بیشتر از نمونه‌های بدون تلقیح بود. آنالیزهای RNA-seq نتایج متفاوتی را در میزان بیان ژن‌های مسیر بیوسنتز ملاتونین تحت تنش‌ها، مراحل رویشی مختلف و در رقم‌های متفاوت نخود نشان داد. نتایج حاصل از بررسی بیوانفورماتیکی ژن‎های بیوسنتزی ملاتونین نشان داد که این ژن‌ها روی همه کروموزوم‌های گیاه نخود به غیر از شماره ۸ پراکنش داشتند و 4 توالی از ژن‌های خانواده ژنی ASMT روی هیچ کروموزومی مکان‌یابی نشدند، تعداد نواحی اینترون در توالی‌های مورد بررسی مربوط به این خانواده بین ۱ تا ۳ عدد مشاهده شد. نتایج بررسی ساختار ژنی و ترکیب موتیف‌ها نشان‌دهنده حفظ‌شدگی بالا در ژن‌های این مسیر در چینش و پراکندگی موتیف‌ها بود. بررسی ناحیه تنظیمی مربوط به بالادست این ژن‌‌ها نشان داد که این نواحی دارای توالی تنظیمی واکنش به خشکی، پاسخ به نور، پاسخ به آبسزیک اسید، پاسخ به اکسین، پاسخ به جیبرلین و ساعت مولکولی بود.
  5. بررسی مکانسیم‎‌های مولکولی و فیزیولوژیکی افزایش مقاومت به تنش خشکی در گیاه نخود (Cicer arietinum L.) توسط باکتری اندوفیت جنس باسیلوس
    1402
    تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل تنش‌زای محیطی است که رشد و نمو گیاه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و عامل اصلی خسارات شدید در بیشتر محصولات گیاهی می‌باشد. تحقیقات گسترده ای در سراسر جهان برای توسعه استراتژی‌های مقابله با تنش خشکی جهت توسعه انواع مختلف گیاهان مقاوم به خشکی در حال انجام است. یکی از راه‌های مهم برای مقابله با تنش خشکی استفاده از میکروارگانیسم‌ها جهت ایجاد گیاهان مقاوم می‌باشد. باکتری‌های اندوفیت میکروارگانیسم‌هایی هستند که چرخه زندگی خود را به طور کامل یا جزئی در داخل گیاه، فضاهای درون و بین سلولی یا در بافت آوندی می‌گذرانند. برخی از باکتری‌های اندوفیت شناسایی شده‌اند که به مقاومت و بهبود رشد گیاه در برابر تنش خشکی کمک می‌کنند. براین اساس، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش باکتری اندوفیت در مقاومت گیاه نخود در برابر تنش خشکی است. برای این هدف شناسایی باکتری اندوفیت جنس Bacillus با استفاده از توالی ژن‌های 16s rDNA و gyrB انجام شد. بررسی تبار شناسی سویه مورد بررسی حاکی از قرار گرفتن آن در کنار گونه Bacillus safensis بود. باکتری مورد نظر به دو رقم ثمین (مقاوم به تنش خشکی) و ILC3279 (حساس به تنش خشکی) بذر نخود تلقیح شد. و از طریق مطالعه صفات فیزیولوژیکی پرولین، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء، پراکسید هیدروژن و کلروفیل و همچنین بیان ژن‌های NAC3، NAC72 و RD22 نقش این باکتری بررسی گردد. نمونه‌برداری از اندام برگ‌‌های گیاه نخود در مرحله بعد از گلدهی صورت گرفت. برای بررسی بیان ژن‌های مورد نظر در دو گروه تلقیح شده و تلقیح نشده با باکتری اندوفیت جنس B. safensis و در سه سطح شاهد، خشکی متوسط و خشکی زیاد پس از استخراج RNA کل و تبدیل آن به cDNA با استفاده از آغازگرهای اختصاصی طراحی شده، از دستگاه Real-time PCR استفاده شد. همه آزمایشات در 3 تکرار با استفاده از طرح کاملا تصادفی (فاکتوریل) انجام شد.. کمی‌سازی نتایج با روش 2-deltaCt انجام و نمودارها با استفاده از نرم افزار Excel 2016 رسم گردید. در نهایت برای تجزیه و تحلیل‌های آماری از نرم‌افزار SAS استفاده شد. نتایج نشان داد تنش خشکی و تلقیح با باکتری روی صفات فیزیولوژیکی ارقام نخود اثر معناداری داشت به طوریکه که مقدار پرولین و پراکسید هیدروژن با تشدید تنش خشکی افزایش یافت. اما مقدار محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء و کلروفیل، کاهش یافت. لازم به ذکر است که در نمونه‌های تلقیح یافته با باکتری این صفات کمتر تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند. نتایج بررسی بیان ژن‌های NAC72، NAC3 و RD22 نشان داد که با بالا رفتن سطح تنش خشکی، بیان این ژن‌ها افزایش می‌یابد. تلقیح باکتری باعث تغییر بیان ژن‌های مورد بررسی نسبت به حالت بدون تلقیح شد که حاکی از تاثیر باکتری در کاهش اثرات تنش و در نتیجه تغییر بیان ژن‌های مسیر تنش است.
  6. اثر تنظیم کننده های رشد گیاهی بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیک و روابط منبع و مخزن در دو رقم گندم تحت رژیم های مختلف آبیاری
    1402
    به منظور بررسی تاثیر کاربرد تنظیم‌کننده‌های رشد گیاهی در مراحل مختلف رشد بر پارامترهای جوانه‌زنی، خصوصیات ریشه و برخی صفات فیزیولوژیک و بیوشیمیایی برگ در دو رقم گندم تحت شرایط مختلف رطوبتی، سه طرح مجزا هر یک در سه تکرار به صورت آزمایش جوانه‌زنی، کشت هیدروپونیک و کشت مزرعه‌ای در دانشگاه کردستان انجام گرفت. آزمایش جوانه‌زنی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید و فاکتورها شامل سطوح رطوبتی (0، 4- و 8- بار)، رقم (سیروان و هما) و پرایمینگ با تنظیم‌کننده‌های رشد شامل (شاهد)، جیبرلین (100 میکرومولار)، سیتوکینین (100 میکرومولار) و سایکوسل (3 گرم در لیتر) بود. نتایج نشان داد که تحت تنش خشکی، جوانه‌زنی بذور رقم هما بیشتر از رقم سیروان بود. در پتانسیل 4- بار کاربرد سیتوکینین و در 8- بار کاربرد جیبرلین تاثیر مثبت بیشتری بر افزایش پارامترهای جوانه‌زنی داشت با کاربرد سایکوسل در هر دو سطح تنش، بالاترین نسبت وزن خشک ریشه‌چه به ساقه‌چه به دست آمد. آزمایش هیدروپونیک به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید و فاکتورها شامل سطوح رطوبتی (0، 4- و 8- بار)، رقم (سیروان و هما) و محلول‌پاشی با تنظیم‌کننده‌های رشد شامل شاهد، جیبرلین، سیتوکینین و سایکوسل بود. نتایج بیان‌گر واکنش مثبت رشد ریشه رقم هما به کاربرد سایکوسل بود به‌طوری که بیش‌ترین وزن تر و خشک ریشه، نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی و‌ حجم ریشه در محلول‌پاشی با این تنظیم‌کننده در شرایط تنش خشکی به‌دست آمد و طول ریشه‌ در این رقم نسبت به رقم سیروان بیشتر بود. در این آزمایش، تنش خشکی به طور قابل توجهی تمام صفات مربوط به اندام هوایی را تحت تاثیر قرار داد، به طوری که وزن و ارتفاع گیاه و پروتئین‌های محلول برگ را کاهش داد، در حالی که سایر صفات افزایش یافت. محلول‌پاشی تنظیم‌کننده‌های رشد در مرحله گیاهچه‌ای سبب کاهش مالون‌دآلدئید و افزایش وزن اندام هوایی، پرولین، گلیسین بتائین، پروتئین‌های محلول برگ، سوپراکسیددیسموتاز و پلی‌فنول‌اکسیداز شد. آزمایش مزرعه‌ای به صورت کرت‌های دوبار خرد شده بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی در دو سال زراعی 95-1394 و 96-1395 انجام گرفت و فاکتور آبیاری در چهار سطح, دیم، یک آبیاری (در مرحله غلاف رفتن)، دو آبیاری (در مراحل غلاف رفتن + گلدهی) و سه آبیاری (در مراحل غلاف رفتن + گلدهی+ دانه بندی) به عنوان عامل اصلی، دو رقم گندم (سیروان و هما) به عنوان عامل فرعی و فاکتور محلول‌پاشی با تنظیم‌کننده‌های رشد گیاهی مورد استفاده در آزمایش‌های قبلی در مراحل ساقه‌رفتن و دانه‌بندی به عنوان عامل فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که صفات محتوای نسبی آب برگ، سرعت کاهش آب از برگ، غلظت کلروفیل، حداکثر کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ɪɪ ، عملکرد و اجزای عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک با اعمال آبیاری افزایش یافت. در حالی‌که دیگر پارامترها در شرایط تنش بیشتر بود. در سال اول، کاربرد سیتوکینین اثر بیشتری بر کاهش مالون‌دآلدئید و افزایش پرولین و سوپراکسیددیسموتاز داشت اما صفات پایداری غشاء سلولی، پروتئین‌های محلول، فنل و فلاونوئید تحت تاثیر معنی‌دار جیبرلین نیز قرار گرفتند. درسال دوم با محلول‌پاشی هر سه تنظیم‌کننده رشد در مرحله ساقه رفتن میزان کربوهیدرات‌های محلول در آب و الکل، پلی فنل اکسیداز و وزن هزار دانه افزایش یافت. با محلول‌پاشی در مرحله دانه بندی، علاوه بر این پارامترها، صفات فنل، فلاونوئید، کاروتنوئیدها، حداکثر کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ɪɪ نیز نسبت به شاهد افزایش یافت. بیشترین میزان پرولین وکلروفیل کل با کاربرد سیتوکینین به دست آمد و با کاربرد سایکوسل میزان پروتئین‌های محلول و آنتوسیانین از دیگر تیمارها بیشتر بود. در حالی‌که این تنظیم‌کننده‌ها اثر معنی‌داری بر محتوای نسبی آب برگ و سالیسیک اسید نداشتند. همچنین نتایج نشان داد با محلول‌پاشی در مرحله ساقه رفتن، بالاترین میزان عملکرد دانه با کاربرد تنظیم‌کننده‌های سیتوکینین و سایکوسل و در مرحله دانه‌بندی با کاربرد سایکوسل در تیمار سه بار آبیاری به‌دست آمد و رقم هما عملکرد دانه بالاتری نسبت به رقم سیروان داشت. لذا براساس نتایج این آزمایش، اعمال حتی یک مرحله آبیاری در شرایط محدودیت آب و کاربرد سیتوکینین و سایکوسل در شرایط فراهمی آب می‌تواند در راستای افزایش عملکرد دانه در شرایط اقلیمی منطقه قابل توصیه باشد.
  7. تاثیر تیمارهای پرایم و محلولپاشی برخی ترکیبات آلی و معدنی بر خصوصیات فیزیولوژیک، کارایی استفاده از نور و عملکرد گندم دیم
    1401
    با توجه به روند رو به رشد جمعیت و بهدلیل این که حدود 40 درصد از زمین های زیر کشت در مناطق خشک قرار دارند، کشاورزی دیم نقش حیاتی در تامین غذا در سراسر جهان ایفا می کند. بارش عامل محدود کننده اولیه در کشاورزی دیم است و در چنین شرایطی بهبود بهره وری سیستم کشاورزی دیم یک موضوع مهم برای امنیت غذایی می باشد (Ding et al., 2021). در سراسر جهان غلات یکی از مهمترین منابع غذایی بشر است که در میان غلات، گندم 22 درصد از سطح زیر کشت جهانی را به خود اختصاص داده است و با تولید جهانی 749 میلیون تن در سال 2016، دومین محصول اصلی در سراسر جهان میباشد . در بین استراتژیهای مختلف برای بهبود عملکرد گیاه در برابر خشکی، پرایمینگ بذر رویکردی کم هزینه، موثر و کاربردی و تکنیکی با خطر پذیری پایین است. پرایمینگ یک استراتژی موفق برای تولید گیاهان مقاوم در برابر انواع تنش از جمله کمبود آب و شوری است. پرایمنگ بذر از راهکارهایی است که باعث کاهش زمان سبز شدن خواهد شد و این مسئله در مناطقی که طول فصل رشد در آنها محدود است از اهمیت ویژهای برخوردار است و در صورتی که سطح برگ کانوپی دراوایل دوره رشد افزایش یابد این امر باعث میشود که از حداکثر تشعشع خورشیدی در طول فصل رشد استفاده شود و این امر به نوبه خود باعث افزایش تجمع ماده خشک و افزایش پتانسیل عملکرد میگردد.
  8. بررسی اثر تیمارهای پرایمینگ بر جوانه زنی بذر و قدرت گیاهچه بلوط وی ول (Quercus libani) در جنگل های زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل های مریوان)
    1401
    جوانه زنی یکی از مهم ترین مراحل رشد گیاه است که در محیط های طبیعی تحت تاثیر تنش-های مختلف قرار می گیرد. این تحقیق به منظور بررسی اثر تعدادی از پرایم های موثر بر جوانه زنی و افزایش کیفیت نهال های تولیدی بذر بلوط وی ول Quercus libani، انجام شد. برای پرایمینگ، از هشت تیمار شاهد، استراتیفیکاسیون، سولفات روی ( g/L5)، اوره ( g/L10)، نیترات پتاسیم (5/1 درصد)، اسید جیبرلیک (mg/L 200)، اسید هیومیک (mg/L 750) و هیدروپرایمینگ استفاده و سپس بذور در گلدان کشت شدند. داده ها، در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تکرار جهت بررسی و مقایسه صفاتی نظیر سرعت جوانه زنی، خشبیت نهال، قطر ساقه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ساقه چه، تعداد برگ، سطح برگ (LA)، سطح ویژه برگ (SLA)، وزن خشک برگ، قطر ریشه چه، طول ریشه چه، حجم ریشه چه، وزن خشک ریشه چه، مورد مطالعه قرار گرفتند. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسه میانگین ها نسبت به شاهد، پاسخ به فرضیات مطروحه و نتیجه گیری با استفاده از مدل های آماری استاندارد انجام شد. بر اساس نتایج، پرایمینگ، کمترین اثر را بر شاخص های صفات برگی (تعداد برگ، LA، SLA و وزن خشک برگ) داشت، به طوری که تنها LA و وزن خشک برگ در سطح 5 درصد با بیشترین تاثیر پذیری از اسید جیبرلیک معنی دار شدند. در صفات مرتبط به ساقه چه، طول و وزن خشک ساقه چه به اسید جیبرلیک و هیومیک اسید به ترتیب در سطوح احتمال 5 و 1 درصد واکنش معنی داری نشان داده اما این تیمارها بر قطر ساقه چه بی اثر بودند. بهترین عملکرد، در نتایج صفات شاخص ریشه چه مشاهده و ثبت شد. در این بخش عملکرد هر چهار صفت طول، وزن خشک، حجم و قطر در سطح احتمال 1 درصد، نسبت به شاهد تحت اثر تیمارهای استراتیفیکاسیون، نیترات پتاسیم و جیبرلیک اسید، معنی دار شدند. بهترین نتایج این تحقیق در صفات سرعت جوانه زنی و خشبیت نهال ها نمود پیدا کرد. بهترین تیمار موثر بر سرعت جوانه زنی و در صفت خشبی شدن نهال ها، توسط هیومیک اسید به دست آمد. در بررسی جدول ضرایب همبستگی، بهترین نتایج مربوط به صفت سرعت جوانه زنی بود. این صفت با اکثر صفات، همبستگی قوی و معنی داری داشت. نکته دیگر همبستگی و تاثیر وزن خشک برگ با وزن خشک ریشه چه و ساقه چه بود. این صفت با هر دو، رابطه مستقیم، اما در سطح معنی داری (1 درصد) با وزن خشک ساقه چه بیشتر مرتبط بود.
  9. ارزیابی انتقال مجدد نیتروژن از اندام های رویشی و ارتباط آن با مقاومت به تنش کم آبی در چند رقم گندم
    1400
    در زراعت دیم بسیاری از عوامل و پدیده ها با وجود اثرگذاری، غیر قابل کنترل و یا قابل تعدیل هستند. در نواحی مدیترانه ای مراحل پایانی رشد گندم با تنش خشکی مواجه است در چنین شرایطی بهره گیری از آبیاری تکمیلی می تواند سبب بهبود عملکرد این محصول گردد. بعد ازآبیاری، نیتروژن به عنوان مهم ترین عامل موثر در افزایش عملکرد کمی و کیفی گندم شناخته می شود. به منظور بررسی تاثیر آبیاری تکمیلی در دو سطح دیم (شاهد) و آبیاری در مرحله بوتینگ و مصرف کود نیتروژن در سه سطح (50 کیلوگرم اوره، 100 کیلوگرم اوره، 100 کیلوگرم اوره به علاوه محلول پاشی 20 کیلوگرم اوره در مرحله خوشه رفتن) روی عملکرد و اجزای عملکرد و ارتباط آن با انتقال مجدد ماده خشک سه رقم گندم (سرداری، آذر2 و ریژاو) آزمایشی در سال زراعی 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. نتایج آزمایش نشان داد، آبیاری تکمیلی سبب افزایش مقدار کلروفیل a، کلروفیل b، ماده خشک انتقال مجدد یافته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه شد. رقم ریژاو تعداد دانه و عملکرد بیشتری نسبت به آذر2 و سرداری داشت. سطوح مختلف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر کارآیی انتقال مجدد ماده خشک ساقه + غلاف برگ، سنبله، انتقال مجدد کل و سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه گذاشت. افزایش مصرف کود نیتروژن و محلول پاشی آن در مرحله خوشه رفتن منجر به افزایش پروتئین دانه گردید. نتایج آزمایش نشان داد، آبیاری تکمیلی سبب افزایش مقدار ماده خشک انتقال مجدد یافته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه شد. رقم ریژاو تعداد دانه و عملکرد بیشتری نسبت به آذر2 و سرداری داشت. سطوح مختلف کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر کارآیی انتقال مجدد ماده خشک ساقه + غلاف برگ، سنبله، انتقال مجدد کل و سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه گذاشت. افزایش مصرف کود نیتروژن و محلول پاشی آن در مرحله خوشه رفتن منجر به افزایش پروتئین دانه گردید.
  10. اثر کود نیتروژن بر عملکرد و کیفیت علوفه و دانه کینوا (Chenopodium quinoa Willd.) در دشت دهگلان
    1400
    به منظور بررسی اثر کود نیتروژن بر عملکرد و کیفیت علوفه و دانه (Chenopodium quinoa Willd.) در دشت دهگلان آزمایش حاضر در سال 97-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان انجام شد. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار انجام شد. تیمارهای اعمال شده شامل سطوح مختلف کود نیتروژن صفر، 75، 150، 225 کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به نتایج آزمایش مشخص شد سطوح کود نیتروژن تاثیر معنی داری بر اجزای عملکرد (عملکرد بیولوژیک، عملکرد اقتصادی، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، روغن دانه و وزن خشک علوفه) و تاثیر غیر معنی داری بر تعداد شاخه فرعی داشته است. در صفات عملکرد بیولوژیک، عملکرد اقتصادی، شاخص برداشت و وزن خشک علوفه سطح 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، در صفت وزن هزار دانه سطح 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و در صفت روغن دانه سطح 225 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشترین تاثیر را داشته است. نتایج مربوط به کیفیت علوفه نشان داد که قبل از مرحله گلدهی صفات ADF، همی-سلولز و CP به صورت معنی دار تحت تاثیر تیمارهای مختلف کود نیتروژن قرار گرفتند. در مرحله گلدهی تفاوت بین تیمارهای مختلف کاربرد نیتروژن فقط از نظر صفت ADF معنی دار گردید و بعد از مرحله گلدهی نیز تیمارهای NDF و همی سلولز تغییرات معنی داری در پاسخ به سطوح مختلف کود نیتروژن نشان دادند. در هیچکدام از مراحل نموی درصد خاکستر علوفه کینوا تحت تاثیر کاربرد کود نیتروژن قرار نگرفت. نتایج این مطالعه در مجموع نشان داد که کینوا قابلیت کشت به عنوان یک گیاه ارزشمند مغذی و همچنین یک علوفه باکیفیت در دشت دهگلان استان کردستان را دارد و با توجه به مقاومت زیادی که به خشکی دارد می تواند در تناوب سایر محصولات زراعی استان قرار بگیرد. در صورت استفاده از این گیاه به منظور تولید علوفه، برداشت در اوایل گلدهی توصیه می گردد. همچنین مشخص شد که کینوا یک گیاه کم توقع بوده و فراهمی 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای تولید عملکرد کمّی و کیفی مناسب در شرایط آب و هوایی دشت دهگلان کفایت می کند.
  11. اثر پرایمینگ بذر بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیک، عملکرد و اجزای آن در سه رقم گندم (Triticum aestivum L.) دیم
    1400
    به منظور بررسی اثر تیمارهای پرایمینگ بذر روی برخی ویژگی های مورفوفیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد در سه رقم گندم نان ریژاو، سرداری و کریم مطالعه ای در شرایط آزمایشگاه، گلخانه، لوله های گلدانی داخل مزرعه و مزرعه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و بلوک کامل تصادفی با 4 و 3 تکرار در سال های 95-1394 و 96-1395 در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه انجام شد. در مطالعات آزمایشگاهی و گلخانه ای، 40 تیمار پرایمینگ بذر شامل، پرایمینگ هورمونی: اکسین (ایندول بوتیریک اسید)، جیبرلیک اسید، سالیسیلیک اسید و سیتوکنین (کینتین) با غلظتهای 100، 150 و 200 میلی گرم بر لیتر، 24- اپی براسینولید با غلظت های 5/0، 1 و 5/1 میلی گرم بر لیتر و توفوردی با غلظت های 10، 50 و 100 میکرومولار به عنوان تنظیم کننده های رشد گیاهی، اسموپرایمینگ : کلرید کلسیم و کلرید پتاسیم با غلظت های 50، 75 و 100 میلی مول در لیتر و پلی اتیلن گلیکول (PEG4000) با غلظت های 5، 5/7 و 10 درصد وزنی- حجمی، پرایمینگ غذایی شامل سولفات روی آبدار با غلظت های 1/0، 3/0 و 5/0 درصد وزنی- حجمی، اوره با غلظت های 2، 4 و 6 گرم در لیتر، آسکوربیک اسید و مایواینوزیتول با غلظت های 100، 150 و 200 میلی گرم بر لیتر و یک سطح هیدروپرایمینگ با آب مقطر یک بار تقطیر شده و یک تیمار شاهد (بدون پرایمینگ) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. از میان این تیمارهای پرایمینگ بذر، 11 تیمار بر اساس نتایج حاصل از آزمایشات آزمایشگاهی و گلخانه ای برای بخش مزرعه ای انتخاب گردید. آزمایش دو ساله به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی اجرا شد. بر اساس نتایج، در کشت پتری دیش در آزمایشگاه تفاوت معنی داری بین تیمارهای پرایمینگ بذر در هر سه رقم گندم وجود داشت. بیشترین وزن خشک اندام هوایی و ریشه در شرایط کشت آزمایشگاهی به ترتیب به تیمارهای 1/0 درصد سولفات روی و 200 میلی گرم بر لیتر جیبرلیک اسید مربوط بود. بیشترین درصد جوانه زنی در تیمار 5/7 درصد پلی اتیلن گلیکول 4000 بدست آمد. در شرایط کاشت گلخانه ای بیشترین وزن خشک اندام هوایی و ریشه به ترتیب به تیمارهای 2 گرم در لیتر اوره و 100 میلی گرم بر لیتر آسکوربیک اسید مربوط بود. در کاشت لوله های گلدانی داخل مزرعه بیشترین طول، وزن خشک، حجم و چگالی ریشه و محتوای نسبی آب برگ و سطح برگ پرچم، وزن خشک شاخساره و ارتفاع گیاه به ترتیب در تیمارهای پرایمینگ بذر اوره با غلظت 4 گرم در لیتر و سولفات روی 3/0 درصد به دست آمد. نتایج دو ساله مزرعه نشان داد بیشترین میانگین عملکرد دانه از رقم ریژاو تحت تیمار پرایمینگ بذر با اوره 4 گرم در لیتر به دست آمد که برابر 4/2801 کیلوگرم در هکتار (افزایش 30/11 درصدی نسبت به شاهد بدون پرایم) بود. بیشترین عملکرد بیولوژیک به تیمار ترکیب رقم سرداری و اوره 4 گرم در لیتر برابر 7/8206 کیلوگرم در هکتار (افزایش 47/7 درصدی نسبت به شاهد بدون پرایم) مربوط بود. بیشترین وزن هزاردانه برابر 5/39 گرم (افزایش 87/5 درصدی نسبت به شاهد بدون پرایم) بود که از رقم سرداری تحت تاثیر تیمارهای پرایمینگ بذر با سولفات روی 3/0 درصد حاصل شد. بیشترین میانگین درصد پروتئین دانه از رقم کریم و تیمارهای اوره با غلظت 4 گرم در لیتر، آسکوربیک اسید و جیبرلیک اسید با غلظت 100 میلی گرم بر لیتر به ترتیب با افزایش 36/4، 36/4 و 27/3 درصدی نسبت به شاهد به دست آمد. بر اساس مجموع صفات اندازه‎گیری شده بخش شاخساره، ریشه، عملکرد و پروتئین دانه، تیمارهای غذایی اوره با غلظت 4 گرم در لیتر، سولفات روی با غلظت 3/0 درصد، آسکوربیک اسید با غلظت 100 میلی گرم بر لیتر و کلرید پتاسیم 100 میلی مولار به‎عنوان تیمارهای مناسب و برتر پرایمینگ بذر تحت شرایط دیم در این تحقیق شناسایی شدند.
  12. ارزیابی برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی تحت تاثیر دور و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای
    1399
    کمبود آب یکی از مشکلات تاثیرگذار در منطقه خشک و نیمه خشک همانند کشور ایران می باشد. لذا استفاده بهینه از منابع آبی در راس امور مربوط به تولید محصولات کشاورزی است. بدین منظور ارزیابی برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی تحت تاثیر دورها و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای آزمایشی مزرعه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی واقع در دشت دهگلان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل دور آبیاری (2، 4 و 6 روز یک بار) و میزان آبیاری (60، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه) بود. صفات اندازه گیری شده در این مطالعه عملکرد، اجزاء عملکرد و آنزیم های آنتی اکسیدانی را شامل گردید. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که دوره های مختلف آبیاری و سطوح تامین مختلف نیاز آبی گیاه تاثیر معنی داری بر روی صفات مختلف نظیر تعداد غده، تعداد کل غده و درصد ماده خشک غده داشتند. بیش ترین میزان عملکرد کل غده تحت تاثیر دور آبیاری در تیمارهای دور آبیاری 2 و 4 روز یک بار بود، هم چنین میزان عملکرد کل در سطح تامین 100 درصد نیاز آبی بیش ترین مقدار بود. درصد ماده خشک نیز تحت تاثیر دور آبیاری و تامین نیاز آبی قرار گرفت به طوری که بیش ترین میزان این صفت در تیمار دور آبیاری 4 روز یک بار بود که با تیمار دور آبیاری 2 روز یک بار اختلاف معنیداری نداشتند، هم چنین بیش ترین میزان آن تحت تاثیر تامین نیاز آبی در تیمار 69 درصد نیاز آبی مشاهده شد. دور آبیاری تاثیر معنی داری بر میزان کلروفیل b نداشت اما اثر آن بر میزان کلروفیل a در مرحله اول و دوم بعد ازآبیاری معنی دار بود. نتایج نشان داد که بیش ترین میزان کلروفیل کل مربوط به تیمار تامین 80 درصد نیاز آبی و دور آبیاری 4 روز یک بار بود. میزان رنگیزه کاروتنوئید تحت تاثیر دورهای آبیاری و سطوح مختلف تامین نیاز آبی گیاه قرار نگرفت. آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز به طور معنی داری تحت تاثیر دورهای آبیاری و میزان نیاز آبی گیاه در مطالعه حاضر قرار گرفتند اما میزان تاثیر دور آبیاری بر میزان مالون دی آلدئید معنی دار نشد.
  13. اثر تیمارهای پرایمینگ بذر بر رشد، عملکرد و خصوصیات جوانه زنی کینوا (Chenopodium quinoa Willd)
    1399
    یکی از راهکارهایی که محققین برای بهبود، یکنواختی جوانه زنی و سرعت سبز شدن بذور پیشنهاد می کنند پرایمینگ می باشد که به عنوان یک شرایط فیزیولوژیک پیش از کاشت است که می تواند کارآیی بذرها را از طریق کاهش میانگین مدت زمان جوانه زنی، افزایش سرعت سبز شدن گیاهچه و افزایش تحمل بذر به شرایط تنش مانند کمبود آب و درجه حرارت های پایین بهبود دهد. به منظور ارزیابی اثر تیمارهای پرایمینگ بذر بر رشد، عملکرد و خصوصیات جوانه زنی کینوا چهار آزمایش مزرعه ای و گلخانه ای در سال زراعی 98-1397 انجام گرفت. ابتدا آزمایشی در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف پرایمینگ شامل نیترات پتاسیم (5 درصد وزنی-حجمی)، کلرید پتاسیم (1 درصد وزنی-حجمی)، سولفات روی (6 درصد وزنی-حجمی)، جیبرلیک اسید (30 میلی گرم در کیلوگرم)، پلی اتیلن گلایکول 6000 (10 درصد وزنی-حجمی)، اسید سالیسیلیک (200 میلی گرم در لیتر)، هیومیک اسید (54 میلی گرم در لیتر)، هیدروپرایمینگ (آب مقطر یکبار تقطیر شده) و تیمار شاهد بدون پرایمینگ در چهار تکرار به صورت طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. آزمایش دوم به صورت طرح کاملاً تصادفی با تیمارهای مشابه آزمایش اول در 4 تکرار در گلخانه تحقیقاتی گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام شد. آزمایش سوم به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با تیمارهای مشابه آزمایش اول در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. آزمایش چهارم نیز با هدف ارزیابی خصوصیات جوانه زنی بذور برداشت شده از مزرعه به صورت طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج کلی آزمایش اول نشان داد که تیمارهای کلرید پتاسیم، هیدروپرایمینگ، نیترات پتاسیم و جیبرلیک اسید اثرات مثبتی بر خصوصیات جوانه-زنی بذور کینوا داشتند. نتایج آزمایش گلخانه ای نیز برتری تیمارهای کلرید پتاسیم و جیبرلیک اسید را به خوبی نشان داد. در آزمایش مزرعه ای تیمار اسید سالیسیلیک و کلرید پتاسیم منجر به حصول بیشترین عملکرد دانه شدند. نتایج حاصل از تست بذور برداشت شده از مزرعه نیز نشان داد که بذور تحت تیمارهای کلرید پتاسیم و اسید سالیسیلیک درصد و سرعت جوانه زنی بالاتری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان دادند. بر اساس مجموع نتایج آزمایشات این مطالعه در زراعت کینوا پرایمینگ بذور با کلرید پتاسیم و اسید سالیسیلیک توصیه می گردد.
  14. بررسی اثرات کم آبیاری بر برخی صفات فیزیولوژیک، بهره وری مصرف آب و عملکرد گندم در سیستم آبیاری قطره ای در دشت دهگلان
    1399
    گندم نان یکی از مهم ترین غلات دنیاست و عمده ترین تامین کننده نیاز غذایی جامعه بشری به شمار می رود. با توجه به قرارگیری ایران در منطقه خشک و نیمه خشک و با توجه به کمبود منابع آبی در ایران، افزایش بهره وری مصرف آب در زراعت این گیاه از جمله مهم ترین دغدغه های تولید در کشور است. این مطالعه جهت ارزیابی تاثیر کم آبیاری به روش آبیاری قطره ای بر خصوصیات فیزیولوژیکی و عملکرد گندم آبی، تعیین بهترین فاصله تیپ گذاری در مزارع گندم آبی و تعیین تابع تولید گندم آبی در روش آبیاری قطره ای انجام شد. بدین منظور آزمایشی مزرعه ای به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان اجرا شد. تیمارهای آبیاری شامل 120، 100، 80 و60 درصد نیاز آبی به عنوان کرت های اصلی و فواصل نوار های تیپ شامل 15، 30، 45 و 60 سانتی متر به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شد. در این تحقیق عملکرد، اجزای عملکرد، کارایی مصرف آب، خصوصیات مورفولوژیک گندم نظیر ارتفاع بوته، طول پدانکل و طول اکستراژن و برخی صفات فیزیولوژیک نظیر کلروفیل a، b و کل، میزان کاروتنوئیدها، غلظت پرولین، محتوای نسبی آب برگ و میزان نسبی آب از دست رفته برگ اندازه گیری شد. به منظور تحلیل اقتصادی اثر تیمارهای تحقیق بر عملکرد و کارایی مصرف آب آبیاری از روش نسبت درآمد به هزینه استفاده شد و در نهایت تابع تولید گندم آبی در دشت دهگلان در روش آبیاری قطره ای ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای مختلف آبیاری و فاصله نوارهای تیپ بر عملکرد و کارایی مصرف آب در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. اگرچه بیش ترین عملکرد در تیمار نیاز آبی 120 درصد با فاصله 45 سانتی متری نوار تیپ حاصل گردید، اما بیش ترین میزان کارایی مصرف آب در تیمار 60 درصد نیاز آبی با فاصله 15 سانتی متری نوار تیپ به دست آمد. نتایج نشان داد که بیش ترین میزان طول پدانکل، اکستراژن در تیمار 100 درصد نیاز آبی مشاهده شد. هم چنین بیش ترین میزان پرولین و کاروتنوئید در تیمار 60 درصد نیاز آبی با فاصله 60 سانتی متری نوار تیپ، کلروفیل a وکل در تیمار 100 درصد نیاز آبی با فاصله 30 سانتی متری نوار تیپ و کلروفیل b در تیمار 100 درصد نیاز آبی با فاصله 60 سانتی متری نوار تیپ مشاهده شد. با توجه به نتایج مقایسه میانگین عملکرد دانه و درآمد خالص تیمار 120 درصد نیاز آبی با فاصله 45 سانتی متری نوار تیپ برای گندم در دشت دهگلان پیشنهاد می شود.
  15. بررسی اثر کود ازته و سطوح آبیاری بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی گندم زمستانه تحت آبیاری قطره ای
    1399
    بحران آب یکی از مشکلات اساسی در اغلب کشورهای جهان می باشد. در این رابطه کم آبیاری یک استراتژی مطلوب است که می تواند کارایی مصرف آب را در محصولات زراعی افزایش دهد. در چنین شرایطی تعیین سطح بهینه مصرف کود نیتروژن بسیار حائز اهمیت می باشد. در مطالعه حاضر اثر سطوح مختلف آبیاری به میزان 60، 80، 100 و120 درصد نیاز آبی گیاه به عنوان کرت اصلی و تیمارهای کود نیتروژنه به میزان 50، 75، 100 و 125 درصد نیاز ازته گیاه براساس نتایج آزمون خاک به عنوان کرت فرعی بر عملکرد گندم رقم پیشگام در قالب آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه تاثیر تیمارهای فوق بر عملکرد، اجزا عملکرد و صفات مورفوفیزیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که حداکثر کارایی مصرف آب به میزان 08/3 کیلوگرم بر متر مکعب آب آبیاری در سطح تیمار تامین 60 درصد نیاز آبی گیاه و تامین 100 درصدی نیتروژن به دست آمد. علاوه بر این بیشترین مقدار عملکرد دانه به میزان 6498 کیلوگرم در هکتار در تیمار تامین 120 درصد نیاز آبی به دست آمد که با تیمار تامین 100 درصد نیاز آبی از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت. از آنجایی که بین سطوح کودی 75 ، 100 و 125 درصد تامین نیاز کودی از لحاظ عملکرد دانه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت، در راستای کاهش هزینه تولید و رفع مشکلات زیست محیطی اعمال تیمار کود نیتروژنه با سطح نیاز 75 درصد توصیه می شود.
  16. اثرات محلولپاشی اسید هیومیک، ویتاسپرین و سولفات روی بر گندم دیم
    1399
    تنش خشکی، مهم ترین تنش غیر زنده و محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی به شمار می رود که اثرات قابل توجهی بر کاهش عملکرد گندم داشته است. گندم در سراسر جهان از نظر سطح زیر کشت و میزان تولید در مقایسه با سایر غلات، در رتبه اول قرار دارد، بنابراین استفاده از روش های جایگزین و با هزینه کم تر امری منطقی است. یکی از روش های موثر در کاهش اثرات تنش خشکی و برطرف نمودن کمبود عناصر غذایی، محلول پاشی ترکیبات آلی و معدنی است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات محلول پاشی ترکیبات آلی و معدنی مختلف بر خصوصیات فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم (رقم آذر 2) در شهر زرینه در20 کیلومتری شهرستان دیواندره در استان کردستان در سال های زراعی 98-1397 و 99-1398 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. تیمار های مورد استفاده در این پژوهش شامل، شاهد (بدون محلول پاشی)، محلول پاشی ویتاسپرین (با غلظت 1 در هزار)، محلول پاشی اسید هیومیک (با غلظت 1 در هزار)، محلول پاشی سولفات روی (با غلظت 3 در هزار)، محلول پاشی ویتاسپرین + اسید هیومیک، محلول پاشی ویتاسپرین + سولفات روی ، محلول پاشی اسید هیومیک + سولفات روی و محلول پاشی اسید هیومیک + سولفات روی + ویتاسپرین بودند که در دو مرحله ساقه رفتن و سنبله دهی اعمال شدند. نتایج تجزیه مرکب داده ها نشان داد که محلول پاشی ترکیبات مختلف اثر معنی داری (p≤0.01) بر عملکرد دانه داشت، همچنین مقایسه میانگین داده ها نیز نشان داد که در بین ترکیبات استفاده شده، محلول پاشی ویتاسپرین+سولفات روی در هر دو سال زراعی باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه شد به طوری که در سال زراعی 98-97، 04/14 درصد و در سال زراعی 99-98، 08/27 درصد عملکرد دانه را بهبود بخشید. از دلایل افزایش عملکرد در اثر محلول پاشی ویتاسپرین+سولفات روی می توان به بهیود محتوای کلروفیل، افزایش تعداد سنبله، افزایش عملکرد بیولوژیک و افزایش وزن هزار دانه اشاره کرد. با توجه به این که بخش اعظم زمین های زیر کشت، به کشت گندم اختصاص دارد و با عنایت به این که استان کردستان بالاترین سطح زیر کشت گندم دیم کشور را به خود اختصاص داده است، استفاده از تیمارهایی که بتواند حداقل 10 درصد عملکرد دانه را افزایش دهد خود معادل چندین میلیارد تومان افزایش درآمد در بخش کشاورزی خواهد بود.
  17. بررسی برخی صفات فیزیولوژیکی مرتبط با مقاومت به خشکی در ژنوتیپ های گندم نان
    1399
    به منظور مطالعه برخی صفات مورفو- فیزیولوژیک و عملکرد دانه 20 ژنوتیپ گندم نان و انتخاب مقاوم ترین ژنوتیپ از بین ژنوتیپ های مورد مطالعه تحت شرایط دیم، آزمایشی در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان طی دو سال زراعی (1394-1393 و 1395-1394) اجرا شد. صفات مورد بررسی در این تحقیق شامل طول ریشه، وزن خشک ریشه، درصد جذب نور، راندمان مصرف نور، محدودیت منبع، اجزای عملکرد و عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گندم بودند. بیشترین طول ریشه به ترتیب به ژنوتیپ های 2، 15، آذر2، کراس سبلان، 45، 17 و تودار اختصاص پیدا کرد و از نظر وزن خشک ریشه، ژنوتیپ سی وسه مرده نسبت به سایر ژنوتیپ ها برتری داشت. بالاترین ماکزیمم درصد جذب نور طی دو سال (میانگین دو سال) به ژنوتیپ 25 اختصاص یافت و حداکثر راندمان مصرف نور به ژنوتیپ ریژاب تعلق داشت. با توجه به نتایج آزمایش، ژنوتیپ 48 دارای کمترین شاخص حساسیت به تنش خشکی (SSI) و شاخص تحمل (TOL) بود ولی بیشترین شاخص تحمل به تنش (STI) و بیشترین شاخص ثبات عملکرد (YSI) را داشت. بالاترین شاخص عملکرد (YI) به ژنوتیپ های سی و سه مرده، 30 و آذر 2 تعلق داشت. تمام ژنوتیپ ها با محدودیت منبع مواجه بودند اما کم ترین محدودیت منبع با محدودیت تقریباً 1 درصد به ژنوتیپ 11 مربوط بود. از نظر اجزای عملکرد دانه، بیشترین تعداد خوشه در مترمربع، تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه در سنبلچه و وزن هزار دانه به ترتیب در ژنوتیپ های سی وسه مرده، کراس سبلان، 30 و تودار به دست آمد. بیشترین تعداد سنبلچه در خوشه به ترتیب به ژنوتیپ های 3 و کراس سبلان تعلق داشت. طبق نتایج به دست آمده در این آزمایش، بیشترین میانگین عملکرد دانه در دو سال به ترتیب در ژنوتیپ های آذر 2، 30 و 11 حاصل گردید. ژنوتیپ های سی وسه مرده و 30 دارای بیشترین عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت محصول بودند. همبستگی مثبت و معنی داری در سطح احتمال 1 درصد بین میانگین عملکرد دانه و صفاتی از قبیل عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، راندمان مصرف نور و کربوهیدرات های محلول در آب وجود داشت. با توجه به نتایج بررسی مقادیر صفات در این تحقیق از بین ژنوتیپ ها بیشترین عملکرد دانه در ژنوتیپ آذر2 به دست آمد و می توان این ژنوتیپ را به عنوان بهترین ژنوتیپ در بین ژنوتیپ ها مورد مطالعه تحت شرایط دیم در این تحقیق معرفی نمود.
  18. بررسی رابطه صفات نموی با تحمل به تنش خشکی آخر فصل در ژنوتیپهای گندم دوروم
    1399
    تنش خشکی آخر فصل از مهمترین عوامل تاثیر گذار در تولید گندم دوروم )durum. var turgidum TriticumDesf ).است. لذا با هدف شناسایی الینهای جدید متحمل به این تنش، تعداد 154 الین گندم دوروم در شرایطآبیاری بهینه و تنش خشکی آخر فصل )قطع آبیاری از مرحله آبستنی یا 5.4=Z )در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسالم آباد غرب طی سال های 92-1391 و 93-1392 کشت شدند. براساس عملکرد دانه دو محیط، شاخصهای تحمل به خشکی محاسبه شد. بین الینهای مورد بررسی تنوع باالیی برای عملکرد و شاخصهای تحمل به خشکی مشاهده د. تجزیهخوشهای الینها را در 6 گروه جای داد. تعداد 12 الین با قرار گرفتن در یک گروه، براساس بیشتر شاخصهای تحمل به خشکی و عملکرد دو محیط نسبت به دیگر گروهها برتر بودند. نتایج تجزیه همولفه های اصل الین های برتر نشان داد الینهایG41 ،G116 ،G123 و G199 بهترین الینها برای تحمل به خشکی آخر فصل بوده و در شرایط آبیاری بهینه نیز عملکرد مطلوبی داشتند. از طرف دیگر الینهای G50 ،G46 و G38 برای شرایط بهینه مناسب بوده و واجد تحمل به تنش آخر فصل نیز بودند. الینهای G29 وG157 هرچند در بین الینهای برتر بودند، اما تحمل به تنش پایینی نشان دادند و برای شرایط بهینه مناسب بودند. الینهای G105 ،G93 و G159 به شرایط تنش انتهایی متحمل بودند، اما در شرایط بهینه عملکرد پایینی داشتند. بطورکلی چهار الین به شماره های G41 ،G116 ،G123 وG199 ،بویژه الین G116 ،پتانسیل تولید رقم برای تنش خشکی انتهای فصل را داشته و برای شرایط منطقه مورد مطالعه یا مناطق مشابه قابل توصیه می باشند.
  19. بررسی روابط آبی و تنظیم اسمزی سیب زمینی تحت تاثیر دورها و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای
    1399
    به منظور بررسی روابط آبی و تنظیم اسمزی سیب زمینی تحت تاثیر دورها و مقادیر مختلف آبیاری قطره ای، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در تابستان سال 1396 اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل دور آبیاری (دو روزه، چهار روزه و شش روزه) و میزان آبیاری در سه سطح 1- تامین 100 ٪ نیاز آبی گیاه، 2- تامین 80 ٪ نیاز آبی گیاه و 3- تامین 60 ٪ نیاز آبی گیاه بود. به طور کلی نتایج بیانگر روند کاهشی محتوای نسبی آب برگ در طول فصل رشد بود. درکل، محتوای نسبی آب برگ در دور آبیاری دو روزه کمتر از سایر دورهای آبیاری بود. نتایج ارزیابی اثرات تیمارهای مورد بررسی بر محتوای پرولین نشان داد که میزان این اسید آمینه آزاد در طول فصل رشد روندی افزایشی داشت. همچنین نتایج نشان داد که کربوهیدرات های محلول در برگ در طول فصل رشد دارای روند افزایشی بودند. میزان کربوهیدرات های محلول بعد از آبیاری نسبت به قبل از آبیاری کاهش پیدا کرد. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پتانسیل آب برگ در طول فصل رشد روند کاهشی داشته به طوری که در اوایل فصل رشد حدود 10- بار و در اوخر فصل رشد به 14- بار رسید. نتایج بیانگر آن بود که دور آبیاری شش روزه باعث کاهش عملکرد غده گردید اما تفاوت معنی داری بین دورهای آبیاری دو روزه و چهار روزه مشاهده نشد. عملکرد غده در تیمارهای شش، چهار و دو روزه به ترتیب 44/19، 07/24 و 55/22 تن در هکتار بود. همچنین بین تیمارهای مختلف تامین آب آبیاری اختلاف معنی داری وجود داشت به طوری که بیشترین عملکرد مربوط به تامین نیاز آبی 100 درصد (76/25 تن در هکتار) و کم ترین عملکرد مربوط به تامین نیاز آبی 60 درصد (05/18 تن در هکتار) بود.
  20. رابطه صفات مورفوفیزیولوژیک ریشه با اندامهای هوایی و عملکرد گندم نان تحت تنش خشکی
    1398
    تنش خشکی بر تغییر توزیع مادهی خشک بین ریشه و اندام هوایی تاثیر دارد. به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف تنش خشکی (MPa 1/0 -به عنوان شاهد، MPa 39/0 ،-MPa 5/1 -و بدون آبیاری) بر توزیع مادهی خشک در هشت رقم گندم، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا گردید. در مرحله ی ساقه روی در عمق 30-0 ارقام حساس وزن ریشه ی بیشتری از ارقام متحمل داشتند اما در عمق 60-30 وزن ریشه در ارقام متحمل افزایش نشان داده و در لایه ی انتهایی 90-60 وزن ریشهی تقریباً یکسانی بین دو گروه به دست آمد. همچنین در این مرحله با افزایش وزن ریشه وزن اندام هوایی افزایش یافت. در مرحلهی گرده افشانی در کلیهی ارقام با افزایش تنش وزن ریشه در لایه ی سطحی و وزن اندام هوایی کاهش داشت. در این مطالعه با افزایش تنش نسبت ریشه به اندام هوایی افزایش نشان داد که نشان از تاثیر بیشتر تنش خشکی روی اندام هوایی بود. میانگین نسبت ریشه به اندام هوایی از تیمار شاهد به تیمار بدون آبیاری در بهترتیب معادل 12/0 ،14/0 ،15/0 و 35/0 بود. با افزایش تنش نسبت ریشه به اندام هوایی در ارقام حساس 68 درصد و در ارقام متحمل 58 درصد افزایش نشان داد. با افزایش تنش محتوای نسبی آب برگ در ارقام حساس 45 و در ارقام متحمل 16 درصد کاهش داشت. با توجه به نتایج این تحقیق سهم ریشه و اندام هوای از ماده ی خشک کل در تیمار آبیاری مطلوب بهترتیب 11 و 89 درصد و در تیمار بدون آبیاری 25 و 75 درصد بود.
  21. بررسی تاثیر آبیاری بارانی و دورهای مختلف آبیاری قطره ای وکاربرد برخی تنظیم کننده های رشد بر عملکرد غده و ویژگی های مورفوفیزیولوژیکی سیب زمینی (solanum tuberosum)
    1398
    هورمون های گیاهی به عنوان یک ابزار قوی و پایدار در کاهش اثر نامطلوب تنش های زنده و غیرزنده در گیاهان شناخته شده اند که در تنظیم دامنه وسیعی از فرایندهای مورفوفیزیولوژیک و بیوشیمیایی موثر در توزیع مواد پرورده و ظرفیت تولید غده سیب زمینی نقش دارند. خشکی یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که رشد گیاهان را از طریق تاثیر بر فرآیندهای فیزیولوژیکی محدود می کند. با توجه به روند توسعه روش های آبیاری بارانی و قطره ای، این تحقیق به منظور بررسی تاثیر آبیاری بارانی و دورهای مختلف آبیاری قطره ای در فواصل یک، دو، سه، چهار، پنج و شش روز یکبار وکاربرد برخی تنظیم کننده های رشد (اپی براسینولید، اسید جیبرلیک و استیل سالیسیلیک اسید) در مرحله تشکیل غده بر عملکرد و ویژگی های مورفوفیزیولوژیکی سیب زمینی رقم بانبا در بهار و تابستان 1394و 1395 به صورت مزرعه ای در شهرستان ملایر استان همدان به شکل کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. براساس نتایج دو ساله این پژوهش، بیشترین عملکرد غده، شاخص برداشت و کارایی مصرف آب از تیمار آبیاری قطره ای هرروز و 2روز یکبار و محلولپاشی اپی براسینولید به دست آمد. روش آبیاری قطره ای موجب صرفه جویی در مصرف آب (40 درصد) در مقایسه با روش بارانی شد. نتایج نشان داد با افزایش دورهای آبیاری ارتفاع بوته 32% کاهش یافت. در این آزمایش، محلول پاشی تنظیم کننده های رشد اثرات منفی تنش خشکی ناشی از افزایش دور آبیاری را کاهش داد و محلول پاشی با اپی براسینولید بیشتر از سایر تنظیم کننده های رشد مقدار کلروفیل کل و کاروتنوئید را نسبت به شاهد افزایش داد. با افزایش دور آبیاری قدر مطلق پتانسیل اسمزی برگ افزایش یافت به طوری که بیشترین میزان پتانسیل اسمزی برگ از تیمار آبیاری قطره ای 6 روز یکبار و محلولپاشی اپی براسینولید و کمترین آن از تیمار آبیاری قطره ای هرروز یکبار و شاهد حاصل شد. افزایش دور آبیاری قطره ای فعالیت آنزیم های پراکسیداز، سوپر اکسیددیسموتاز و مقدار کربوهیدرات های محلول برگ و غده را افزایش داد. محلولپاشی با اپی براسینولید مقدار کربوهیدرات محلول برگ را به ترتیب 18 و 14درصد و مقدارکربوهیدرات محلول در غده را 20 و 11 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. بر اساس نتایج به دست آمده آبیاری قطره ای هرروز و 2 روز یکبار و محلولپاشی اپی براسینولید به عنوان بهترین دور آبیاری و تنظیم کننده رشد در شرایط این آزمایش معرفی شدند.
  22. ارزیابی توان ارقام مختلف گندم در جذب آب از خاک تحت شرایط آبیاری تکمیلی
    1397
    به منظور ارزیابی تفاوت های فیزیولوژیکی ارقام گندم از لحاظ جذب آب تحت شرایط آبیاری تکمیلی تحقیقی به صورت آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی آبیاری تکمیلی با سه سطح (دیم، یک بار آبیاری در مراحل خوشه رفتن و دو بار آبیاری در مرحله خوشه رفتن و اوایل شیری شدن) و فاکتور فرعی شامل پنج رقم گندم (سرداری، ریژاو، سیروان، آذر2 و هما) بود. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد که آبیاری تکمیلی بر روی عملکرد و اجزای عملکرد معنی دار شد. آبیاری تکمیلی باعث کاهش درصد پروتئین دانه نسبت به شرایط کشت دیم شد. عناصر پتاسیم و آهن دانه نسبت به آبیاری تکمیلی واکنش مثبت نشان دادند در حالی که آبیاری باعث کاهش عنصر روی دانه شد. تعداد روزنه تحت هیچکدام از شرایط آبیاری و تیمار رقم معنی دار نبود. نتایج رطوبت خاک نشان داد که در بیشتر شرایط رقم سرداری آب بیشتری از خاک جذب کرده و احتمالا این صفت باعث مقاومت بیشتر آن به خشکی شده است. در مقابل رقم هما آب خاک را کمتر تخلیه کرده و احتمالا مقاوم به تنش نخواهد بود.
  23. ارزیابی تاثیر تلقیح باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی اوره بر رشد و عملکرد گندم
    1397
    در دهه های اخیر سیستم های کشاورزی پایدار، حفاظت جمعیت موجودات زنده خاکزی و تلاش برای استفاده از راه حل های بیولوژیک جهت تغذیه گیاه و تامین سلامتی جامعه مورد توجه قرار گرفته است. بروز مشکلات اقتصادی و زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه کودهای شیمیایی و نیز توجه به قابلیت های ذاتی متنوع موجودات خاک زی به ویژه میکروارگانیسم ها موجب گردیده است که یکی از مهم ترین و کاربردی ترین زمینه های مورد تحقیق بررسی استفاده از تلقیح بذر با باکتری و محلول پاشی کود باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزیابی تاثیر تلقیح باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی اوره بر رشد و عملکرد سه رقم گندم دیم اجرا شد. این تحقیق به صورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل رقم در سه سطح (سرداری، آذر2 ، سیروان)، باکتری در دو سطح (بدون تلقیح و تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم) و محلول پاشی در دو سطح (شاهد بدون محلول پاشی و محلول پاشی اوره) بود. نتایج روند شاخص های رشد گیاه نشان داد که بالاترین میزان شاخص سطح برگ با 49/3 و 38/3 در ارقام سیروان و سرداری و در تیمارهای تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی کود اوره بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد بیشترین سرعت رشد محصول (CGR) و سرعت رشد نسبی (RGR) با 40/12 گرم در متر مربع در روز و 72/0 گرم بر گرم در روز در رقم سرداری و در شرایط تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم و محلول پاشی کود اوره بدست آمد. به طورکلی نتایج این مطالعه در بخش صفات کمی آزمایش نشان داد که اثر ساده تیمار رقم و تلقیح باکتری بر کلیه صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. همچنین اثر ساده تیمار محلول پاشی کود اوره نیز بر صفات عملکرد دانه، ماده خشک کل و شاخص برداشت معنی دار بود. نتایج برهمکنش تیمار ها نیز نشان داد تنها برهمکنش رقم در باکتری و رقم در محلول پاشی بر عملکرد دانه گندم، برهمکنش رقم در باکتری بر وزن خشک کل و برهمکنش رقم در محلول پاشی بر شاخص برداشت گندم معنی دار بود. . نتایج جدول تجزیه واریانس آزمایش در بخش صفات کیفی آزمایش نشان داد تنها اثرات ساده رقم، تلقیح باکتری و محلول پاشی کود اوره بر صفت درصد پروتئین دانه گندم معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین اثرات ساده تیمارهای آزمایش نشان داد به ترتیب بالاترین درصد پروتئین دانه گندم با 65/14 درصد در رقم سرداری، 21/14 درصد در تیمار تلقیح با باکتری آزوسپریلیوم و 47/14 درصد در تیمار محلول پاشی کود اوره بدست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد رقم سرداری نسبت به دیگر ارقام مورد بررسی از عملکرد بالاتری برخوردار است. همچنین تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم با افزایش توان رشد رویشی و زایشی ارقام گیاه از طریق فراهمی مواد غذایی مورد نیاز گیاه می تواند باعث افزایش عملکرد ارقام گندم شود. استفاده از محلول پاشی کود اوره به دلیل کوتاه کردن مسیر جذب اوره و استفاده بهینه تر از آن، می تواند باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم شود.
  24. الگوی جوانه زنی بذر، استقرار دانه رست و رشد سه گونه لگوم Onobrychis scrobiculata Boiss. ، BORNM. Onobrychis subnitens و Vicia variabilis Grossh.
    1397
    هدف اصلی این تحقیق کمی کردن و پیش بینی زمان و الگوی جوانه زنی بذر گونه های Onobrychis scrobiculata، Onobrychis subnitens و Vicia variabilis با استفاده از مدل های ترمال تایم، هیدروتایم و هیدروترمال تایم بود که ضمن آن ویژگی های رویشگاهی گونه ها، میزان رویش، زنده مانی و واکنش فیزیولوژیکی گونه ها در وضعیت های متفاوت پتانسیل آب خاک و دما مورد مطالعه قرار گرفت. مهمترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و همچنین شاخص های مهم گیاهی در رویشگاه هر یک از گونه ها اندازه گیری شد. برای مدل سازی جوانه زنی بذر، پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 فاکتور (گونه گیاهی، دما و پتانسیل آب) و در 4 تکرار انجام شد. جهت بررسی صفات فیزیولوژیکی، میزان رشد و زنده مانی گونه ها تحت تاثیر تنش خشکی و ارزیابی بقای گیاهچه آنها در کشت تاخیری بذرهای جمع آوری شده از عرصه، داخل گلدان در قالب طرح کاملاً تصادفی کشت گردید. چهار تیمار آبیاری برای هر فصل پاییز و بهار پیاده شد. در هر گلدان درصد رویش (گیاهچه های به سطح خاک رسیده) و در پایان فصل رشد، درصد زنده مانی (درصد گیاهان زنده مانده تا پایان فصل رویش) محاسبه شد. جهت مطالعه رشد در شرایط طبیعی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان، کاشت مستقیم در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در دو فصل پاییز و بهار اجرا شد و درصد رویش و در پایان آزمایش درصد زنده مانی محاسبه شد. داده های حاصل از آزمایش ها با استفاده از آنالیز واریانس و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد گونه O.scrobiculata در رویشگاه هایی با میانگین بارش mm388، متوسط دمای سالیانه °C 4/12 و در خاک های کم عمق با بافت متوسط در دامنه ارتفاعی 1620-1350 متر رویش دارد. این گونه با تولید kg/ha611 مقاوت به سرمای زیادی داشته اما مقاوت به خشکی آن متوسط است. دمای پایه، دمای بهینه و دمای بیشینه جوانه زنی آن به ترتیب 5/5، 7/19-8/18 و 38 درجه سانتی گراد بوده و بر اساس مدل ترمال تایم به 8/25 درجه روز حرارت برای جوانه زنی نیازمند است. گونه O.subnitense با مقدار تولید 1397 کیلوگرم در هکتار، در دامنه ارتفاعی 1720 تا1940 متر، با بارش متوسط mm 354، متوسط دمای سالیانه °C 6/10 و در خاک های نسبتا عمیق با بافت سنگین رویش دارد. این گونه در برابر سرما و خشکی مقاوم بوده و درصد جوانه زنی بالایی دارد. نیاز حرارتی بذر این گیاه برای جوانه زدن 2/21 درجه روز حرارت، دمای پایه، دمای بهینه و دمای سقف به ترتیب 2/1، 2/17 و 1/41 درجه سانتی گراد است. رویشگاه گونه V.variabilis با بارش متوسط سالیانه mm 542، متوسط دمای سالیانه °C 5/12 دارای خاک های نسبتا عمیق با بافت سنگین است. علی رغم مقاومت خوب این گونه نسبت به سرما در برابر خشکی مقاومت کمی دارد. بذرهای این گیاه به 9/60 درجه حرارت روز برای جوانه زدن نیاز دارند. دمای پایه، دمای بهینه و دمای سقف به ترتیب 2/1-، 20 و 1/35 درجه سانتی گراد است. نتیجه نهایی اینکه گونه O.subnitense نسبت به دو گونه دیگر دارای درصد و سرعت جوانه زنی بیشتری بوده و از طرفی کمترین ضریب هیدروتایم را دارا است، بنابراین در مرحله جوانه زنی در برابر خشکی مقاوم تر از دو گونه دیگر است. از آنجا که گونه هایی که سرعت و درصد جوانه زنی بالاتری دارند، در برابر سرمای زمستانه بهتر می توانند مقاومت کنند می توان نتیجه گرفت گونه O.subnitense جزو گونه های مقاوم به سرما است و در مواجهه با خشکسالی نیز بردبار می باشد. نتایج مطالعات گلدانی و مزرعه نیز موید درصد رویش، زنده مانی و مقدار تولید بالاتر گونه O.subnitense است. بر این اساس گونه O.subnitense مستعد برای مرتع کاری در برنامه های اصلاح مرتع در منطقه رویشی مورد مطالعه و سایر رویشگاه های با شرایط اکولوژیک مشابه است.
  25. ارزیابی مقاومت به خشکی در ارقام گندم با توجه به سرعت و طول دوره پرشدن دانه و برخی صفات فیزیولوژیک
    1397
    به منظور ارزیابی مقاومت به خشکی در ارقام گندم با توجه به سرعت و طول دوره پرشدن دانه و برخی صفات فیزیولوژیک، آزمایشی در سال زراعی 96-1395 به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجراء شد. سطوح مختلف آبیاری به عنوان فاکتور اصلی و در سه سطح شامل 1- تیمار بدون آبیاری (دیم)، 2- تیمار یکبار آبیاری در مرحله سنبله دهی و 3- تیمار دوبار آبیاری در مرحله سنبله دهی و .دانه بندی. همچنین پنج رقم گندم شامل 4 رقم دیم (سرداری، هما، سیروان و ریژاو) و یک رقم آبی (سیروان)، به عنوان فاکتور فرعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر سطوح آبیاری و رقم بر تعداد سنبله در مترمربع، وزن سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، وزن نهایی تک دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، غلظت پتاسیم و آهن دانه معنی دار شد. در بین ارقام مورد بررسی رقم سیروان بیشترین عملکرد را تحت تیمار دوبار آبیاری به خود اختصاص داد. در شرایط تنش خشکی وزن ساختارهای غیر دانه ای تک سنبله و وزن ساقه در مترمربع کاهش چشمگیری داشت، که این کاهش احتمالا به دلیل انتقال مجدد از این بخش ها به دانه های در حال رشد و جلوگیری از افت زیاد عملکرد می باشد. ارقام از لحاظ SSI دارای تفاوت های معنی داری بودند به طوریکه رقم سرداری به جهت دارا بودن کمترین مقدار SSI نسبت به ارقام دیگر مقاومت بیشتری را نشان داد. در بین ارقام نیز رقم سیروان و رقم ریژاو به ترتیب بیشترین و کمترین تعداد روز تا رسیدن به حداکثر پرشدن دانه را دارا بودند. بیشترین متوسط سرعت پرشدن دانه در بین ارقام، مربوط به رقم هما و کمترین میزان هم مربوط به رقم ریژاو بود. در بین تیمار های مختلف آبیاری، رژیم دوبار آبیاری و رژیم بدون آبیاری (دیم) به ترتیب از بیشترین و کمترین دوره موثر پرشدن دانه برخوردار بودند. وزن نهایی تک دانه در تیمار دوبار آبیاری در تمامی ارقام بیشتر از سطوح آبیاری دیگر بود و کمترین وزن نهایی دانه هم مربوط به رژیم بدون آبیاری بود. رقم سرداری نیز نسبت به ارقام دیگر ثبات عملکرد بیشتر و مقاومت به خشکی بیشتری را نشان داد. غلظت پتاسیم دانه نیز تحت تنش رطوبتی همانند غلظت فسفر، برخلاف غلظت عنصر روی افزایش قابل ملاحظه ای را نشان دادند.
  26. اثر تغییر اقلیم بر زمان بندی و طول مراحل نموی گندم آبی در استان کردستان
    1397
    اصلی ترین چالش های آینده تامین غذای 9 میلیارد نفر جمعیت جهان تحت شرایط تغییر اقلیم است که افزایش دما تولید گندم را به صورت مثبت و منفی تحت تاثیر قرار خواهد داد. پیش بینی تغییرات تولید گندم، چالش های پیش روی آن و همچنین در نظر داشتن راهکارهایی برای مقابله با این چالش ها از اهمیت بالایی برخوردار است. مهم ترین ابزاری که برای پیش بینی تغییرات اقلیمی در مقیاس های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد مدل های گردش عمومی (GCM) است. با این وجود مدل های گردش عمومی برای پیش بینی تغییرات اقلیمی در سطح ایستگاه های محلی به تنهایی کارایی چندانی ندارند بنابراین باید از روش های ریط مقیاس نمایی استفاده کرد. در این مطالعه با استفاده از مدل ریز مقیاس نمایی آماری (SDSM) و تحت سناریوهای تغییر اقلیمی نشانگرهای مسیر غلظت (RCP) شامل RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 تغییرات اقلیمی در دو ایستگاه سنندج و دهگلان از سال 2006 تا 2100 پیش بینی شد. زمان گلدهی، زمان رسیدگی، طول دوره پرشدن دانه و عملکرد پتانسیل گندم نیز با استفاده از مدل LINTUL در بازه زمانی مذکور شبیه سازی شد. همچنین اثر تغییر تاریخ کاشت بر مراحل نموی و عملکرد گندم در شرایط اقلیمی آینده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات اقلیمی نشان داد که از سال 2006 تا 2100 دمای حداکثر، دمای حداقل و انرژی تابشی در هردو ایستگاه سنندج و دهگلان و تحت هر سه سناریو افزایش خواهد یافت. بر خلاف این سه پارامتر، بارندگی در هر دو ایستگاه و تحت هر سه سناریو کاهش خواهد یافت. در پاسخ به تغییرات اقلیمی پیش بینی شده زمان گلدهی در ایستگاه سنندج از 4/2- تا 1/0+ روز و در ایستگاه دهگلان از 9/1- تا 6/5- روز تغییر خواهد کرد. همچنین زمان رسیدگی در ایستگاه سنندج از 9/0- تا 7/3- روز و در ایستگاه دهگلان از 76/1- تا 23/6- روز متغیر خواهد بود. در نهایت میزان تغییرات طول دوره پر شدن دانه در ایستگاه سنندج از 62/3- تا 02/1+ روز و در ایستگاه دهگلان از 52/0- تا 33/0+ روز شبیه-سازی شد. در مجموع نتایج نشان داد که عملکرد گندم در ایستگاه سنندج از 5/46- تا 372- کیلوگرم در هکتار و در ایستگاه دهگلان از 82/374- تا 11/211+ کیلوگرم تحت سناریوهای مختلف تغییر خواهد کرد. تغییر تاریخ کاشت اثری بر روند تغییر مراحل نموی و عملکرد گندم در آینده تغییر اقلیم نخواهد داشت با این وجود تسریع تاریخ کاشت نسبت به تاریخ های رایج در منطقه میانگین طول دوره رشد رویشی، کل طول دوره رشد و عملکرد گندم را در بازه زمانی زمانی 2006 تا 2099 افزایش خواهد داد.
  27. برهمکنش کودهای آلی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک در سیب زمینی
    1396
    سیبزمینی به علت داشتن ارزش غذایی بالا و سازگاری با شرایط محیطی مختلف از جمله گیاهان زراعی بسیار مهم محسوب میشود. کودهای آلی از عوامل تاثیر گذار بر عملکرد سیبزمینی به شمار میآیند. به منظور بررسی تاثیر اسید هیومیک و کودهای آلی بر عملکرد و اجزاء عملکرد سیبزمینی، آزمایشی با 61 تیمار به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 9 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در 10 و ،60 ، دشت دهگلان انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل چهار سطح اسید هیومیک ) 0 90 کیلوگرم در هکتار( و سه سطح کود آلی )شاهد یا عدم مصرف کود، کود مرغی و کود گاوی هر کدام به میزان 60 تن در هکتار( بودند. نتایج نشان داد که اثر متقابل کودهای آلی و اسید هیومیک بر صفات غلظت نیترات غده، درصد ماده خشک و تعداد غده در بوته معنیدار و کاروتنوئیدها a بود و بر سایر صفات مورد مطالعه تاثیر معنیداری نداشت. میزان کلروفیل فقط تحت تاثیر سطوح اسید هیومیک قرار گرفت. عملکرد کل نیز تحت تاثیر سطوح مختلف اسید هیومیک و کودهای آلی قرار گرفت اما اثر متقابل عوامل مذکور بر عملکرد کل غده 681 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک غده( / معنیدار نبود. بیشترین غلظت نیترات غده ) 39 در تیمار مصرف همزمان 90 کیلوگرم در هکتار اسید هیومیک و 60 تن کود گاوی بدست 12 درصد( مربوط به تیمار 60 کیلوگرم در هکتار / آمد. بیشترین درصد ماده خشک غده ) 09 اسید هیومیک توام با مصرف کود گاوی بود. در بین تیمارهای کود آلی کود مرغی بیشترین 79 تن در هکتار( را داشت و در بین سطوح مختلف مصرف اسید هیومیک / عملکرد ) 27 77 تن در هکتار( شد. / مصرف 90 کیلوگرم در هکتار منجر به حصول بیشترین عملکرد غده ) 1 نتایج کلی این مطالعه نشان داد که روش خاک مصرف اسید هیومیک تاثیر مثبتی در افزایش عملکرد سیبزمینی دارد و در مزارع تولید سیبزمینی میتواند نقش داشته باشد.
  28. اثر محلول پاشی برخی ترکیبات آلی و معدنی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی گندم دیم
    1396
    تنش خشکی، یکی از مهمترین تنش های محیطی بوده که بیشتر زمین های کشاورزی و بیشتر محصولات زراعی از جمله گندم را تاثیر قرار می دهد. پاسـخ گیاهـان زراعـی بـه تـنش خشکی شامل سازوکارهای پیچیده اسـت کـه تغییـرات مولکـولی، متابولیسمی، فیزیولوژیک، مورفولوژیک و فنولوژیک را در بر می گیـرد. پرهزینه بودن کارهای اصلاحی، وجود ارقام متنوع که برای هـر منطقه و شرایط آب و هوایی فرق می کند، دخالت ژن های متعدد و اثر افزایشی آن ها در پاسخ به تنش خشکی باعث می شود که اصلاح ارقام مناسب برای مناطق خشک به کندی انجـام شـود، بنابراین، استفاده از روش های جایگزین نظیر کاربرد محلول پاشی مواد آلی و معدنی، با هدف بهبود عملکرد در چنین شرایطی توجیه-پذیر خواهد بـود. از این رو به منظور بررسی اثر محلول پاشی برخی مواد آلی و معدنی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی گندم دیم، مطالعه حاضر در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی 95-1394 انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات با دو فاکتور و چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی در پنج سطح شامل ارقام گندم دیم (ریژاو، سرداری، هما، آذر2، سیروان) و مواد محلول پاشی بعنوان فاکتور فرعی در هفت سطح (شاهد، سولفات روی، اسید هیومیک، اسید آسکوربیک، اسید سالیسیلیک، اوره و عصاره کود مرغی) مورد استفاده قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در مترمربع، وزن سنبله، عملکرد بیولوژیک، وزن کاه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت) و صفات فیزیولوژیک (کربوهیدرات های ساقه، پروتئین های محلول برگ، آنزیم پرکسیداز، کلروفیل) بودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین ارقام مختلف گندم تحت تیمارهای مختلف محلول پاشی مواد آلی و معدنی از نظر تمامی صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارد. بیشترین عملکرد دانه 43/386 گرم در متر مربع در رقم سرداری از محلول پاشی سولفات روی مشاهده شد. در بین تیمارهای محلول پاشی، اسید سالیسیلیک، سولفات روی و اسید آسکوربیک به ترتیب از بیشترین میانگین عملکرد دانه برخوردار شدند. میزان کلروفیل و کربوهیدرات های محلول ساقه ارقام مورد مطالعه تحت تیمارهای مختلف محلول پاشی در مراحل مختلف منجر به حصول نتایج متفاوت گردید که دلیل آن تنوع ژنتیکی ارقام در پاسخ به محلول پاشی بود.
  29. تاثیر تاریخ کاشت و پرایمینگ بذر بر جوانه زنی، خصوصیات فیزیولوژیکی، عملکرد و اجزاء عملکرد ذرت سینگل کراس (فجر) در دهگلان کردستان
    1396
    به منظور ارزیابی اثر تاریخ کاشت، پرایمینگ و ماندگاری بذر بر خصوصیات جوانهزنی، فیزیولوژیکی، عملکرد سه آزمایش به طور مجزا صورت گرفت. آزمایش اول به صورت ، (فجر)012و اجزاء عملکرد ذرت سینگل کراس 92 ، اردیبهشت02 کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به اجرا درآمد. سه تاریخ کاشت ( خرداد) در کرتهای اصلی و شش تیمار پرایمینگ بذر (پرایمینگ با آب معمولی، هومیوپاتی اوره، 3اردیبهشت و سولفات روی، آب مغناطیسی، آمینول فورته و بذرهای پرایم نشده) در کرتهای فرعی قرار داده شدند. آزمایش دوم به منظور ارزیابی تاثیر شش تیمار پرایمینگ و شش مدت زمان ماندگاری بذر (بدون ماندگاری، ماندگاری به مدت یک، دو، سه، چهار و پنج هفته) بر خصوصیات جوانهزنی ذرت اجرا شد. در آزمایش سوم نیز اثر شش تیمار پرایمینگ و شش تیمار مدت زمان ماندگاری بذر بر روند تجمع ماده خشک مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین گرم در مترمربع به 6201 گرم در مترمربع و عملکرد دانه 0611میزان عملکرد بیولوژیک در تاریخ کاشت دوم، با دست آمد. همچنین میزان عملکرد دانه در تیمارهای پرایمینگ با آب معمولی، هومیوپاتی اوره و سولفات روی به درصد بیشتر از شاهد بود. از طرف دیگر با افزایش مدت زمان ماندگاری، درصد و سرعت 66 و 61 ،06ترتیب جوانهزنی و شاخص بنیه گیاهچه به طور معنیداری کاهش یافت. تیمارهای پرایمینگ به طور معنیداری باعث بهبود خصوصیات جوانهزنی شدند. به طور کل تیمارهای پرایمینگ آب معمولی، هومیوپاتی اوره و سولفات روی موجب بهبود جوانهزنی و در نتیجه افزایش عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک شدند. تیمار تاریخ کاشت دوم به علت در منطقه دهگلان میباشد. همچنین پس از 012 داشتن بالاترین عملکرد، مناسبترین تاریخ جهت کاشت ذرت پرایمینگ بذور در صورت امکان هر چه سریعتر بایستی نسبت به کاشت اقدام نمود.
  30. ارزیابی اثرات برخی محرک های رشد بر عملکرد و صفات فیریولوژیکی سویا
    1396
    تنظیم کننده های رشد گیاهی می توانند تغییراتی در فرآیندهای فیزیولوژیک گیاهان اعمال نمایند. در این مطالعه اثرات برخی محرک های رشد بر عملکرد و صفات فیریولوژیکی سویا مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه دانشگاه کردستان در تابستان 1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل: اسید آسکوربیک (ppm 600)، سالیسیلیک اسید (ppm 100)، ویتاسپرین (3 سی سی در لیتر)، اسید هیومیک (ppm 1000)، برازینواستروئید (ppm 55)، (اسید هیومیک + اسید آسکوربیک)، (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید)، (اسید هیومیک + برازینواستروئید)، (اسید هیومیک+ اسید آسکوربیک+ برازینواستروئید)، (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + برازینواستروئید)، (اسید هیومیک + اسید آسکوربیک + سالیسیلیک اسید) و شاهد (بدون محلول پاشی) بودند. نتایج نشان داد که محلول پاشی بر صفات مرتبط با عملکرد و اجزای عملکرد و شاخص‎های رشدی تاثیر معنی داری داشتند. حداکثر شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک در تیمار محلول پاشی (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + اسید آسکوربیک) بدست آمد. کاربرد تیمار محلول پاشی )اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + برازینواستروئید (از لحاظ صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد اقتصادی و بیولوژیک نسبت به سایر تیمارهای محلول پاشی و تیمار بدون محلول پاشی (شاهد) برتری داشت که نشان دهنده تاثیر مثبت و افزاینده این محرک ها در شرایط محلول پاشی بر روی گیاه سویا بود. محرک های رشد باعث کاهش محتوی اسید آسکوربیک و سالیسیلیک اسید برگ و پراکسید هیدروژن و هم چنین افزایش درصد پروتئین شاخ و برگ و عملکرد پروتئین اندام های هوایی (شاخ و برگ) و درصد روغن و پروتئین دانه و عملکرد روغن و پروتئین دانه نسبت به تیمار شاهد گردیدند. بنابراین مصرف محرک های رشد به ویژه کاربرد مخلوط (اسید هیومیک + سالیسیلیک اسید + برازینواستروئید) در افزایش عملکرد و کیفیت دانه سویا تحت شرایط آب و هوایی استان کردستان نقش موثری داشت و کاربرد محرک های رشد در این شرایط می تواند مفید و قابل توصیه باشد.
  31. ارزیابی روابط منبع و مخزن در ارقام مختلف گندم دیم تحت شرایط آبیاری تکمیلی
    1396
    به منظور ارزیابی روابط منبع و مخزن در ارقام مختلف گندم دیم تحت تاثیر آبیاری تکمیلی ، تحقیقی به صورت سه آزمایش جداگانه فاکتوریل بر اساس طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی 95-1394 اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل ارقام گندم (سرداری، آذر2، ریژاو، سیروان و هما)، تیمارهای دست کاری منبع و مخزن (شاهد، سایه دهی سنبله، حذف 50 درصد سنبله، حذف کامل برگ ها و حذف برگ پرچم) و آبیاری تکمیلی (بدون آبیاری، آبیاری در مرحله گلدهی و آبیاری در مراحل گلدهی و دانه بندی) بودند. نتایج تجزیه مرکب نشان داد که آبیاری تکمیلی سبب افزایش عملکرد دانه در همه ارقام نسبت به شرایط بدون آبیاری شد. واکنش ارقام نسبت به تیمارهای مختلف دستکاری منبع و مخزن متفاوت بود به طوری که نتایج نشان داد که همه ارقام تحت شرایط بدون آبیاری دارای محدودیت منبع بودند در حالی که در شرایط آبیاری تکمیلی فقط رقم آبی (سیروان) محدودیت منبع داشت. تیمار سایه دهی سنبله سبب چروکیدگی دانه ها و در نتیجه کاهش عملکرد دانه نسبت به شاهد شد. در تیمار حذف 50 درصد سنبله، به دلیل افزایش مواد پرورده در دسترس دانه های باقی مانده، عملکرد دانه نسبت به شاهد و سایر تیمارها افزایش معنی داری را به همراه داشت. در برخی ارقام عملکرد دانه در تیمار حذف برگ ها نسبت به شاهد اختلاف معنی داری نشان نداد که بیان گر نقش مهم انتقال مجدد ساقه و خوشه تحت شرایط محدودیت منبع ناشی از تنش های محیطی آخر فصل بود.
  32. بررسی اثر پیش آماده سازی بذر با پراکسید هیدروژن بر کارایی آزوسپیریلوم و خصوصیات آناتومیکی، فیزیولوژیکی و عملکرد گندم دیم
    1396
    نشهای غیر زنده به عنوان مهمترین عوامل محدودکننده توایدات کشاورزی، تهدید مهمی برای امنیت غذایی سراسر کره زمین به شمار می رود. از آنجاییکه کمبود اب بزرگنرین چالش در تولید محصولات زراعی دیم بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از جمله ایران است،وفوع تنش خشکی در دوره رشد محصولات دیم در این مناطق اجتناب ناپذیر خواهد بود. به منظور بررسی اثرات پرایمینگ با اب و پراکسید هیدروژن و باکتری آزوسپریلوم بر خصوصیات فیزیولوژیکی و آناتومیکی گندم دو رقم گندم سبلان و ساجی آزمایشی در دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام انجام گردید.
  33. اثرسطوح مختلف آبیاری و کود نیتروژن بر عملکرد و انتقال مجدد نیتروژن و محتوای پروتئین دانه در گندم
    1395
    به منظور بررسی اثرسطوح مختلف آبیاری و کود نیتروژن بر عملکرد و انتقال مجدد نیتروژن و محتوای پروتئین دانه در گندم، پژوهشی مزرعه ای در سال زراعی 92-1391 به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان طراحی و اجرا شد. سطوح مختلف آبیاری در 4 سطح شامل: I1 (آبیاری کامل)، I2 (آبیاری تا 30 اردیبهشت)، I3 (آبیاری تا 15 اردیبهشت) و I4 (کشت دیم) به عنوان عامل اصلی و سطوح کودی نیتروژن در 5 سطح شامل: N0 (شاهد بدون کود)، N1 (20 کیلوگرم در هکتار کود ازته در پاییز و20 کیلوگرم در بهار)، N2 (40 کیلوگرم در هکتار در پاییز)، N3 (30 کیلوگرم در هکتار در پاییز و30 کیلوگرم دربهار) و N4 (60کیلوگرم در هکتار در پاییز) به عنوان عامل فرعی بودند. نتایج تجزیه واریانس داده ها بیانگر تاثیر معنی دار سطوح مختلف آبیاری و کود نیتروژن بر صفات مورفوفیزیولوژیکی (ارتفاع بوته، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، پرولین، پلی فنل اکسیداز)، عملکرد و اجزای عملکرد و همچنین انتقال مجدد پروتئین از ساقه و پروتئین دانه بود. اثر متقابل سطوح آبیاری در کود نیتروژن فقط بر عملکرد بیولوژیکی، انتقال مجدد پروتئین از ساقه و عملکرد کل پروتئین تاثیر معنی داری داشت و بر دیگر صفات غیر معنی دار بود. بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها با افزایش قطع دوره های آبیاری ارتفاع بوته، رنگیزه های فتوسنتزی، عملکرد و اجزای عملکرد دانه گندم و عملکرد پروتئین دانه کاهش و محتوای پرولین، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز، انتقال مجدد پروتئین از ساقه و مقدار پروتئین دانه افزایش یافت. نتایج مقایسه میانگین اثر کود نیتروژن بر صفات مذکور نیز نشان داد که کاربرد کود نیتروژن بر تمامی صفات به جز محتوای پرولین و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز تاثیری افزایشی داشت. در بین مقادیر کودهای مصرفی، کاربرد کود نیتروژن به صورت تقسیط بیشترین تاثیر را بر صفات داشت به طوری که سطح 30 کیلوگرم در هکتار در پاییز و30 کیلوگرم در بهار کود نیتروژن بیشترین عملکرد دانه (3003 کیلوگرم در هکتار) و بیشترین عملکرد پروتئین دانه (391 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد. با توجه به نتایج کلی از این بررسی اعمال آبیاری تکمیلی در دیم زارها تاثیر معنی داری بر عملکرد گندم دیم رقم آذر داشت و تامین آب کافی در مرحله گلدهی
  34. اثر کود شیمیایی، کود مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و غلظت عناصر میکرو در سیب زمینی
    1395
    جوانه زنی و استقرار مطلوب گیاهان از مهمترین مشکلات کشاورزان در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. مدت زمان بین کاشت تا استقرار گیاهچه، تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد مزرعه ایی گیاهان زراعی دارد. شرعت و درصد جوانه زنی و سبز شدن گیاهچه ها نیز از اهمیت ویژه ایبرخوردارند. کیفیت بذر بویژه قوه نامیه و قدرت رویش آن بر استقرار گیاهان زراعی تاثیر بسیار زیادی دارد. گیاهان سالم که دارای ریشه های توسعه یافته هستند، کارایی بیشتری در استفاده از آب و عماصر غذایی محدود کننده از خاک داشته و شرایط نامساعد (مانند دوره های خشکی) را بهتر تحمل می کنند. علاوه بر این بین رشد اولیه قوی گیاهچه ها و عملکرد بالاتر، رابطه مثبت وجود دارد. در این میان افزایش سرعت جوانه زنی اهمیت زیادی در بهبود استقرار گیاهان زراعی دارد. این مهم می تواند از طریق پرایمینگ حاصل گردد.
  35. اثر کود شیمیایی، کود مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و غلظت عناصر میکرو در سیب زمینی
    1395
    به منظور بررسی تاثیر کوردهای شیمیایی، مرغی و کمپوست بر شاخصهای رشد و عناصر میکرو در گیاه سیب زمینی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا شد. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که عملکرد بین تیمارهای مختلف کودی اختلاف معنی داری داشت، بیشترین عملکرد غده سیب زمینی معادل 34.42 تن و 34.35 تن در هکتار به ترتیب به تیمارهای کود شیمیایی به اضافه کود شیمیایی معادل کود مرغی به اضافه عصاره کود مرغی و نیز تیمار کود شیمیایی به اضافه کود شیمیایی معادل کود مرغی به دست آمد در حالیکه تیمار کود شیمیایی به اضافه کود مرغی متعارف به اضافه روی کمترین عملکرد را داشت.
  36. اثر پرایمینگ بذر برشاخصهای رشد و عملکرد گندم دیم
    1395
    2 جوانه زنی و استقرار مطلوب گیاهان از مهمترین مشکلات کشاورزان در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. مدت زمان بین کاشت تا استقرار گیاهچه، تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد مزرعه ایی گیاهان زراعی دارد. شرعت و درصد جوانه زنی و سبز شدن گیاهچه ها نیز از اهمیت ویژه ایبرخوردارند کیفیت بذر بویژه قوه نامیه و قدرت رویش آن بر استقرار گیاهان زراعی تاثیر بسیار زیادی دارد. گیاهان سالم که دارای ریشه های توسعه یافته هستند، کارایی بیشتری در استفاده از آب و عماصر غذایی محدود کننده از خاک داشته و شرایط نامساعد (مانند دوره های خشکی) را بهتر تحمل می کنند. علاوه بر این بین رشد اولیه قوی گیاهچه ها و عملکرد بالاتر، رابطه مثبت وجود دارد. در این میان افزایش سرعت جوانه زنی اهمیت زیادی در بهبود استقرار گیاهان زراعی دارد. این مهم می تواند از طریق پرایمینگ حاصل گردد.
  37. غربالگری برخی ارقام توت فرنگی در پاسخ به دماهای پایین براساس ویژگیهای مورفولوژیکی
    1395
    به منظور بررسی تحمل به سرمای زمستانه هفت رقم توتفرنگی، آزمایشی بهصورت آزمایش کهرت ههای خهرد شهده در قالهب طهرح ،+ بلوکهای کامل تصادفی، در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1393 انجام شد. بعد از اعمال تیمار دماههای پهایین ) 4 -20 و 25 - درجه سانتیگراد(، درصد نشت یونی برگ، شاخص خسارت یخزدگی، محتوی آب نسبی بهرگ، غلظهت ،-15 ،-10 ،-5 کلروفیل برگ و مقادیر نسبی پارامترهای فلورسنس کلروفیل سنجیده شد. اثر تیمار دمای پایین، رقم و برهمکنش آنها بهر همهه صهفات مورد ارزیابی در سطح احتمال ی درصد معنیدار شد. نتایج مقایسه میانگینها نشان داد دامنه اختلاف ارقام برای صفات مورد ارزیابی در دمای 25 - درجه سانتیگراد بسیار بیشتر از سایر تیمارهای دمایی بود. همبستگی بالایی بین شاخصهای ارزیابی میزان تحمل ارقهام به دمای پایین وجود داشت. ارقام ‘کارسنبرگ’ و ‘کویین الیزا’ با کمترین مقادیر درصهد نشهت یهونی و درصهد خسهارت یهخ زدگهی و بیشترین مقادیر کلروفیل و مولفههای فلورسنس کلروفیل در دمای 25 - درجه سانتیگراد، بهترتیب بیشترین تحمهل بهه سهرما را نشهان دادند. کمترین تحمل به سرما، در ارقام ‘چاندلر’ و ‘تنسی بیوتی’ با بیشترین درصد نشت یونی و درصد خسارت یخزدگهی و کمتهرین مقادیر کلروفیل و مولفههای فلورسنس کلروفیل در دماهای پایین مشاهده شد.
  38. اثر محلول پاشی عناصر ریز مغذی بر عملکرد و کیفیت دانه دو رقم نخود
    1395
    به منظور مطالعه اثر محلول پاشی عناصر ریزمغذی بر عملکرد و کیفیت دانه دو رقم نخود آزمایشی به صورت فاکتوریل بر اساس طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1394 اجرا شد. فاکتورها شامل ارقام نخود، رقم پیروز از تیپ دسی و رقم ILC482 از تیپ کابلی و کاربرد عناصر ریزمغذی به صورت محلول پاشی در هشت سطح شامل: مصرف بور (اسید بوریک)، روی (سولفات روی)، آهن (سولفات آهن)، آهن + بور (سولفات آهن + اسید بوریک)، آهن + روی (سولفات آهن + سولفات روی)، بور + روی (اسید بوریک + سولفات روی)، آهن + بور + روی (سولفات آهن + اسید بوریک + سولفات روی) و شاهد (آب خالص) بودند. نتایج نشان داد اثر محلول پاشی بر بیشتر صفات مرتبط با عملکرد و اجزای عملکرد تاثیر معنی داری داشتند. عناصر ریزمغذی مورد استفاده سبب افزایش میزان کلروفیل، میزان کربوهیدرات های محلول و کاهش پراکسید هیدروژن و پراکسیداسیون لیپیدها شدند. بیشترین عملکرد دانه در تیمار محلول پاشی آهن+روی+بور به دست آمد که نشان دهنده تاثیر مثبت و فزاینده کاربرد این عناصر بر صفات مورد مطالعه بود. با کاربرد عناصر ریزمغذی بالاترین غلظت آهن از تیمار آهن، بالاترین غلظت روی از تیمار آهن+روی+بور، بالاترین غلظت فسفر از تیمار شاهد و بیشترین غلظت نیتروژن و پروتئین دانه از تیمارهای کاربرد ترکیبی عناصر ریزمغذی به دست آمد. رقم ILC482 ارتفاع بوته، وزن غلاف ها در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد پروتئین و میزان عناصر روی و فسفر دانه بیشتری نسبت به رقم پیروز داشت. بنابراین مصرف عناصر ریزمغذی به ویژه کاربرد ترکیبی عناصر آهن + بور + روی توانست عملکرد و کیفیت دانه نخود تحت شرایط دیم را افزایش دهد و کاربرد این عناصر در شرایط کمبود آب می تواند مفید و قابل توصیه باشد.
  39. تاثیر تراکم و آرایش کاشت بر جذب و کارایی مصرف نور و عملکرد سویا (Glycine max)
    1395
    به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته و آرایش کاشت بر جذب و کارایی مصرف نور و عملکرد سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1394 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل تراکم کاشت در چهار سطح (20، 30، 40 و 50 بوته در مترمربع) و آرایش کاشت در سه سطح (مربعی، مستطیلی، بینابینی) بودند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطوح مختلف تراکم و آرایش کاشت بر صفات وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، عملکرد اقتصادی و بیولوژیک، شاخص برداشت وشاخص های رشد نظیر شاخص سطح برگ (LAI)، سرعت رشد محصول (CGR) و سرعت رشد نسبی (RGR) معنی دار بود. با افزایش تراکم بوته عملکرد دانه از 55/120 گرم در متر مربع در تیمار 20 بوته به 18/273 گرم در مترمربع در تیمار 50 بوته در متر مربع افزایش یافت. همچنین در آرایش کاشت مربع نسبت به آرایش کاشت مستطیلی و بینابینی، عملکرد و اجزای عملکرد به طور معنی داری بالاتر بود و نشان داد که هرچه توزیع گیاهان یکنواخت تر باشد رقابت بوته ها برای دریافت نور و سایه اندازی کمتر می شود. نتایج همچنین نشان داد که افزایش تراکم بوته سبب افزایش کارایی مصرف نور(RUE) شد، بطوریکه میزان RUE در تراکم های 20 و 50 بوته در مترمربع به ترتیب 19/1 و 34/1 گرم به ازای هر مگاژول PAR محاسبه شد. بالابودن تجمع بییشتر ماده خشک در تراکم 50 بوته در متر مربع، ناشی از جذب بیشتر تشعشع فعال فتوسنتزی و به صورت بارزتری در نتیجه کارایی بالاتر مصرف نور بود. همچنین بیشترین درصد روغن مربوط به تراکم 20 بوته در مترمربع و بیشترین میزان پروتئین مربوط به تراکم 50 بوته در متر مربع بود. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که سویا دارای واکنش-های متفاوتی به تراکم بوته و آرایش کاشت می باشد و در شرایط آب و هوایی دهگلان الگوی کاشت مربعی و تراکم 50 بوته در متر مربع توصیه می شود.
  40. اثر زمان و سطوح مصرف نیتروژن بر کارایی مصرف نیتروژن و مقاومت به تنش خشکی در گندم دیم با استفاده از اوره نشاندار با نیتروژن 15
    1395
    به منظور بررسی تاثیر مدیریت کاربرد نیتروژن بر تحمل به تنش خشکی در گندم دیم، دو آزمایش جداگانه و همزمان در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی با سه زمان کاربرد شامل کل نیتروهژن در پاییز، دو سوم نیتروژن در پاییز و یک سوم در بهار، یک دوم نیتروژن در پاییز و یک دوم در بهار به عنوان کرت اصلی و با پنج سطح نیتروژن شامل 0، 60، 90، 120 کیلو گرم در هکتار از منبع اوره به عنوان کرت فرعی با سه تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به صورت کرتهای یک بار خرد شده در دو سال زراعی 91-92 و 92-93 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم قاملو اجرا شد.
  41. ارزیابی شاخص های رشد و برخی شاخص های فیزیولوژیک سیب-زمینی تحت تاثیر دورهای آبیاری قطره ای
    1394
    به منظورارزیابی شاخص های رشد و برخی شاخص های فیزیولوژیک سیب-زمینی تحت تاثیر دورهای آبیاری قطره ای آزمایشی مزرعه ای به صورت بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 93 در مرزعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد دورهای مختلف آبیاری شامل آبیاری قطره ای در فواصل یک، دو، چهار، شش و هشت روزه براساس نیاز آبی گیاه، آبیاری بارانی براساس عرف منطقه به عنوان شاهد و فاصله ی هشت روز در آبیاری قطره ای معادل آبیاری بارانی بود نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که دورهای مختلف آبیاری تاثیر معنی داری برروی شاخص های مختلف رشد نظیر LAI، CGR،RGR ، TDM، LAR و NAR داشت. با طولانی تر شدن فاصله زمانی دورهای آبیاری، میزان شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک کاهش یافت و کم ترین آن در تیمار بارانی بود با طولانی تر شدن فاصله زمانی دورهای آبیاری عملکرد اقتصادی و بیولوژیک و کارایی مصرف نور نسبت به دور آبیاری هر روزه کاهش یافت. دور آبیاری تاثیر معنی داری بر کلروفیل b و مجموع کلروفیل a+b داشت اما تاثیر معنی دار بر پتاسیم غده و برگ نداشت. فسفر غده و برگ در تیمارهای آبیاری قطره ای با دوره ی زمانی طولانی تر و آبیاری بارانی به علت عدم فراهمی آب کافی کم تر از آبیاری قطرهای هر روزه بود. میزان H2O2 و فعالیت آنزیم پراکسیداز در تیمارهای آبیاری قطره ای با دورهای طولانی و آبیاری بارانی بیشتر بود زیرا در این تیمارها به گیاه تنش وارد شد. میزان پروتئین زیر واحد بزرگ روبیسکو در دورهای آبیاری با فاصله ی زمانی طولانی تر کاهش یافت.
  42. اثر کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی(Solanumtuberosum)
    1394
    به منظور بررسی تاثیر کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیک گیاه سیب زمینی آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتیدانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 1-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف (F1) 2-کود شیمیایی و عصاره مرغی (F2) 3-کود شیمیایی و شیمیایی معادل مرغی (F3) 4-کود شیمیایی و شیمیایی معادل مرغی و عصاره مرغی (F4) 5-کود شیمیایی و کمپوست معادل مرغی (F5) 6-کود شیمیایی و کمپوست معادل مرغی و عصاره مرغی (F6) 7-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و اسید هیومیک (F7) 8-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و اسید سالیسیلیک (F8) 9-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و روی (F9) بودند.تیمارهای F2 و F4در اغلب صفات نسبت به سایر تیمارها برتر بودند. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که عملکرد گیاهبطور معنی داریدر سطح احتمال 1 درصد تحت تاثیر مصرف انواع کود قرار گرفت. بیشترین عمکرد غده سیب زمینی معادل 42/34 و 35/34 تن در هکتار در تیمارهای F4 وF2به دست آمد در حالیکه تیمار F9با 27/20 تن در هکتار ، عملکرد پایین تری داشت. غلظت نیترات در تیمارهای F4 و F3 با بیشترین مصرف کود شیمیایی از همه تیمارها بالاتر و در تیمار F2 از همه کمتر بود. تجزیه همبستگی ساده نشان داد که بیشترین همبستگی عملکرد در هکتار با درصد غده های درشت بود.همچنینیک همبستگی مثبت بین کربوهیدرات غده با درصد ماده خشک وجود داشت. مطابق با نتایج این آزمایش توصیه می گردد در کشت سیب زمینی از کودهای آلی به همراه کود شیمیایی استفاده شود و مصرف کودهای شیمیایی به دلیل اثرات مضر و مخرب آنها کاهش یابد.
  43. اثرات قارچ میکوریزا و ریزوبیوم بر عملکرد، اجزاء عملکرد و گره زایی دو رقم نخود (Cicer arietinum)
    1394
    به منظور بررسی اثر قارچ میکوریزا و باکتری ریزوبیوم برگره زایی، عملکرد و اجزاء عملکرد دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و در کشت هیدروپونیک اجرا شد. کشت مزرعه ای در سال زراعی 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان و کشت هیدروپونیک در سال زراعی 1394-1393 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در گلخانه ی دانشگاه کردستان در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش شامل دو رقم نخود (کاکا و (ILC482 ریزوبیوم در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و قارچ میکوریزا در سه سطح (شاهد، Glomus intraradis و (Glomus mosaee بودند، نتایج تجزیه واریانس در کشت مزرعه ای نشان داد که اثر باکتری ریزوبیوم بر تمام صفات بجز وزن تر اندام هوایی، وزن صد دانه و تعداد شاخه ی اصلی و اثر تلقیح قارچ میکوریزا بر تمامی صفات بجز وزن صد دانه، شاخص برداشت، وزن خشک ریشه و تعداد شاخه ی اصلی معنی دار بود. اثر رقم بر صفات تعداد شاخه ی اصلی، تعداد شاخه ی فرعی، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت، پتاسیم، وزن خشک اندام هوایی، فسفر، وزن صد دانه و عملکرد بیولوژیک اختلاف معنی دار ی وجود داشت. اثر متقابل باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا بر صفات تعداد گره، وزن خشک گره، تعداد دانه در بوته، تعداد شاخه فرعی، شاخص برداشت، وزن خشک اندام هوایی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک تاثیر داشت. اثر متقابل باکتری ریزوبیوم و رقم بر صفات تعداد شاخه فرعی، شاخص برداشت، وزن خشک اندام هوایی و عملکرد بیولوژیک و اثر متقابل قارچ میکوریزا و رقم بر عملکرد بیولوژیک، فسفر و پتاسیم و اثر متقابل سه گانه ی باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا و رقم بر صفات پتاسیم، نیتروژن و فسفر تاثیر داشت. با توجه به مقایسه میانگین ها، بیش ترین عملکرد دانه مربوط به تلقیح توام باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا به میزان 409 کیلوگرم در هکتار و بیش ترین میزان فسفر دانه مربوط به تلقیح باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا اینترارادیس در رقم کاکا به میزان 83/72 میلی گرم بر کیلوگرم بود. همچنین بیش ترین میزان نیتروژن دانه مربوط به تلقیح توام باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا در رقم کاکا بود. نتایج تجزیه واریانس بدست آمده در کشت هیدروپونیک نشان داد که اثر باکتری ریزوبیوم بر تمامی صفات معنی دار بود. اثر قارچ میکوریزا برتمامی صفات بجز کلروفیل a معنی دار بود.
  44. تاثیر دو گونه میکوریزا و سطوح کود فسفر بر عملکرد و کیفیت آفتابگردان (Helianthus annus L)
    1394
    با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول، اهمیت کشاورزی جایگزین محرز می باشد. یکی از راه حل ها در این زمینه حرکت به سمت کشاورزی پایدار و استفاده از نهاده های طبیعی مانند کود های بیولوژیک می-باشد. بنابراین این پژوهشدر مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا گردید. هدف این پژوهش بررسی تاثیر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی آفتابگردان (Helianthus annus,L.) بود.رقم مورد استفاده در این آزمایش، سیرنا بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک هایکامل تصادفی با سه تکرار انجام شد.فاکتور های آزمایش شامل قارچ میکوریزا در سه سطح (عدم تلقیح، تلقیح با گونه ها ی hoiG.، intraradicesG.)و کود فسفر در چهار سطح(0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج آزمایش نشان داد که کود فسفر به صورت معنی داری صفات تعداد برگ در بوته، قطر ساقه، قطر طبق، عملکرد بیولوژیک را افزایش داد. همچنین اثر میکوریزا بر قطر طبق و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. اما اثر فاکتور های مذکور بر پتاسیم دانه غیر معنی دار بود. اثر متقابل میکوریزا و کود فسفرموجب افزایش معنی دار ارتفاع بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، محتوای نیتروژن دانه، محتوای فسفر دانه، درصد روغن و عملکرد روغن دانه گردید. برترین تیمار مربوط به برهمکنش سطوح دوم و سطوح سوم فسفر توام با میکوریزا بود. با توجه به اهداف کشاورزی پایدار سطح دوم (50کیلوگرم در هکتار) برتر بود. بنابراین می توان گفت کودهای بیولوژیک علاوه برکاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجب افزایش عملکرد و حفاظت از محیط زیست می گردند.
  45. بررسی الگوی بیان برخی از ژن های تنظیمی تحت تیمار سدیم کلرید در دو رقم گندم (Triticum aestivum)
    1394
    تنش های محیطی به میزان قابل توجهی رشد گیاهان را تحت تاثیر قرار می دهند . تنش شوری یکی از مهمترین تنش های محیطی می باشد که به طرق مختلف از جمله سمیت یونی، اختلالات تغذیه ای، تنش اکسیداتیو، تغییر در فرایندهای متابولیک و کاهش تقسیم سلولی، گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. بروز پاسخ های گیاه جهت سازش با شرایط جدید همراه با تغییر الگوی بیانی برخی از ژن های عملکردی و تنظیمی می باشد. یکی از مهمترین فیتوهورمون ها که نقش مهمی در ایجاد مقاومت به تنشهای زیستی و غیر زیستی از جمله شوری دارد، سالیسیلیک اسید یا اورتو هیدروکسی بنزوئیک اسید می باشد که یک تنظیم کننده رشد درونی از گروه ترکیبات فنلی طبیعی می باشد و در تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان که با شوری مواجه می شوند، نقش دارد. لذا سالیسیلیک اسید باعث تغییراتی در بیان ژنهای موثر در این فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی می شود.لذا به منظور دستیابی به عکس العمل برخی ژنها در مواجهه گندم با تنش شوری الگوی بیان چندین ژن کلیدی از جمله TaNIP، TaSC، TaSRG ، TaWRKY10 و TaWRKY53 در دو رقم گندم، بم (مقاوم به شوری) و تجن (حساس به شوری)، تحت تنش شوری (سدیم کلرید با غلظت 170 میلی مولار) و همچنین تیمار با سالیسیلیک اسید با غلظت 0.1 میلی مولار مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان به دو صورت در معرض تنش قرار گرفتند، ابتدا تیمار با سدیم کلرید به تنهایی، و سپس تیمار همزمان سالیسیلیک اسید و سدیم کلرید انجام شد. آزمایشها در قالب طرح کاملاً تصادفی برای هر تنش به طور جداگانه انجام گرفت. الگوی بیان ژنهای مذکور در گیاهان تیمار شده و شاهد، در زمان های 0، 12، 24 و 48 ساعت پس از اعمال تیمار، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیز داده ها نشان داد که ژنهای تنظیمی TaNIP، TaSC، TaSRG و TaWRKY10 تحت تنش شوری در رقم مقاوم به صورت معنی دار و قابل توجهی افزایش بیان نشان دادند. در حالی که TaWRKY53 در رقم حساس به صورت معنی داری افزایش بیان نشان داد ولی در رقم مقاوم افزایش معنی داری مشاهده نشد. تیمار همزمان سدیم کلرید و سالیسیلیک اسید نیز تاثیر معنی داری بر تغییر بیان همه ژنهای مورد مطالعه در هر دو رقم داشت. به طوری که در هر دو رقم، میزان بیان ژن های TaSC، TaNIPو TaWRKY10 تحت تیمار همزمان کلرید سدیم و سالیسیلیک اسید نسبت به حالت تیمار با سدیم کلرید افزایش
  46. اثر آبیاری نواری سطحی و بارانی روی بهره وری آب و عملکرد گندم در شهرستان کنگاور
    1394
    در این پژوهش3 سیستم آبیاری بارانی کلاسیک ثابت با آبپاش متحرک و 3 سیستم آبیاری نواری با طول 140 متر و عرض های 5، 7 و 5 متر از اراضی یک کشاورز در شهرستان کنگاور در تمامی آبیاری های فصل زراعی سال 1392 مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. کشاورز در هر دو بخش از زمین خود به کشت گندم سایونز پرداخت و تمامی فعالیت های کشاورزی در هر دو بخش به غیر از سیستم آبیاری یکسان بود. اطلاعات اولیه مورد نیاز همچون مشخصات آب، خاک، اقلیم، ساعات و دور آبیاری و همچنین آرایش و مشخصات لوله های اصلی و فرعی و زمان آبیاری ها تهیه و دریافت شد. جهت تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، ازسه نقطه ابتدا، وسط و انتهای مزرعه و از اعماق 0- 25/0، 25/0-5/0، 5/0- 75/0 و 75/0- 80/0 متـری نمونه-های دست خورده و دست نخورده به وسیله اگـر (مته) تهیه شد. نمونه های دست خورده جهت تعیین بافت خاک، نقطه پژمردگی، هدایت الکتریکی، اسیدیته خاک، غلظتهای عناصر سدیم، منیزیم، کلسیم، بی کربنات و کربنات و نمونه های دست نخورده جهت تعیین جرم مخصوص ظاهری و ظرفیت زراعی خاک تهیه شد. به منظور تخمین کمبود رطوبت خاک، قبل از آبیاری میزان رطوبت خاک با استفاده از روش وزنی محاسبه می گردید. از آب چاه مورد استفاده در مزرعه نیز جهت تعیین خصوصیات شیمیایی آن، نمونه گیری شده و بلافاصله به آزمایشگاه منتقل شد. در این پژوهش از روش استفاده از یک لوله فرعی برای ارزیابی سیستم آبیاری بارانی استفاده شد. پس از تعیین محل مناسب انجام آزمایش در بخش بارانی، مساحت بین آبپاش مورد نظر تا آبپاش های بعدی با استفاده از متر نواری و میخ های چوبی به فواصل 3×3 متری شبکه بندی شد و قوطی های جمع آوری هم اندازه و یکسان در تمامی نقاط شبکه قرار داده شد. در مواقعی که رشد گیاه زیاد بود و مانع رسیدن آب به داخل قوطی ها می گردید قوطی ها را بر روی پایه های چوبی به ارتفاع 5/1 متر ثابت کرده تا قطرات آب به راحتی درون لیوان ها قرار گیرد. در هر مزرعه متغیرهای هیدرولیکی سیستم نظیر فشار و دبی آبپاش ها با استفاده از فشارسنج و لوله پیتو اندازه گیری شد. همچنین فشارهای حداکثر و حداقل سیستم قرائت شده و یادداشت می گردید. دبی آبپاش ها نیز با استفاده از کرنومتر، دو یا چند قطعه شلنگ و یک ظرف مدرج 5 لیتری، به روش حجم سنجی محاسبه گردید. جهت بدست آوردن معادلات نفوذ مزارع ازروش استوانه مضاعف استفاده شد. ب
  47. اثر محلولپاشی روی و مس بر خصوصیات کمی و کیفی ارقام مختلف گندم دیم
    1393
    گندم اولین غله و مهم ترین گیاه زراعی دنیاست که از عمده ترین محصولات کشاورزی ایران و تامین کننده بیشترین نیاز غذایی کشور می باشد. پایین بودن غلظت عناصر غذایی روی و مس در مواد غذایی کشور مسئله ساز شده است. کمبود این عناصر در تولیدات کشاورزی، یکی از عوامل ظهورو گسترش بیماری های مختلف است که عمدتا به دلیل کمبود یا عدم مصرف کودهای حاوی این عناصر غذایی در کشاورزی می باشد. بر این اساس در سال زراعی 93-1392 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا شد. در این پژوهش اثر محلولپاشی روی و مس بر خصوصیات کمی و کیفی ارقام مختلف گندم مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار صورت گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل ارقام گندم دیم در چهار سطح (سرداری، ریژاو، کریم و آذر2) و محلولپاشی عناصر کم-مصرف روی و مس از منابع سولفات روی و سولفات مس در چهار سطح (شاهد، محلولپاشی روی، محلولپاشی مس، محلولپاشی روی توام با مس) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بین ارقام مختلف گندم از لحاظ صفات مورد بررسی ارتفاع بوته، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، پروتئین، گلوتن و فسفر دانه اختلاف معنی داری وجود داشت. رقم سرداری بالاترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک را به خود اختصاص داد. هم چنین محلولپاشی عناصر روی، مس و محلولپاشی توام آن ها موجب افزایش معنی دار صفات طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله،عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، غلظت روی و مس در دانه گردید. بیشترین غلظت روی در دانه مربوط به تیمار محلولپاشی روی و بیشترین غلظت مس در دانه مربوط به تیمار محلولپاشی مس بود. می توان اظهار داشت محلولپاشی عناصر کم مصرف در بهبود خصوصیات کیفی گندم موثر می باشد.
  48. اثرات سطوح تنش خشکی بر روابط آبی و تنظیم اسمزی در سه رقم گندم تحت شرایط مزرعه
    1393
    به منظور بررسی اثرات سطوح تنش خشکی بر روابط آبی و تنظیم اسمزی در سه رقم گندم تحت شرایط مزرعه، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. سطوح مختلف آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در پنج سطح شامل 1- تامین 100% نیاز آبی گیاه (FI)، 2- تامین 75% نیاز آبی گیاه (75FI)، 3- تامین 50% نیاز آبی گیاه (50FI)، 4- تامین 25% نیاز آبی گیاه (25FI) و 5- تیمار دیم (NI) ) و سه رقم گندم شامل دو رقم حساس به خشکی گاسکوژن و سایونز و رقم مقاوم به خشکی آذر2 به عنوان فاکتور فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر سطوح تنش خشکی و رقم بر صفات طول ساقه، طول پدانکل، طول اکستراژن، عملکرد، اجزای عملکرد، کلروفیل، پروتئین محلول برگ، مالون دِآلدئید، فعالیت آنزیم پراکسیداز، غلظت پرولین، کربوهیدرات محلول برگ و تنظیم اسمزی معنی دار بود. با افزایش شدت تنش خشکی میزان کاهش عملکرد دانه ی ارقام حساس گاسکوژن و سایونز با شیب تندتری نسبت به رقم مقاوم به خشکی آذر2 صورت گرفت. ارقام حساس گاسکوژن و سایونز و رقم مقاوم به خشکی آذر2 تنوع قابل توجهی از لحاظ صفات طول پدانکل، طول اکستراژن، عملکرد و اجزای عملکرد نشان دادند. ضرایب همبستگی در شرایط تنش و عدم تنش خشکی نشان داد که در شدت های بالای تنش شاخص STI را می توان به عنوان شاخص مطلوب برای تفکیک ارقام، مورد استفاده قرار داد و شاخص SSI برای تفکیک ارقام در شرایط تنش محدود مناسب است و تحت شرایط شدید فاقد کارایی مطلوب تفکیک ارقام است. با افزایش شدت تنش خشکی میزان پروتئین محلول برگ، فعالیت آنزیم پراکسیداز، غلظت مالون دِآلدئید، پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ افزایش نشان دادند ولی میزان شاخص کلروفیل و تنطیم اسمزی کاهش یافت. به طور کلی تحت شرایط تنش غلظت پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ و فعالیت آنزیم پراکسیداز رقم مقاوم به خشکی (آذر2) نسبت به ارقام حساس افزایش بیشتری نشان دادند اما میزان مالون دِآلدئید در رقم آذر2 نسبت به ارقام حساس افزایش کمتری داشت. همچنین نتایج نشان داد که رقم مقاوم آذر2 با افزایش شدت تنش خشکی فاقد سازوکار تنظیم اسمزی بود ولی در مقابل ارقام حساس، به ویژه رقم حساس تر گاسکوژن دارای بیشترین سازوکار تنظیم اسمزی بود. از آنجائیکه بین صف
  49. ارزیابی شاخصهای رشد و کارایی مصرف آب و نور در ارقام حساس و مقاوم به خشکی گندم تحت سطوح مختلف رطوبتی
    1393
    به منظور ارزیابی شاخص های رشد و کارایی مصرف آب و نور در ارقام حساس و مقاوم به خشکی گندم تحت سطوح مختلف آبیاری، آزمایشی مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. سطوح مختلف آبیاری شامل پنج سطح مختلف (FI، آبیاری به میزان نیاز آبی گیاه، FI 75%، FI 50% و FI 25% به ترتیب آبیاری به میزان 75، 50 و 25 درصد نیاز آبی گیاه در تیمار FI و NI تیمار بدون آبیاری) به عنوان فاکتور اصلی، و ارقام گندم شامل ارقام حساس (گاسکوژن و سایونز) و مقاوم (آذر2) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که تیمارهای مختلف فراهمی آب، تاثیر معنی داری روی شاخص های مختلف رشد نظیر LAI، CGR، RGR و همچنین میزان تجمع ماده خشک داشت. با کاهش میزان فراهمی آب میزان شاخص سطح برگ و تجمع ماده خشک در ارقام مورد بررسی کاهش یافت اما شیب کاهش در ارقام حساس تندتر از رقم مقاوم بود. با کاهش فراهمی آب عملکرد اقتصادی و بیولوژیکی، کارایی مصرف آب برحسب عملکرد اقتصادی و بیولوژیکی و کارایی مصرف نور نسبت به شرایط مطلوب رطوبتی کاهش یافت. در مجموع، رقم متحمل از نظر عملکرد اقتصادی و بیولوژیک، بهره وری مصرف آب و نور از ارقام حساس برتر بود اما شاخص برداشت کمتری نسبت به این ارقام داشت. به طور کلی افزایش کارایی مصرف آب و نور در شرایط تنش خشکی از مهم ترین عوامل برتری رقم متحمل نسبت به دو رقم حساس بود. ماده خشک تولیدی ارقام تحت شرایط تنش به میزان زیادی کاهش یافت که باعث کاهش کارایی مصرف نور (Rue) ارقام گردید. از نظر صفات فیزیولوژیکی نیز اثر تیمارهای آبیاری و اثر متقابل تیمارهای آبیاری و رقم و اثر رقم بجز مرحله خمیری قبل از آبیاری بر روی میزان محتوای اسید آسکوربیک معنی دار بود اما گلیسین بتائین تنها تحت تاثیر تیمارهای آبیاری قرار گرفت. تحت شرایط تنش شدید میزان اسید آسکوربیک افزایش یافت. با افزایش شدت تنش خشکی میزان گلیسین بتائین به تدریج افزایش و میزان پروتئین زیر واحد بزرگ روبیسکو با افزایش سن گیاه و در اثر تنش خشکی در ارقام حساس و مقاوم کاهش پیدا کرد.
  50. اثر محلولپاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری
    1393
    گندم نان یک از منابع اصلی غذایی در ایران و بیشتر کشورهای جهان است که قسمت عمده انرژی، پروتئین و مواد مغذی دیگر از جمله ریز مغذی ها از آن تامین می شود. کمبود مواد ریز مغذی یا گرسنگی پنهان، در سراسر جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه تهدیدی برای سلامتی به شمار می آید. استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی و عدم استفاده از کودهای آلی در طی سالیان اخیر، عامل کاهش چشمگیر میزان ماده آلی خاک های ایران بوده است و باعث ایجاد مشکلات زیست محیطی از جمله تخریب فیزیکی خاک و عدم توازن عناصر غذایی خاک شده است. از این رو آزمایشی به منظور بررسی اثر محلول پاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه دهگلان در سال زراعی92 -1391 انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل 1- ژنوتیپ در چهارده سطح ، 2- زمان محلول پاشی در دو سطح ( محلول پاشی قبل از گلدهی و بعد از گلدهی) و 3- نوع ماده محلول پاشی در چهار سطح ( شاهد، سولفات روی، اسید هیومیک و مخلوط سولفات روی و اسید هیومیک)، بود که ژنوتیپ ها در کرت های اصلی و ترکیب زمان و نوع ماده محلول پاشی در کرت های فرعی قرار گرفت. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، ، ارتفاع بوته، طول سنبله و طول ریشک) و صفات کیفی مربوط به دانه (پروتئین، ، فسفر، پتاسیم، میزان خاکستر و غلظت روی) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی اختلاف معنی دار وجود دارد. محلول پاشی به طور معنی داری باعث افزایش صفات مورد بررسی شد. بیشترین عملکرد دانه مربوط به اکوتیپ کلاته تحت محلول-پاشی توام سولفات روی و اسید هیومیک بود (7/199). به طور کلی اکوتیپ کلاته از لحاظ اکثر صفات زراعی نسبت به بقیه اکوتیپ ها برتری نشان داد. بیشترین درصد پروتئین دانه به اکوتیپ ریژاو اختصاص یافت. اکوتیپ کلاته در سطح محلول پاشی توام سولفات روی و اسید هیومیک دارای بیشترین میزان روی در دانه بود (50/55 میلی گرم در کیلوگرم).
  51. ارزیابی عملکرد هیدرولیکی آبپاش ضربه ای کامت R8 و توربینی لاکسور در شرایط متفاوت جوی و هیدرولیکی
    1393
    بررسی عملکرد هیدرولیکی آبپاش ها در بهبود راندمان سیستم های آبیاری بارانی بسیار موثر می باشد. در این تحقیق عملکرد هیدرولیکی آبپاش ضربه ای کامت R8و توربینی لاکسور در شرایط مختلف هیدرولیکی و جوی بهار و تابستان سال 1392 مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در روستای دوشان مطابق با استاندارد های، ISO 7749-1و استاندارد موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران به شماره ISIRI 8995-3 به روش آبپاش منفرد انجام شد. برای هر دو آبپاش اثر تیمارهای سرعت باد (8/1-0 متر بر ثانیه آرام، 5/4-8/1 متر بر ثانیه متوسط)، فشار کارکرد آبپاش (3 و 4 بار)، قطر ظرف جمع آوری (8 و 18 سانتی متر) ، آرایش مربعی و مثلثی با فواصل آبپاش 18×18، 24×24 و 27×27 متر و آرایش مستطیلی با فواصل 21×15، 27×21 و 30×24 متر بر عملکرد هیدرولیکی آبپاش ها بررسی شد. علاوه بر پارامترهای مذکور، در آبپاش کامت R8اثر تیمارهای ارتفاع پایه آبپاش(یک و دو متر)، سرعت چرخش آبپاش(5/1 و 5/3 دور در دقیقه) و مدت زمان آبیاری(یک و سه ساعت) بر عملکرد هیدرولیکی آن بررسی شد. نتایج نشان داد اثر قطر ظروف جمع آوری، سرعت باد، آرایش آبپاش ها و ارتفاع پایه آبپاش بر میزان یکنواختی توزیع آب تفاوت معنی داری ایجاد نمی کند. اثرتیمارهای فواصل آبپاش ها، نوع آبپاش، سرعت چرخش آبپاش و مدت زمان آبیاری در باد متوسط در سطح احتمال 1 درصد و اثر تیمارهای فشار و مدت زمان آبیاری در باد آرام در سطح احتمال 5 درصد بر یکنواختی توزیع آب معنی دار می باشد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری تلفات تبخیر و بادبردگی نشان داد که اثر تیمارهای قطر ظروف، نوع آبپاش، کمبود فشار بخار در آبپاش لاکسور واثر ارتفاع پایه و سرعت چرخش در آبپاش کامت بر تلفات اندازه گیری شده معنی دار نبوده، اما اثر تیمارهای سرعت باد، فشار کارکرد و مدت زمان آبیاری در آبپاش کامت R8 در سطح احتمال 1 درصد و اثر تیمارهای فشار کارکرد در آبپاش لاکسور و کمبود فشار بخار در آبپاش کامتR8 در سطح احتمال 5 درصد بر تلفات تبخیر و بادبردگی معنی دار می باشد.میزان تلفات تبخیر و بادبردگی اندازه گیری شده با مقادیر محاسباتی سه مدل فراست - شوالن، تریمر و کلر - بلیسنر مقایسه آماری شد و هر سه مدل مذکور دقت کمی در برآورد میزان تلفات تبخیر و بادبردگی داشتند.
  52. بررسی اثر محلول پاشی آهن و اسید هیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های مختلف گندم سرداری
    1393
    گندم مهمترین گیاه زراعی است، که در دنیا سطح زیر کشت آن بیش از سایر گیاهان است. مهمترین عامل سوء تغذیه ناشی از کمبود مواد ریزمغذی و بیماری های وابسته به آن کمبود آهن است. بر این اساس در سال زراعی 92-1391 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا گردید. آزمایش به صورت طرح اسپلیت اسپلیت پلات با سه فاکتور در سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل رقم و اکوتیپ های مختلف گندم سرداری بود، زمان محلول پاشی به عنوان فاکتور فرعی، و تیمارنوع کود محلول پاشی شده به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی (طول ساقه، طول سنبله، تعداد دانه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در واحد سطح) به احتمال یک درصد اختلاف معنی دار وجود دارد، همچنین تیمار محلول پاشی آهن و اسید هیومیک بر عملکرد دانه معنی دار گردید، در بین اکوتیپ های مورد مطالعه اکوتیپ تودار با عملکرد 503 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین عملکرد بود. به طور کلی محلول پاشی باعث افزایش تعداد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، مقدارپروتئین محلول برگ، پرولین، میزان پراکسیداز، میزان غلظت آهن دانه، میزان غلظت روی دانه و کلرو فیل در اکوتیپ های گندم سرداری گردید
  53. اثر محلولپاشی اوره بر پروتئین دانه و انتقال مجدد ازت در اکوتیپهای گندم سرداری
    1392
    آزمایشی به به منظور ارزیابی اثر تیمارهای مختلف محلول پاشی اوره بر در سال زراعی 91-1390 در مزرعه تحقیقاتی تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه واقع در شهرستان اسلام آباد غرب اجرا گردید. آزمایش به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید.ر عامل محیط در دوسطح (آبیاری و دیم) عامل رقم در چهارد سطح ( شامل 12 اکوتیپ سرداری به همراه دو رقم آذر-2 و ریژاو به عنوان شاهد های آزمایش) و همچنین عامل کود اوره در سه سطح (شاهد ، محلول پاشی در زمان خوشه دهی و محلول پاشی در زمان گلدهی) اعمال گردید. نتایج تجزیه واریانس این پژوهش نشان داد که محلول پاشی نیتروژن تاثیر معنی داری بر کلیه صفات مورد بررسی داشت. محلول پاشی در هر دو مرحله باعث افزایش عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه درخوشه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک طول خوشه، تعداد سنبلچه در سنبله، وزن هزار دانه و عدد کلروفیل متر شد. ولی تعداد سنلچه عقیم را کاهش داد. از لحاظ عملکرد دانه اکوتیپ صوفیان بالاترین عملکرد و اکوتیپ گاودره پائین ترین عملکرد را به خود اختصاص دادند. همچنین با بررسی مقایسه میانگین ها بین تیمار های محلول پاشی مشاهده گردید پروتئین دانه، سختی دانه، عدد زلنی، گلوتن دانه، نیتروژن دانه انتقال مجدد نیتروژن اندام های هوایی در مرحله گلدهی، کارایی انتقال مجدد نیتروژن دانه و سهم انتقال مجدد نیتروژن دانه در هر دو مرحله خوشه دهی و گل دهی با کاربرد کود اوره به صورت محلول پاشی افزایش یافت ولی شاخص برداشت نیتروژن کاهش یافت. محلول پاشی نیتروژن باعث افزایش معنی داری در میزان پروتئین دانه گردید. بیشترین افزایش پروتئین دانه در زمان محلول پاشی در مرحله گلدهی بود که کاربرد اوره در در این مرحله پروتئین دانه را بطور معنی داری نسبت به محلول پاشی در زمان ظهور خوشه افزایش داد. سختی دانه در اثر محلول پاشی نیتروژن در مرحله خوشه دهی و گلدهی افزایش یافت. در این بررسی کارایی انتقال مجدد نیتروژن از 31/54 تا 73/62درصد برای اکوتیپ صوفیان و فطره زمین متغیر بود تیمار محلول پاشی در مرحله گلدهی بیشترین(33/23%) و شاهد(بدون محلول پاشی) کمترین (22/18%) سهم انتقال مجدد نیتروژن در نیتروژن دانه را داشتند.
  54. تغییرات فعالیت میزان آسکوبات در ژنوتیپهای نخود تحت تنش سرما و ارتباط آن با عملکرد در شرایط پاییزه و انتظاری
    1392
    تنشهای محیطی یکی ازمهمترین عوامل کاهش دهنده رشد محصولات در مناطق خشک و نیمه خشک جهان میباشند و نقش مهمی را در نقصان متابولیسم گیاهان درتمامی مراحل رشدایفا می کننددر مناطق غربی ایران تنش خشکی و سرما تواماً عملکرد محصولات زراعی را کاهش میدهند. بهبود مقاومت به سرما درگیاهان زراعی باعث توسعه رشد در طی دوره سرمای پاییز و اوائل بهار شده و از برخورد دوره فعال رشد گیاه با تنش خشکی اواخر فصل جلوگیری مینماید. بخشی ازمقاومت به خشکی مشاهده شده درگیاهان ازطریق مقاومت به سرما حاصل شده است دراین رابطه به منظور بررسی اثر تنش سرماناشی از دماهای مختلف و تاثیر اسیدآسکوربیکدر ژنوتیپهای مختلف نخود، آزمایشی در سال زراعی90-1391 طی دوفاز مزرعه ای و آزمایشگاهی در ایستگاه تحقیقاتی و آزمایشگاه فیزیولوژی دانشکده کشارزی دانشگاه کردستان انجام شد ازمایش بصورت اسپلیت پلات برپایه بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار انجام گرفت. در آزمایش مزرعه ای از دوعامل ژنوتیپ و تاریخ کاشت استفاده شد دربررسی ازمایشگاهی طرح بصورت بلوک کامل تصادفی بر پایه آزمایش فاکتوریلانجام گرفت و محلول پاشی با اسید اسکوربیک دردوسطح شاهدومحلول پاشی برروی گیاهچه ها صورت گرفت تنش سرمایی دردماهای ، - 5، صفر، 5 ،15-10 درجه سانتیگراد بر17 ژ«وتیپ نخود اعمال گردید صفات اندازه گیری شده دراین ازمایش درصد اسیب به غشا و میزان فولورازون برگ بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر سرما واثرژنوتیپ درسطح احتمال 5 درصد معنی دار بود به طوری که با کاهش دما درصد آسیب به غشاء افزایش یافتو در دمای 10 - درجه به حداکثر خود رسید و ازپایداری غشا کاسته شدوهمچنین میزان فولورازون برگ باکاهش دما یک روند کاهشی راطی نمود در بررسی مزرعه نیزاثر متقابل رقم و تاریخ کاشت بر عملکرددانه معنی دار بود
  55. اثر تراکم وکود ازت بر کیفیت علوفه و عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت رقم Mv500 در کشت دوم
    1392
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کود نیتروژن و تراکم های مختلف بوته بر روی خصوصیات فیزیولوژیک، مرفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت و همچنین عملکرد کمی و کیفی علوفه ذرت رقم MV500 به عنوان کشت دوم انجام شد، آزمایش به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی کشاورزی دانشگاه کردستان در تابستان 1391 اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سه سطح کود نیتروژن (115، 184 و 253 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و فاکتور فرعی شامل چهار سطح تراکم بوته (8، 10، 12 و 14 بوته در مترمربع) بود. نتایج نشان داد کود نیتروژن تاثیر مثبت و معنی داری بر صفات تعداد دانه در ردیف و تعداد دانه در بلال داشت و باعث افزایش آنها شد، بر صفات تعداد ردیف دانه در بلال، وزن هزار دانه و شاخص برداشت از نظر آماری تاثیر معنی داری نداشت. تاثیر تراکم بوته نیز بر صفات ذکر شده در بالا به جزء شاخص برداشت معنی دار شد. اثر متقابل کود نیتروژن و تراکم بوته فقط بر صفات عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی اختلاف معنی دار ی را نشان داد. و بر بقیه صفات بررسی شده تاثیری نداشت. در نتایج بدست آمده از صفات مرفولوژی بوته و کمیت و کیفیت علوفه، کود نیتروژن باعث افزایش معنی دار عملکرد علوفه تر، وزن خشک بلال، درصد پروتئین خام شد و کاهش معنی دار درصد NDF و درصد ADF علوفه گردید. ولی بر ارتفاع بوته، قطر ساقه و درصد خاکستر تاثیر معنی داری نداشت. تراکم بوته نیز بر ارتفاع بوته، قطر ساقه، عملکرد علوفه تر، درصد NDF و وزن خشک بلال تاثیر معنی داری داشت و بر درصد ADF و درصد خاکستر تاثیری نداشت. اثر متقابل کود نیتروژن و تراکم گیاهی بر درصد ماده خشک، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه و درصد پروتئین خام تاثیر معنی داری داشت. و بر صفات دیگر بی تاثیر بود.
  56. اثر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیکی و روابط آبی ژنوتیپهای نخود در ارتباط با عملکرد
    1392
    تحقیق حاضر به منظور مطالعه سرعت و طول دوره پر شدن دانه و رابطه ی بین عملکرد و اجزاء عملکرد، برآورد سهم مواد محلول در تنظیم اسمزی و تعیین شاخص های مناسب مقاومت به خشکی در ژنوتیپ های نخود در قالب دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و کشت هیدروپونیک و هر یک در سه تکرار اجرا شد. کشت مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک-های کامل تصادفی در فروردین ماه 1391 اجرا شد. فاکتور اصلی شامل دو تیمار آبیاری کامل و دیم و فاکتور فرعی 19 ژنوتیپ نخود (18 ژنوتیپ کابلی و پیروز( دسی)) بود. آزمایش هیدروپونیک به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار شاهد، تنش خشکی 6- و 9- بار و 19 ژنوتیپ نخود انجام گردید. نتایج نشان داد که در آزمایش مزرعه ای اثر تنش خشکی و ژنوتیپ بر عملکرد و اجزای عملکرد، سرعت و طول دوره فعال پر شدن دانه معنی دار بود. تنش خشکی موجب کاهش 6/71% عملکرد دانه گردید و تعداد دانه در بوته مهم-ترین جزء از عملکرد بوده و در تعیین عملکرد نهایی نقش تعیین کننده دارد. ژنوتیپ ها تنوع قابل توجهی از لحاظ سرعت و طول دوره فعال پر شدن دانه نشان دادند. ضرایب همبستگی بین شاخص های مقاومت به خشکی و میانگین عملکرد ژنوتیپ ها در شرایط تنش و آبیاری کامل نشان داد که شاخص های MP، STI، GMP وHarm جهت گزینش ژنوتیپ ها مناسب ترین شاخص ها می باشند. در شرایط کشت هیدروپونیک، تنش خشکی و ژنوتیپ اثر معنی داری بر میزان کربوهیدرات های محلول، پرولین، تنظیم اسمزی، محتوای نسبی آب برگ، داشت. به طور کلی در ژنوتیپ های نخود مورد بررسی اثر تنظیم کنندگی کربوهیدرات محلول بسیار بیشتر از اثر پرولین می باشد. در ژنوتیپ های مقاوم با افزایش شدت تنش خشکی از 6- به 9- بار تنظیم اسمزی بالاتری نسبت به ژنوتیپ های حساس انجام شد. نتایج نشان داد که در تنش 6- بار میزان سهم پرولین در تنظیم اسمزی ارقام مقاوم بیشتر از ارقام حساس بوده است. در تیمار تنش 9- بار تفاوتی بین ژنوتیپ های حساس و مقاوم از نظر میزان سهم پرولین در تنظیم اسمزی مشاهده نگردید. از آنجاکه بین صفات فیزولوژیکی اندازه گیری شده و میزان قاومت ژنوتیپ ها به خشکی رابطه ی مشخصی مشاهده نشد، لذا می توان نتیجه گرفت که یک صفت فیزیولوژیکی خاص نمی-تواند تعیین کننده ی مقاومت به خشکی باشد.
  57. ارزیابی برخی پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی توت فرنگی به تنش شوری
    1392
    ﺷﻮری ﻳﻜﻲ از ﺗﻨﺶﻫﺎی ﻣﻬﻢ ﻏﻴﺮزﻧﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ اﺛﺮات زﻳﺎن باری ﺑﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﮔﻴﺎه و ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﺤﺼﻮل بر جای می گذارد. تنش شوری همهی فرایندهای اصلی همچون رشد، فتوسنتز، سنتز پروتئین و متابولیسم چربی را تحت تاثیر قرار میدهد. توت فرنگی به عنوان یک گونه حساس به شوری مطرح است، اما بین ارقام مختلف تفاوت وجود داشته و ارزیابی ارقام از نظر تحمل به شوری اهمیت دارد. به این منظور آزمایشی برای مقایسه دو رقم توت فرنگی کردستان و کوئین الیزا طراحی گردید. آزمایش بصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل 3 سطح شوری 0، 40 و 80 میلی مولار NaCl بود. در این دوره محتوای نسبی آب برگ، میزان ماده خشک کل گیاه، وزن خشک طوقه، حجم ریشه، میزان پرولین، میزان پروتئینهای محلول کل و فعالیت آنزیم پراکسیداز اندازه گیری شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تحت تاثیر تیمارهای شوری میزان پرولین و فعالیت آنزیم پراکسیداز بطور معنی داری افزایش یافت. فعالیت آنزیم پراکسیداز تحت تنش شوری در رقم کردستان در مقایسه با رقم کوئین الیزا بطور معنی داری بیشتر بود. میزان ماده خشک در دو رقم تحت تیمارهای شوری بطور معنی داری در مقایسه با شاهد کاهش نشان داد. اما کاهش شدیدتر در رقم کوئین الیزا مشاهده گردید. تحت تیمارهای شوری تفاوتی در میزان وزن خشک طوقه و حجم ریشه در رقم کردستان مشاهده نگردید، ولی در رقم کوئینالیزا کاهش یافتند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که با افزایش شدت تنش شوری محتوای نسبی آب برگ و میزان پروتئین های محلول کل در هر دو رقم توت فرنگی کردستان و کوئین الیزا کاهش یافته است. با طولانی شدن زمان تنش میزان کاهش هر دو هم شدید تر گردید. این کاهش در رقم کوئین الیزا بسیار شدیدتر بود. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در هر دو رقم بطور معنی داری در مرحله اول آزمایش در تیمار 80 میلی مولار شوری نسبت به شاهد افزایش یافت. با افزایش مدت زمان تنش شوری افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز در هر دو رقم در شرایط تنش 40 میلی مولار شوری صورت گرفت. اما در شرایطی که شوری شدید اعمال شد (80میلی مولار) این افزایش فعالیت تنها در رقم کردستان ادامه یافته و در رقم کوئین الیزا متوقف و روند نزولی پیدا نمود. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر به نظر می رسد که رقم کردستان به دلیل داشتن ماده خشک بیشتر و حفظ محتوای نسبی آب برگ بیشتر دارای تحمل ب
  58. اثر تیمارهای مختلف پرایمینگ بر روند رشد و عملکرد نخود در شرایط دیم
    1391
    به منظور برسی اثر تیمارهای مختلف پرایمینگ بر روند رشد و عملکرد نخود رقم482 ILC تحت شرایط آبی و دیم، آزمایشی به صورت دو طرح جداگانه مزرعه ای و گل خانه ای در سال زراعی 90- 1389 اجرا شد. طرح مزرعه ای به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دشت دهگلان اجرا شد. فاکتور اصلی شامل کشت آبی و کشت دیم و فاکتور فرعی شامل 8 سطح پرایمینگ (آب مقطر ، اسید-سالیسیلیک در 2 غلظت 1/0 و 5/0 میلی مولار، اسید اسکوربیک در دو غلظت 5/0 و 1 میلی مولار، نیترات پتاسیم در 2 غلظت 150 و 300 میلی مولار و شاهد ( بدون پرایمینگ )) به کرت های فرعی اختصاص یافت. آزمایشات گل خانه ای به صورت دو آزمایش جداگانه اجرا شد. آزمایش اول: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد که فاکتورها شامل 1- سطوح رطوبتی (تیمار شاهد آبیاری در پتانسیل 3- بار و تیمار خشکی آبیاری در پتانسیل 12-) 2- تلقیح بذور (با باکتری ریزوبیوم و بدون تلقیح باکتری) و 3- پرایمینگ در 8 سطح (آب مقطر ، اسید سالیسیلیک در 2 غلظت 1/0 و 5/0 میلی مولار، اسید اسکوربیک در دو غلظت 5/0 و 1 میلی مولار، نیترات پتاسیم در 2 غلظت 150 و 300 میلی مولار و شاهد (بدون پرایمینگ).آزمایش دوم: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار و 4 فاکتور اجرا شد. فاکتورها شامل سطوح مختلف رطوبتی (مانند آزمایش گلخانه ای اول)، سطوح تیمار پرایمینگ (مانند طرح گلخانه ای اول و با حذف تیمار نیترات پتاسیم 300 میلی مولار به دلیل اثرات سمی آن بر سبز شدن) و فاکتور سوم مدت زمان نگهداری بذور پرایمینگ شده در انبار قبل از کاشت شامل (1 ، 4 ، 8 و 15روز). نتایج آزمایش مزرعه ای نشان دادکه در شرایط دیم نسبت به شرایط آبی، هدایت روزنه ای، عملکرد بیولوژیکی، پروتئین محلول، عملکرد دانه، وزن دانه، شاخص برداشت، روند تجمع ماده خشک، سرعت رشد نسبی و سرعت رشد محصول کاهش یافت و اعمال تیمارهای پرایمینگ موجب افزایش مقدار صفات فوق نسبت به شاهد (بدون پرایمینگ) در شرایط خشکی شد. پرولین برگ و آنزیم پراکسیداز نیز در شرایط دیم بیش از شرایط آبی بود. با توجه به عملکرد تیمارهای پرایمینگ در این آزمایش و شاخص تحمل به تنش آن ها، اعمال تیمارهای سالسیلیک 1/0 و 5/0 میلی مولار اسکوربیک 1 میلی
  59. بررسی رابطه بین تجمع اسمولیتهای سازگار و فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در ژنوتیپهای نخود تحت تنش خشکی
    1391
    به منظور ارزیابی تاثیر تنش خشکی بر عملکرد 19 ژنوتیپ نخود آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در بهار و تابستان 1390 صورت گرفت. فاکتورها شامل دو سطح آبیاری و تنش خشکیبه عنوان فاکتور اصلی و 19 ژنوتیپ نخود به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد . تنش خشکی باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه و بیولوژیک شد. شاخصهای مختلف حساسیت و مقاومت به تنش براساس عملکرد در شرایط تنش و بدون تنش محاسبه شدند. همبستگیهای مثبت و معنیداری بین عملکرد دانه (تنش و بدون تنش) با شاخصهایHM ،STI ،MP,GMPوجود داشت. همچنین شاخصهایTOL و SSIهمبستگی منفی و معنیدار و شاخصهایHM و YSI ،YIهمبستگی مثبت و معنیداری با عملکرد دانه در شرایط تنش داشتند براساس شاخصهای محاسبه شده ژنوتیپ ها به چهار گروه : پتانسیل بالا و مقاوم، پتانسیل پایین و مقاوم، پتانسیل بالا و حساس و پتانسیل پایین و حساس دستهبندی شدند
  60. ارزیابی رابطه فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز با کاهش پراکسیداسیون چربیهای غشایی و برخی صفات فیزیولوژیکی ژنوتیپهای نخود تحت تنش خشکی
    1391
    به منظور ارزیابی اثر خشکی بر عملکرد و برخی اجزای آن و همچنین بررسی ارتباط صفات فیزیولوژیکی با عملکرد دانه در 1389 در دانشکده - شرایط تنش خشکی، 19 ژنوتیپ نخود در قالب یک آزمایش مزرعهای و یک آزمایش گلدانی در سال زراعی 90 کشاورزی دانشگاه کردستان مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. دو رژیم آبیاری مطلوب و دیم در کرتهای اصلی و 19 ژنوتیپ نخود در کرت های فرعی قرار گرفتند و عملکرد دانه، اجزای عملکرد و شاخصهای تحمل و حساسیت به تنش خشکی مورد ارزیابی قرار گرفتند . آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل اول شامل دو رژیم آبیاری (آبیاری در 3- و 12 - بار پتانسیل آب خاک ) و عامل دوم شامل 19 ژنوتیپ نخود بودند . در این آزمایش هدایت روزنه ای در مرحله رویشی و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در مراحل رویشی و زایشی اندازهگیری شدند. ژنوتیپهای مورد بررسی بر اساس عملکرد دانه با استفاده از شاخصهای حساسیت و تحمل به تنش به گروههای پر محصول و کم محصول و حساس و متحمل به خشکی گروهبندی شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی باعث کاهش تعداد غلاف و دانه در واحد سطح به ترتیب به میزان 43 و 44 درصد و همچنین کاهش 43 درصدی عملکرد دانه شد، در حالیکه بر وزن صد دانه تاثیر چندانی نداشت. در آزمایش گلدانی میزان هدایت روزنهای تحت تنش خشکی 78 درصد کاهش یافت و ژنوتیپهای متحمل به خشکی دارای 33 درصد هدایت روزنه ای بیشتر در مقایسه با ژنوتیپهای حساس بودند. از طرف دیگر بین فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در مرحله رویشی و هدایت روزنه ای مشاهده شد. براساس نتایج آزمایش به نظر میرسد که میتوان از صفات هدایت روزنه ای و ( r =0/ رابطه مثبت و معنیداری (** 52 فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در گزینش ژنوتیپهای نخود جهت بهبود تحمل به تنش خشکی استفاده کرد
  61. اثر سطوح تنش خشکی، کود گوگرد و محلول پاشی منگنز بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی آفتابگردان (Helianthus annuus L.)
    1391
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کودهای گوگرد و منگنز بر خصوصیات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد آفتابگردان تحت سطوح مختلف آبیاری، در بهار سال 1389، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا درآمد. سه سطح آبیاری شامل شاهد (3- بار)، تنش ملایم (8- بار)، تنش شدید (12- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. دو سطح کود گوگرد شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف 30 کیلوگرم در هکتار و دو سطح کود منگنزشامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف یک کیلوگرم منگنز در هکتار به صورت فاکتوریل، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر منفی روی عملکرد، میانگین عملکرد یک بوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در هر طبق، وزن دانه در هر طبق، وزن هر طبق و وزن خشک کل داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تاثیر بر تبادلات گازی و میزان فتوسنتز را کاهش داد. مصرف کود گوگرد باعث افزایش قطر طبق، وزن هزار دانه، وزن دانه در هر طبق وتعرق شد. کاربرد کود گوگرد و منگنز، تاثیر مثبتی در میزان فتوسنتز تیمارها داشت. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف کود گوگرد باعث افزایش میزان کلروفیل b شد. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ (RWC) را کاهش و درصد خسارت به غشای سلولی را افزایش داد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، کاهش و فعّالیت آنزیم پراکسیداز افزایش یافته است. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود منگنز، فعّالیت آنزیم کاتالاز را افزایش می دهد. نهایتاً استفاده از گوگرد و منگنز نتوانست مانع از تاثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد آفتابگردان شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کودها تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
  62. ارزیابی انتقال مجدد ماده خشک و محدودیت منبع و مقصد تحت شدتهای مختلف خشکی در اکوتیپهای گندم سرداری
    1391
    در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران کمبود آب به خصوص در دوره پر شدن دانه عامل محدود کننده رشد دانه و عملکرد گندم به شمار می رود. در این مناطق لازم است از ارقامی استفاده شود که با استفاده از پاسخهای فنولوژیکی و فیزیولوژیکی تا حدودی با خشکی مقابله کنند. در همین راستا در تحقیق حاضر واکنش منبع و مخزن، عملکرد و میزان انتقال مجدد ذخایر فتوسنتزی از اندامهای رویشی 12 اکوتیپ گندم سرداری و رقم گندم آذر2 به تیمارهای تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. در مراحل 1، 14، 28 و 42 روز پس از گلدهی روند تغییرات وزن خشک ساقه برگ و خوشه و درصد انتقال مجدد از این اندامها و همچنین عملکرد دانه و شاخص برداشت تعیین گردید.
  63. ارزیابی انتقال مجدد ازت و میزان پروتئین دانه در اکوتیپهای گندم سرداری تحت شدتهای مختلف تنش خشکی
    1391
    به منظور بررسی تیمارهای مختلف تنش خشکی بر میزان انتقال مجدد ازت و درصد پروتئین دانه در اکوتیپهای گندم سرداری و رقم آذر2، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 89-88 در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد، نتایج نشان داد اثر تیمارهای تنش خشکی بر کلیه صفات از جمله عملکردهای بیولوژیک و اقتصادی، شاخص برداشت، محتوای نیتروژن و پروتئین دانه و کارایی انتنقال مجدد نیتروژن، سهم انتقال مجدد نیتروژن در نیتروژون دانه و شاخص برداشت نیتروژن معنی دار بود. به طوری که اکثر صفات با کاهش شدت تنش (فراهمی آب) افزایش نشان دادند.
  64. اثرات کود ازته و تاریخ برداشت بر آنالیز رشد و برخی خصوصیات کیفی در ذرت علوفه ای به عنوان کشت دوم
    1391
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کود نیتروژن و زمان های مختلف برداشت بر خصوصیات کیفی علوفه و عملکرد ذرت علوفه ای، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در بهارسال 1389 اجراشد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی شامل چهار کرت اصلی و سه کرت فرعی بود که در سه تکرار اجرا شد. چها سطح کودی شامل: 1) عدم مصرف کود ازت به عنوان شاهد، 2) مصرف 50 کیلوگرم ازت خالص در هکتار، 3) مصرف 100 کیلوگرم ازت خالص در هکتار و 4) مصرف 150 کیلوگرم ازت خالص در هکتار، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. سه زمان برداشت شامل: 1) برداشت در مرحله اوایل دانه بندی، 2) برداشت در مرحله یک سوم شیری و 3) برداشت در مرحله دوسوم شیری، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که زمان های مختلف برداشت سبب کاهش کیفیت علوفه شد. همچنین اثر کود نیتروژن بر صفات کیفی علوفه نشان داد که مصرف این کود باعث افزایش کمی علوفه شد ولی سطوح بالای این کود باعث کاهش صفات کیفی علوفه ذرت شده است. مصرف کود نیتروژن باعث افزایش پروتئین خام، ماده خشک تولیدی، وزن ساقه، CGR (سرعت رشد محصول)، LAI (شاخص سطح برگ)، NAR (میزان جذب خالص) و LAD (دوام سطح برگ) شد. همچنین زمان برداشت دیرتر باعث افزایش وزن خشک علوفه، ADF و DMD، همچنین کاهش پروتئین خام علوفه، ASH (خاکستر) و NDF شد. در طول دوره رشد شاهد افزایش ماده خشک تولیدی، کاهش CGR (سرعت رشد محصول)، LAI (شاخص سطح برگ)، LAR (نسبت سطح برگ) و SLA (سطح ویژه برگ) شد. مصرف نیتروژن باعث افزایش نسبی RGR (سرعت رشد نسبی)، NAR (میزان جذب خالص) و LAD (دوام سطح برگ) و وزن برگ در طول دوره رشد و کاهش نسبی آن در اواخر دوره رشد شد.
  65. تاثیر تنش خشکی بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک شش رقم نخود (Cicer arietinum L.)
    1391
    یکی از دلایل عمده کاهش عملکرد، تنش های غیر زنده است که مهمترین آنها تنش خشکی می باشد. ایران با متوسط سالانه نزولات آسمانی 240 میلی متر در زمره مناطق خشک جهان طبقه بندی می گردد. بنابراین به منظور، بررسی تاثیر تنش خشکی برعملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی شش رقم نخود، آزمایشی به صورتاسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کاملاً تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان (دوشان) در سال زراعی 1389 در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی را سطوح مختلف آبیاری (آبیاری کامل، آبیاری محدود و دیم) و فاکتور فرعی را ارقام نخود (پیروز، کاکا، آزاد، ILC-482، هاشم و آرمان) تشکیل دادند. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی، وزن خشک بوته، محتوای نسبی آب برگ، پروتئین های محلول برگ، مجموع کلروفیل ها، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت کاهش یافت. اما مقادیر صفاتی چون پرولین برگ و فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز با شدت گرفتن تنش، افزایش نشان داد. ارقام مورد مطالعه به جز از نظر صفات CO2 زیر روزنه ای، کارایی مصرف آب فتوسنتزی و تعداد شاخه اصلی در بوته از لحاظ سایر صفات، با همدیگر اختلاف معنی داری داشت. با توجه به مقایسه میانگین ارقام و شاخص تحمل به تنش، می توان گفت که رقم آزاد و به دنبال آن رقم پیروز نسبت به دیگر ارقام مورد مطالعه، در شرایط تنش برتری داشتند و برای کشت در این منطقه مناسب می باشند. همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اظهار کرد که در بین صفات فیزیولوژیک مرتبط با عملکرد، صفات محتوای نسبی آب برگ، محتوای پرولین برگ، نسبت کلروفیلa/b و وزن خشک تک بوته می توانند معیارهای مناسبی برای تعیین مقاومت به خشکی باشند.
  66. بررسی تنوع ژنتیکی در گندم های اِمِر(Emmer) اهلی و وحشی (Triticum dicoccoides Aschers. و T.dicoccum Schübl.) با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره و محتوای یونی آنها در پاسخ به تنش شوری
    1391
    در این تحقیق، تنوع ژنتیکی 45 ژنوتیپ گندم تتراپلوئید امر اهلی و وحشی و پنج ژنوتیپ دوروم بررسی شد. گندم های امر شامل ارقام محلی جمع آوری شده از استان های آذربایجان غربی و کردستان به همراه ژنوتیپ های امر مربوط به برخی کشورهای هلال حاصلخیز بود. ژنوتیپ ها با استفاده از 27 نشانگر ریزماهواره (تقریباً دو نشانگر از هر کروموزوم) بر روی ژل پلی اکریل آمید واسرشت بررسی و همچنین طی کشت مجزایی در داخل گلخانه برای مقاومت به شوری مقایسه شدند. آغازگرها مجموعاً 178 آلل مختلف را با میانگین 59/6 آلل در هر لوکوس تکثیر کردند. تعداد آلل های تکثیر شده توسط هر آغازگر از 2 (Xedm2) تا 11 (Xgwm186) عدد متغیر بود. هتروزیگوتی آلل ها از 14/0 (Xedm28) تا 90/0 (Xgwm369) متغیر و دارای میانگین 68/0 بود. همبستگی معنی داری بین هتروزیگوتی مورد انتظار (Ht) و تعداد آلل های هر نشانگر مشاهده شد (01/0 > P؛78/0=r). ضریب تمایز ژنی (25/0=Gst) نشان داد که تنوع ژنتیکی بین و درون مناطق (کشورها) بترتیب 25% و 75% است. میانگین ضریب تنوع ژنی برای مناطق مختلف از 23/0 (امرهای اهلی آذربایجان) تا 66/0 (امرهای وحشی اردن) متغیر بوده و برای امرهای اهلی ایران 34/0 به دست آمد. بر اساس ضریب فاصله ژنتیکی (Nei, 1972)، امرهای اهلی ایران کمترین فاصله را با امرهای اهلی ارمنستان داشتند (41/0 = ضریب فاصله ژنی). آزمایش های گلدانی در شرایط شاهد (ds m-1 85/2=EC) و تنش شوری (ds m-1 44/10) نشان داد که در تنش شوری، +Na در برگ پرچم افزایش و نسبت K+/Na+ کاهش پیدا کرده است (05/0 > P). بر اساس شاخص تحمل به تنش شوری (STI)، ژنوتیپ ها در سه گروه مقاوم، متوسط و حساس به تنش قرار گرفته اند. بیش از 45 درصد از جمعیت-های بومی ایران در گروه مقاوم به شوری بودند. این مطالعه اطلاعات واکنش به شوری و تنوع ژنتیکی گندم های امر ایرانی و ارتباط آن با نمونه های سایر کشورهای هلال حاصلخیز را نشان داد که می توان از آن در برنامه های نگهداری و اصلاح ذخایر ژنتیکی استفاده کرد.
  67. اثر کودهای گوگرد و روی بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی ذرت (Zea mays) تحت تنش خشکی
    1390
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کودهای گوگرد و روی بر خصوصیات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد ذرت تحت سطوح مختلف آبیاری، در بهار سال 1389، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا درآمد. سه سطح آبیاری شامل شاهد (2- بار)، تنش ملایم (7- بار)، تنش شدید (12- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. دو سطح کود گوگرد شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف 30 کیلوگرم در هکتار و دو سطح کود روی شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف یک کیلوگرم روی در هکتار به صورت فاکتوریل، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر منفی روی عملکرد و اجزای آن داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تاثیر بر تبادلات گازی، میزان فتوسنتز، تعرق وکارایی مصرف آب فتوسنتزی را کاهش داد، اما میزان دی اکسید کربن زیر روزنه ای را افزایش داد. در طول دوره 15 روزه (اواخر گلدهی تا اوایل دانه بندی)، مصرف کود گوگرد نسبت به عدم مصرف آن میزان فتوسنتز را خصوصاً بعد از اعمال آبیاری افزایش داد. کاربرد کود روی در طول دوره، تاثیر مثبتی در میزان فتوسنتز تیمارها داشت. نتایج آزمایش نشان داد که افزایش میزان تنش خشکی در ذرت باعث کاهش میزان SPAD کلروفیل می-شود و در شرایط تنش شدید خشکی میزان کلروفیل a و b افزایش پیدا می کند. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ (RWC) را کاهش داد و در حالت کلی مصرف کود گوگرد، محتوای نسبی آب برگ را افزایش داد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، کاهش و فعّالیت آنزیم پراکسیداز افزایش پیدا می کند. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود روی، فعّالیت آنزیم کاتالاز را افزایش می دهد. مصرف کود گوگرد نسبت به مصرف کود روی به میزان بیشتری باعث افزایش تعدیل اثرات تنش خشکی شد. نهایتاً استفاده از گوگرد و روی نتوانست مانع از تاثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد ذرت شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کود به ویژه کود گوگرد تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
  68. اثر کودهای نیتروژن و روی، بر خصوصیات فیزیولوژیک و عملکرد دو رقم گندم (Triticum aestivum L.) پاییزه تحت شرایط تنش خشکی
    1390
    تنش خشکی وکمبود عناصر غذایی، از جمله عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی در دنیا می-باشند. به منظور بررسی اثرات سطوح کود نیتروژن و روی بر خصوصیات فیزیولوژیک و عملکرد دو رقم گندم پاییزه، تحت تنش خشکی، آزمایشی به صورت گلدانی در فضای آزاد محوطه گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1387 طراحی و اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی، شامل سطوح آبیاری در دو سطح شاهد (آبیاری در پتانسیل آب خاک 3- بار) و تنش خشکی ( آبیاری در پتانسیل آب خاک 13- بار)، کود نیتروژن در سه سطح شاهد (بدون مصرف کود نیتروژن)، سطح دوم (35/0 گرم در هر گلدان) و سطح سوم (7/0 گرم در هر گلدان)، کود روی در دو سطح شاهد (بدون مصرف کود روی) وسطح دوم (23/0 گرم روی خالص) و ارقام گندم زرین و آذر2 بودند. نتایج نشان داد که تعداد روزنه در واحد سطح برگ تحت تاثیر تنش خشکی کاهش یافت و کود نیتروژن در شرایط آبیاری باعث افزایش آن شد. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ را در رقم زرین به میزان بیشتری کاهش داد. میزان spad کلروفیل تحت تنش کاهش یافت و با مصرف کود نیتروژن افزایش پیدا کرد. در شرایط تنش خشکی، فتوسنتز، CO2 زیر روزنه-ای، تعرق و هدایت مزوفیلی کاهش یافت؛ ولی کارایی مصرف آب فتوسنتزی تحت تاثیر قرار نگرفت. پس از رفع تنش، میزان برگشت پذیری فتوسنتز و هدایت مزوفیلی در رقم آذر2 بیشتر بود. مصرف کود نیتروژن در شرایط آبیاری مطلوب باعث افزایش میزان هدایت مزوفیلی و مصرف کود روی در شرایط تنش خشکی باعث بهبود کارایی مصرف آب فتوسنتزی شد. تنش خشکی فعالیت آنزیم پراکسیداز را کاهش و فعالیت آنزیم کاتالاز را افزایش داد. این افزایش در رقم مقاوم آذر2، بیشتر بود. تحت تنش خشکی، میزان نشت یونی در رقم حساس زرین به میزان بیشتری افزایش پیدا کرد. بررسی الگوی باندهای پروتئینی نشان داد که با اعمال تنش خشکی، ظهور نوار پروتئینی با وزن حدود 75 کیلو دالتون ملاحظه می شود که این باندها احتمالاً مربوط به پروتئین های شوک گرمایی می باشند. همچنین باند مولکولی با وزن حدود 50 کیلو دالتون که مربوط به آنزیم روبیسکو می باشد نیز، در شرایط تنش پر رنگ تر شده است. در کل نتایج آزمایش نشان داد که رقم مقاوم آذر2 از لحاظ بسیاری از صفات فیزیولوژیک نسبت به رقم زرین در شرایط تنش خشکی برتری نشان می دهد.
  69. اثر روی بر برخی خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک سویا (Glycine max) تحت تنش شوری
    1389
    شوری خاک یکی از مهم ترین تنش های غیرزیستی است که باعث کاهش شدید عملکرد و کیفیت محصول گیاهان زراعی می شود. در راستای بررسی اثرات تنش شوری بر عملکرد و کیفیت محصول گیاهان زراعی، یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور، شامل شوری در چهار سطح (0، 33، 66 و 99 میلی مولار کلرید سدیم) و کاربرد کود روی در دو سطح (0 و 10 میلی گرم در کیلو گرم خاک) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در محوطه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی از لحاظ، غلظت پتاسیم (K) ریشه و ساقه، کلسیم (Ca)، سدیم (Na)، روی (Zn) و نسبت های K/Na و Ca/Na ریشه، ساقه و بذر و فسفر ساقه، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی، وزن صد دانه، کلروفیل a، b و a+b، فتوسنتز (قبل از گلدهی، بعد از گلدهی و پرشدن دانه)، تعرق (قبل از گلدهی، بعد از گلدهی و پرشدن دانه)، پراکسید هیدروژن (2O2H)، آنزیم کاتالاز (CAT)، آنزیم پراکسیداز (POD)، آنزیم آسکوربات پراکسیداز (APOX) برگ، پرولین، پراکسیداسیون لیپید (MDA)، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ (RWC) اختلاف معنی داری مشاهده گردید. غلظت کلسیم ساقه، فسفر ریشه و بذر و همچنین منگنز (Mn) ریشه، ساقه و بذر، دی اکسید کربن زیر روزنه ای، آنزیم آسکوربات پراکسیداز ریشه و نسبت کلروفیل a/b تحت تاثیر سطوح تنش شوری و کود روی قرار نگرفتند. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش میزان تنش شوری، غلظت پتاسیم، نسبت عناصر K/Na و Ca/Na ریشه، ساقه و بذر و همچنین غلظت کلسیم ریشه و فسفر ساقه، وزن تر وخشک برگ، ساقه و ریشه، وزن صد دانه، محتوی کلروفیل، فتوسنتز، تعرق، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. تنش شوری باعث افزایش غلظت سدیم ریشه، ساقه و بذر و کلسیم ساقه و بذر، نسبت ریشه به اندام هوایی، فعالیت آنزیم کاتالاز، پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز برگ، پرولین، پراکسیداسیون لیپید و پراکسیدهیدروژن گردید. کاربرد کود روی باعث افزایش غلظت عنصر روی در ریشه، ساقه و بذر و نیز باعث افزایش نسبت Ca/Na ریشه، وزن تر و خشک برگ و ساقه، محتوی کلروفیل، فتوسنتز، تعرق، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ تحت شرایط تنش شوری گردید. اعمال تیمار کود روی به کاهش میزان پراکسیدهیدروژن و پراکسیداسیون لیپیده
  70. اثر تنش خشکی در زمان گلدهی بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت و پروتئین های محلول برگ در اکوتیپ های گندم سرداری
    1389
    به منظور بررسی اثرات تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیک، آنزیم های آنتی اکسیدانت و پروتئین های محلول در اکوتیپ های گندم سرداری، آزمایشی در قالب طرح بلوک های نواری با سه تکرار در سال 89-1388 و به صورت مزرعه ای در ایستگاه تحقیقات کشاورزی قاملو وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی استان کردستان اجرا گردید. نتایج آزمایش نشان داد، تیمار خشکی بر روی کلیه صفات از جمله آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و پلی فنل اکسیداز (PPO)، میزان پرولین، پروتئین، پراکسیداسیون لیپید، پایداری غشاء، کلروفیل، تبادلات گازی برگ، سرعت کاهش آب از برگ و اجزای عملکرد معنی دار بود، به طوری که صفات پرولین، پراکسیداسیون لیپید و میزان خسارت به غشاء سلولی افزایش نشان دادند. تحت تنش خشکی بواسطه افزایش تولید انواع اکسیژن فعال، فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پلی فنل اکسیداز افزایش پیدا کرد. به نظر می رسد که آنزیم سوپراکسید دیسموتاز نقش اصلی را در کاهش خسارت اکسیداسیونی تحت تنش خشکی بر عهده دارد. لذا اکوتیپ های با فعالیت بیشتر آنزیم ها، مالون دآلدئید کمتر و پایداری غشاء بیشتری داشته اند. در این تحقیق اکوتیپ های مورد بررسی از نظر صفات ذکر شده اختلاف معنی داری را با یکدیگر نشان دادند، به طوری که از نظر میزان پروتئین، سوپراکسید دیسموتاز و پرولین اکوتیپ تازه آباد بر سایر اکوتیپ های مورد مطالعه برتری داشت. حفظ میزان پروتئین تحت تنش با کاهش سرعت از دست رفتن آب برگ همراه بود. اثر تنش رطوبتی بر وضعیت باند های پروتئینی بیشتر در جهت حذف و یا تحلیل بعضی از باندها در تیمارهای تنشی خصوصاً در نواحی مربوط به زیر واحد های آنزیم روبیسکو بوده و کمتر موجب ظهور باندهای جدید در عکس العمل به تنش شده است. بررسی الگوی باندی پروتئین های محلول بر روی ژل اکریل آمید نشان داد که ظهور باندهای جدید یا حذف بعضی از باندها در سطوح مختلف تنش خشکی را می توان به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی پاسخ به تنش خشکی در نظر گرفت. می توان گفت پروتئین هایی که به کمبود آب در گیاه پاسخ می دهند با فرآیندهایی از قبیل: فعالیت آنتی اکسیدانت ها، فتوسنتز، آسیب به پروتئین ها و متابولیسم لیپید ارتباط دارند و نقش این پروتئین ها در پاسخ به تنش می باشد.
  71. اثر کودهای ازته و روی، بر خصوصیات فیزیولوژیک دو رقم جو (Hordeum vulgare) پاییزه، تحت شرایط تنش خشکی
    1389
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کود ازته و روی، تحت تاثیر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیک دو رقم جو پاییزه، آزمایشی به صورت گلدانی در پاییز سال 1387 در فضای آزاد محوطه گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل تنش خشکی در دو سطح شاهد (آبیاری گلدان ها در صورت کاهش پتانسیل آب خاک به 3- بار) و تنش (اعمال تنش خشکی از مرحله گلدهی به بعد، به صورت عدم آبیاری تا رسیدن پتانسیل آب خاک گلدان به 13- بار و سپس آبیاری گلدان ها)، کود ازته در سه سطح شاهد (بدون مصرف کود ازته)، سطح دوم (35/0 گرم در هر گلدان در مرحله ساقه رفتن) و سطح سوم (7/0 گرم در هر گلدان در مرحله ساقه رفتن)، کود روی در دو سطح شاهد (بدون مصرف کود روی) وسطح دوم (23/0 گرم روی خالص در هر گلدان در مرحله ساقه رفتن) و ارقام آبیدر و CB-74-2 بودند. تنش خشکی باعث کاهش تعداد دانه در هر سنبله و تعداد پنجه بارور در هربوته گردید،
  72. اثرات کاربرد مواد بیولوژیک حاوی باسیلوس و تریکودرما بر روی صفات کمّی و کیفی نخود در استان کردستان
    1389
    به منظور بررسی اثرات کاربرد مواد بیولوژیک حاوی باسیلوس و تریکودرما بر روی صفات کمّی و کیفی نخود در استان کردستان، در سال 1387 آزمایشی در دو بخش مزرعه ای و گلخانه ای به اجرا در آمد. در بخش مزرعه ای اثر رقم در سه سطح (بیوینیج، پیروز وILC- 482 ) و مواد بیولوژیک در هشت سطح شامل شاهد، ضد عفونی با سم بنومیل ، مصرف ماده بیولوژیک سوبتیلین، تریکودرمین b، مصرف توام سوبتیلین و تریکودرمینb به صورت 5 در هزار و 10 در هزار و به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و با چهار تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی واقع در روستای دوشان سنندج اجرا شد. در بخش گلخانه ای اثر رقم در سه سطح (پیروز، هاشم و ILC- 482 ) و مصرف مواد بیولوژیک در پنج سطح (شاهد، شاهد+ فوزاریوم، تریکودرمینb، سوبتیلین ، مخلوط تریکودرمینb و سوبتیلین به صورت 10 در هزار و شیوه مصرف در دو سطح (بذرمال و محلول) به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه دانشکده کشاورزی اجرا شد. در بخش مزرعه صفات تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد، تعداد گره های روی ریشه، وزن خشک گره ها ، ازت، فسفر، پتاسیم و کلسیم گیاه و دانه، محتوای ازت، فسفر، پتاسیم و کلسیم دانه و در بخش گلخانه صفات درصد بیماری، میزان پروتئین محلول گیاه و میزان فعالیت آنزیم بتا-1و3- گلوکاناز مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که . اثر تیمارها بر میزان کلسیم دانه (05/0 > p) و عملکرد دانه (01/0 > p) تاثیر معنی داری بود. ولی بر روی صفات فسفر گیاه و دانه، پتاسیم گیاه و دانه، وزن خشک گره های روی ریشه، وزن هزار دانه و تعداد غلاف در شرایط مزرعه ای (05/0 > p) معنی دار نبود. اثر متقابل رقم و مواد بیولوژیک بر میزان کلسیم دانه، محتوای کلسیم، پتاسیم، فسفر و ازت دانه، عملکرد دانه و تعداد غلاف در بوته (01/0 > p) و بر میزان کلسیم گیاه، ازت دانه و تعداد گره روی ریشه (05/0 > p) معنی دار بود و بر سایر صفات مورد مطالعه (05/0 > p) اثر معنی داری نداشت. مصرف مواد بیولوژیک بر میزان کلسیم دانه در هرسه رقم بسیار معنی دار و بر میزان کلسیم گیاه در رقم پیروز بسیار معنی دار و بر میزان ازت دانه در رقم ILC- 482 و محتوای ازت دانه در هرسه رقم بسیار معنی دار بود. اثر مواد بیولوژیک برمحتوای ازت، فسفر، پتاسیم و کلسیم دانه در رقم بیوینیج تیمارهای مخل
  73. اثر تنش خشکی بر فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و صفات فیزیولوژیکی ارقام نخود در شرایط کردستان
    1389
    به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت وصفات فیزیولوژیکی ارقام نخود، آزمایشی مزرعه ای در مزرعه دانشگاه کردستان بصورت اسپلیت پلات برپایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. فاکتور اصلی سطوح تنش شامل شاهد(آبیاری در همه مراحل) تنش رویشی ( عدم آبیاری تا شروع گلدهی)، تنش زایشی(قطع آبیاری پس از گلدهی تا رسیدگی دانه) و تنش کامل( عدم آبیاری تا انتهای دوره رشدی) و فاکتور فرعی ارقام نخود شامل بیونیج، پیروز و ILC482 بودند. فتوسنتز، عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع بوته، میزان کلروفیل، میزان پرولین و پروتئین های محلول، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز اندازه گیری شدند. اثر تنش خشکی بر عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع گیاه در همه ارقام معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه در همه تیمارها متعلق به رقم بیونیچ و کمترین عملکرد دانه متعلق به رقم پیروز بود. تنش خشکی تاثیر معنی داری بر میزان کلروفیل، میزان پروتئین های محلول، پرولین و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز داشت. بیشترین فعالیت آنزیم های کاتالاز و پر اکسیداز به ترتیب در شرایط تنش کامل و زایشی مشاهده گردید.
  74. اثرات تنش سرما و یخ زدگی در مراحل مختلف رشد بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت در نخود
    1389
    به منظور بررسی اثرات تنش سرما و یخ زدگی بر روی آنزیم های آنتی اکسیدانت در نخود، سه آزمایش مجزا در سه مرحله رشدی جوانه زنی، سبز شدن و رشد اولیه انجام گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل دو عاملی با استفاده از فاکتورهای دمایی در شش سطح شامل(15 درجه= 1T (تیمار شاهد)، 5 درجه= 2T، صفر درجه= 3T، 5- درجه= 4T، 10-درجه= 5T، 15-درجه= 6T) و رقم در سه سطح شامل(پیروز=1V، 482ILC=2V، بیونیج=3V) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 88-1387 و به صورت کاملاً آزمایشگاهی در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد، تیمارهای سرما و یخ زدگی بر روی کلیه صفات از جمله آنزیم های کاتالاز(CAT) و پراکسیداز(POX)، پرولین، پروتئین، کربوهیدرات، پایداری غشاء، کلروفیل و پراکسید هیدروژن(2O2H) معنی دار بود، به طوری که کلیه صفات ذکر شده بجز کلروفیل با کاهش دما افزایش نشان دادند، در حالی که محتوای کلروفیل با کاهش دما کاهش پیدا کرد. در بین تیمارهای دمایی، در اکثر صفات دمای 5- درجه سانتی گراد بیشترین تاثیر را بر روی صفات فوق الذکر داشت. در این تحقیق ارقام مورد بررسی در مرحله جوانه زنی در صفات پایداری غشاء، پرولین، پروتئین، 2O2H، پراکسیداز و کاتالاز اختلاف معنی داری را با یکدیگر نشان دادند، به طوری که در کلیه این صفات ، رقم 482ILC به عنوان رقم متحمل شناخته شد در حالیکه در صفات کاتالاز و پراکسیداز این رقم با رقم بیونیج تفاوت معنی داری را نشان نداد . ارقام مورد بررسی در مرحله سبز شدن نیز در تمامی صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری را نشان دادند، به طوری که رقم 482ILC در صفات پایداری غشاء، کربوهیدرات محلول در آب و پروتئین و در بقیه صفات رقم بیونیج به عنوان رقم متحمل شناخته شدند، که البته در صفت 2O2H و پراکسیداز این دو رقم فاقد اختلاف معنی دار بودند. در مرحله رشد اولیه نیز ارقام در صفات پایداری غشاء، پرولین، پروتئین، کربوهیدرات محلول در الکل، کلروفیل و 2O2H دارای اختلاف معنی داری بودند. در این مرحله رشدی رقم 482ILC در صفت پایداری غشاء متحمل شناخته شد و رقم بیونیج در صفات کربوهیدرات محلول در الکل و کلروفیل مقاوم شناخته شد، در صفت 2O2H این دو رقم فاقد اختلاف معنی دار بودند. البته در صفت پروتئین رقم بیونیج با پیروز فاقد اختلاف معنی دار ب
  75. اثر تنش خشکی بر ویژگی های مورفولوژیکی و آنزیم های پراکسیدازی گلرنگ بهاره در شرایط کردستان
    1388
    به منظور مطالعه اثر تنش خشکی بر ویژگی های مورفولوژیکی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت ارقام گلرنگ بهاره، آزمایش مزرعه ای، در مزرعه دانشگاه کردستان با استفاده از ارقام اصفهان 78 ، سینا، 111IL و PI-250536 انجام شد. طرح آزمایشی به کار رفته در این آزمایش، اسپلیت پلات، با 4 تیمار و 3 تکرار بود. تیمارهای تنش خشکی عبارت بودند از؛ تنش رویشی با عدم آبیاری تا شروع گلدهی، تنش زایشی با عدم آبیاری بعد از شروع گلدهی و تنش کامل با عدم آبیاری تا انتهای دوره رشدی اعمال شدند . عملکرد دانه،وزن هزار دانه، شاخص برداشت، تعداد غوزه در بوته، تعداد دانه در غوزه، ارتفاع بوته، درصد روغن، عملکرد روغن، محتوی آب برگ، میزان کلروفیل، میزان پرولین و پروتئین های محلول،فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و پایداری غشای سلولی اندازه گیری شدند . تنش خشکی تاثیر معنی داری روی صفات فوق داشت و سبب کاهش عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، تعداد غوزه در بوته، تعداد د انه در غوزه، ارتفاع گیاه، عملکرد روغن، محتوی آب برگ در همه ارقام شد. در شرایط تنش خشکی بیشترین میزان عملکرد در رقم 111IL که بیشترین پایداری غشا را داشت، مشاهده گردید. تنش خشکی تاثیر معنی داری روی درصد روغن، میزان کلروفیل، میزان پروتئین های محلول، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز نداشت، ولی سبب تجمع پرولین شد. در شرایط تنش خشکی بین پایداری غشای سلولی و عملکرد دانه و نیز بین پایداری غشای سلولی و فعالیت آنزیم کاتالاز همبستگی مثبت مشاهده شد . بین فعالیت آنزیم کاتالاز و میزان کلروفیلa و بین فعالیت پراکسیداز و کلروفیل b همبستگی مثبت مشاهده شد . نتایج این آزمایش پیشنهاد می کنند، ارقامی که میزان پرولین، محتوی آب برگ و پایداری غشای بالایی دارند، مقاومت بیشتری و به تنش خشکی دارند و آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز به ترتیب می توانند نقش محافظتی از کلروفیل a و کلروفیل b را در گلرنگ داشته باشند.
  76. اثر برگ ریزی بر روابط متقابل منبع و مخزن در آفتابگردان تحت شرایط تنش خشکی
    1388
    به منظور ارزیابی اثرات تنش خشکی بر روابط منبع و مخزن و نیز پی بردن به اثرات کاهش سطح برگ ها بر میزان عملکرد دانه و درصد روغن، آزمایش مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه گریزه به صورت اسپلیت پلات- فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا گذاشته شد. در این آزمایش تنش خشکی و آبیاری به عنوان سطوح فاکتور اصلی در نظر گرفته شدند و در هر کدام از این فاکتورهای اصلی برگ ها در 5 سطح (0% ، 25% ، 50% ، 75% و100% ) به صورت یکنواخت در مراحل گل دهی (R5) و اتمام دانه بندی (R7) قطع گردید. به منظور بررسی محدودیت مخزن، بعد از گرده افشانی کامل، نصف دانه های طبق در 6 بوته از هر واحد آزمایشی حذف گردید. این کار در سطوح مختلف برگ ریزی صورت گرفت. صفات مورد بررسی عبارت بودند از: عملکرد در واحد سطح، تعداد دانه پر، تعداد دانه پوک، درصد مغز دانه، ارتفاع ساقه، وزن هزار دانه، قطر طبق، قطر ساقه، تعداد برگ، عملکرد بیولوژیک، محدودیت مخزن ( حذف نصف طبق)، محدودیت منبع (حذف برگ ها)، درصد روغن و درصد پروتئین. نتایج به دست آمده نشان داد که سطوح مختلف برگ ریزی و آبیاری در مراحل مختلف بر تعداد دانه پر، وزن هزاردانه، عملکرد دانه در واحد سطح، عملکرد بیولوژیک، محدودیت مخزن و ارتفاع گیاه از لحاظ آماری در سطح احتمال 1 درصد معنی دار است. همچنین مشاهده شد که درصدهای برگ ریزی بالاتر از 25 درصد در مرحله 5R و در شرایط تنش خشکی، بیشترین تاثیر را در روی صفات مورد بررسی داشته است، به طوری که هر چه درصد برگ ریزی بیشتر و زمان آن زودتر صورت گرفت، متناسب با آن میزان عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه پر، درصد مغز دانه،عملکرد بیولوژیک، محدودیت مخزن و درصد روغن دانه کاهش ولی درصد پروتئین افزایش یافت. نتایج مربوط به حذف دانه های نصف طبق هم نشان داد که در شرایط تنش خشکی محدودیت منبع و در آبیاری هم محدودیت منبع و هم محدودیت مخزن وجود دارد. تنها اثر متقابل سه گانه مربوط به درصد روغن در سطح احتمال 5 درصد بود.
  77. بررسی تنوع ژنتیکی اکوتیپهای گندم سرداری با استفاده از مارکر AFLP
    1386
    براورد تنوع ژنتیکی دارای اهمیت است زیرا کاهش تنوع ژنتیکی ممکن است موجب آسیب پذیری شدید محصولات زراعی در برابر تنش های محیطی از قبیل شوری، خشکی، سرما، گرما و همچنین آفات و بیماریها شود. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی 73 اکوتیپ گندم سرداری توسط مارکر AFLP مورد بررسی قرار گرفتند. به طور تقریبی لز 10863 مارکر AFLP ایجاد شده، 7072 مورد پلی مورفیسم نشان دادند(با میانگین درصد پلی مورفیسم 97/73%). تشخیص باندها با استفاده از نرم افزارهای CroosCheker و ویرایش دستی انجام شد. پس از تشکیل ماتریس تشابه، تجزیه داده ها با استفاده از نرم افزار 02/2 NTSYS-pc ver و به روش تجزیه خوشه ای انجام گرفت(8). جهت محاسبه تشابه ژنتیکی میان کولتیوارها از ضریب همبستگی جاکارد و روش UPGMA استفاده شد. تجزیه وتحلیل انجام شده توسط برنامه Popgene نشان داد که میانگین تنوع ژنی (± انحراف معیار) میان اکوتیپ ها در این جفت پرایمر 1771/0± 2295/0 و تعداد و درصد جایگاه های پلی مورفیسم به ترتیب 158 و 48/72% بوده است. نتایج تنوع ژنتیکی بالایی را میان کولتیوارها نشان داد، در نتیجه می توان از این کولتیوارها جهت معرفی ژن های جدید در داخل خزانه ژنی گندم نان استفاده کرد. رابطه منطقی بین داده های حاصل از آنالیز مولکولی و داده های مورفولوژیک در دسترس این ارقام وجود نداشت. مقایسه برآوردهای تنوع ژنتیکی بر اساس مارکر AFLPدر انواع گیاهان ازجمله گندم سرداری اطلاعات مهمی را جهت اصلاح آنها فراهم می کند بنابراین تجزیه و تحلیل AFLP یک تکنولوژی مفید برای ارزیابی تنوع ژنتیکی میان کولتیوارهای گندم می باشد