Faculty Profile

غلامرضا حیدری
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/08/24

غلامرضا حیدری

دانشکده کشاورزی / گروه تولید و ژنتیک گیاهی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری و ورمی کمپوست بر کارایی جذب و مصرف عناصر غذایی، ویژگی های خاک و عملکرد کمی و کیفی کینوا تحت سیستم آبیاری قطره‌ای- نواری
    1403
    ه‌منظور بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری و ورمی‌کپوست بر کارایی جذب و مصرف عناصر غذایی، ویژگی‌های خاک و عملکرد کمی و کیفی کینوا تحت سیستم آبیاری قطره‌ای- نواری، آزمایشی به‌صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سال‌های 1401-1400 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح آبیاری به ترتیب معادل 50، 75، 100 و 125 درصد نیاز آبی گیاه کینوا و فاکتور فرعی شامل چهار سطح کود ورمی‌کپوست به‌ترتیب برابر صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار در سه تکرار بود. بیشترین ارتفاع بوته (2/110 سانتی‌متر)، طول ریشه (13/19 سانتی‌متر)، وزن هزار دانه (63/3 گرم) در تیمار 125 درصد نیاز آبی گیاه و 15 تن در هکتار ورمی‌کپوست مشاهده شد. بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در تیمار 125 درصد نیاز آبی (51/2131 و 10/4975 کیلوگرم در هکتار) و 15 تن در هکتار ورمی‌کپوست (01/1784 و 25/4100 کیلوگرم در هکتار) به‌دست آمد. کاربرد ورمی‌کپوست موجب افزایش معنی دار درصد روغن در همه سطوح آبیاری گردید. بیشترین (54/2 درصد) غلظت نیتروژن دانه کینوا در سال دوم و کاربرد 15 تن در هکتار ورمی‌کپوست ، در تیمار 50 درصد نیاز آبی گیاه اندازه‌گیری گردید. کاربرد 15 تن در هکتار ورمی‌کپوست موجب افزایش 54 درصدی فسفر، 51 درصدی پتاسیم و 79/23 درصدی کلسیم دانه در مقایسه با تیمار شاهد شد. بیشترین غلظت آهن دانه در تیمار کاربرد 15 تن در هکتار ورمی‌کپوست و آبیاری 125 (07/400 میلی‌گرم بر گرم) و 100 (75/398 میلی‌گرم بر گرم) درصد نیاز آبی کینوا به‌دست آمد. افزایش سطح آبیاری از 50 درصد نیاز آبی به 125 درصد باعث کاهش 44 درصدی پروتئین علوفه گردید. درصد الیاف نامحلول در شوینده خنثی در تیمارهایی که با محدودیت آب مواجه بودند، بیشتر از تیمارهای آبیاری کامل و 125 درصد نیاز آبی بود. بیشترین (81/49 درصد) درصد الیاف نامحلول در شوینده خنثی به‌ترتیب در تیمارهای 50 درصد نیاز آبی گیاه و 15 تن در هکتار ورمی‌کپوست حاصل گردید. فسفر قابل دسترس خاک با افزایش رطوبت خاک کاهش یافت. همچنین به موازات افزایش ورمی‌کپوست در تمامی سطوح آبیاری مقادیر فسفر قابل دسترس خاک افزایش پیدا کرد. کاربرد 5، 10 و 15 تن ورمی‌کپوست در خاک به‌ترتیب باعث افزایش 34 ،20 و 13 درصدی نیترات خاک در مقایسه با تیمار شاهد شد. کمترین مقدار پتاسیم قابل دسترس خاک در تیمار 50 درصد نیاز آبی و بیشترین مقدار این صفت در تیمار 125 درصد نیاز آبی گیاه بود. در هر دو سال آزمایش افزایش سطح آبیاری باعث افزایش فسفاتاز قلیایی خاک گردید، همچنین مقادیر فسفاتاز اسیدی خاک به موازات کاربرد ورمی‌کپوست و افزایش عمق آب آبیاری افزایش یافت و روند مشابهی با فسفاتاز قلیایی خاک داشت. کمترین کارایی مصرف آب در تیمارهای 100 و 125 درصد نیاز آبی و به‌ترتیب برابر 42/0 و 41/0 کیلوگرم در متر مکعب بود. با افزایش سطح کود ورمی‌کپوست ، مقدار کارایی مصرف کود مورد استفاده کاهش یافت. بیشترین کارایی بازیابی نیتروژن دانه در تیمار آبیاری کامل و 15 تن در هکتار ورمی ‌کمپوست (35/21 درصد) حاصل گردید. ورمی‌کپوست دارای درصد بالایی از عناصر غذایی می‌باشد. همچنین آزادسازی این عناصر نیز به صورت تدریجی انجام می‌شود، بنابراین تغذیه گیاه با آن کارآمدتر می‌باشد. کاربرد کود آلی ورمی‌کپوست همراه با سطوح مختلف آبیاری در آزمایش حاضر توانست موجب بهبود عملکرد و اجزای عملکرد، غلظت عناصر دانه کینوا ، ویژگی های کیفی علوفه و ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی خاک گردد.
  2. اثرات منابع مختلف کود فسفر و مایکوریزا بر عملکرد و کیفیت دانۀ نخود
    1403
    این پژوهش با هدف بررسی اثرات منابع مختلف کود فسفر و مایکوریزا بر عملکرد و کیفیت دانۀ نخود انجام گردید. این پژوهش فاکتوریل بر پایه‌ی طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار و در شرایط دیم انجام گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل فاکتور اول: کاربرد منابع مختلف کود فسفر (فسفر شیمیایی، پودر سنگ فسفر و بدون فسفر) و فاکتور دوم: کاربرد قارچ‌های مایکوریزا (بدون مایکوریزا، Glomus mossea، Glomus intraradices و Glomus mossea + Glomus intraradices) می‌باشد. نتایج پژوهش نشان داد اجزای عملکرد تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، تعداد شاخه فرعی، گره‌های تثبیت کننده نیتروژن، فسفر دانه و عملکرد دانه تحت تاثیر اثر کود زیستی مایکوریزا و فسفر قرار گرفتند همچنین شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک تحت تاثیر اثر متقابل کود زیستی و فسفرقرار گرفتند. تعداد شاخه فرعی تحت تاثیر اثر مستقل فسفر قرار گرفتند. وزن خشک گره‌ها، پروتئین دانه، نیتروژن دانه تحت تاثیر اثر قارچ مایکوریزا قرار گرفتند اما پتاسیم تحت تاثیر هیچکدام از تیمارهای آزمایش قرار نگرفتند. مقایسه دو گونه قارچ مایکوریزا و تلفیق دوگونه قارچ مورد مطالعه نشان داد که تلفیق دوگونه (Glomus mossea + Glomus intraradices) تاثیر بیشتری بـر روی اجزای عملکرد و عملکرد دانه در نخود نسبت به کاربرد جداگانه دوگونه دیگر دارد. بیشترین تعداد غلاف در بوته (25/25) مربوط به کود شیمیایی فسفر و بیشترین تعداد غلاف در بوته به میزان 88/24 تحت اثر قارچ مایکوریزا مربوط به تیمار (Glomus moasa+ Glomus intraradice)، بیشترین وزن هزار دانه (688/221 گرم) مربوط به کود شیمیایی فسفر و بیشترین وزن هزار دانه مربوط به قارچ مایکوریزا (Glomus moasa+ Glomus intraradice) به میزان (03/212)، بیشترین تعداد شاخه فرعی (5/5) مربوط به تیمار کود شیمیایی، عملکرد بیولوژِیک (2058 کیلوگرم در هکتار) از تیمار تلفیفی مایکوریزا و کود فسفر، عملکرد دانه (84/984 کیلوگرم در هکتار) مربوط به اثر کود فسفر، بیشترین گره‌های تثبیت کننده نیتروژن (66/16 گرم) مربوط به کود شیمیایی، ، بیشترین گره‌های تثبیت کننده نیتروژن تحت تاثیر قارچ مایکوریزا به میزان (77/18)، پروتئین دانه (84/22) و بیشترین وزن خشک گره (056/0)گرم مربوط به قارچ مایکوریزا (Glomus moasa+ Glomus intraradice)، و فسفر دانه (59/259 میلی‌‌گرم در 100 گرم) از تیمار تلفیقی دو گونه قارچ مایکوریزا ( Glomus mossea+ Glomus intraradice) و همچنین بیشترین فسفر دانه تحت تاثیر اثر کودشیمیایی به میزان (280میلی‌‌گرم در 100 گرم) مشاهده شد.
  3. تاثیر کمپوست و اسید هیومیک بر خصوصیات کمی و کیفی کاملینا (Camelina sativa L.)
    1402
    وجود سیستم کشاورزی پایدار، مستلزم بکار بردن فاکتورهایی است که در راستای حفظ خصوصیات اکولوژیکی گام برداشته و مخاطرات محیطی را به حداقل برساند. یکی از این فاکتورها، بکار بردن کودهای آلی به منظور تامین کردن عناصر غذایی مورد نیاز گیاه است که هدف اصلی آن کاهش یا حذف قابل توجه مقادیر کودهای شیمیایی است. به منظور بررسی تاثیر کود‌های آلی بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه کاملینا (Camelina sativa L.) در سال زراعی 1401-1400 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان که در دشت دهگلان در 35 کیلومتری شرق شهرستان سنندج واقع شده است، صورت گرفت. این تحقیق به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. تیمارهای مورد استفاده شامل اسید هیومیک در سه سطح ( 0، 200 میلی‌لیتر ، 400 میلی‌لیتر در هکتار) و کود کمپوست در سه سطح (0، 2 تن و 4 تن در هکتار) بود. نتایج نشان داد تاثیر کود کمپوست روی صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و عملکرد روغن معنی‌دار بود. تاثیر کود اسید هیومیک روی صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و عملکرد روغن معنی‌دار بود. اثرات متقابل کودهای بکار برده شده روی صفات تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه و عملکرد روغن معنی‌دار بود. بالاترین عملکرد دانه و عملکرد روغن و تعداد دانه در غلاف مربوط به تیمار تلفیقی 4 تن کمپوست و 200 میلی‌لیتر اسید هیومیک بود. با توجه به نتایج بدست آمده می‌توان گفت تیمار تلفیقی 4 تن کمپوست و 200 میلی‌لیتر در هکتار اسید هیومیک موجب بهبود خصوصیات کمی و کیفی کاملینا گردید.
  4. تاثیر سطوح مختلف کاربرد اسید‌هیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه 5 رقم جو دیم
    1402
    به‌منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کاربرد اسید‌هیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه 5 رقم جو دیم تحت شرایط مزرعه، آزمایشی در سال زراعی 1401-1400 به‌صورت اسپلیت‌پلات در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود واقع در 17 کیلومتری شهر کرمانشاه اجرا شد. فاکتور اصلی کاربرد اسید‌هیومیک در سه سطح (0، 400 و 800 میلی‌گرم بر لیتر) بود و پنج رقم جو شامل (آرتان، قافلان، آردا، آبیدر، سرارود یک) به‌عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که اثر سطوح اسید‌هیومیک و رقم بر ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد دانه در خوشه، وزن هزار دانه ، عملکرد دانه، عناصر معدنی دانه (نیتروژن، فسفر و پتاسیم)، درصد فیبر خام (CF) و درصد پروتئین خام (CP) معنی‌دار بود. با افزایش غلظت اسید‌هیومیک، عملکرد دانه دو رقم آبیدر و قافلان نسبت به سایر ارقام جو دیم افزایش قابل‌توجهی داشت. ارقام جو دیم از نظر ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه در غلظت‌های مختلف اسید‌هیومیک (0، 400 و 800 میلی‌گرم بر لیتر) تنوع قابل‌توجهی نشان دادند. میزان عناصر معدنی دانه (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و شاخص‌های مربوط به کیفیت علوفه شامل درصد پروتئین خام (CP) و درصد خاکستر (ASH)، در کاربرد غلظت 800 میلی‌گرم بر لیتر اسید‌هیومیک نسبت به غلظت 400 میلی‌گرم بر لیتر و عدم‌کاربرد اسید‌هیومک مقادیر بالاتری نشان دادند. از آن‌جایی‌که بین صفات فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی اندازه‌گیری شده و میزان کاربرد سطوح اسید‌هیومیک رابطه مشخصی مشاهده شد، می‌توان نتیجه گرفت که استفاده از کود اسید‌هیومیک در بهبود و رشد گیاه جو بدون شک می‌تواند بسیار‌مفید باشد.
  5. اثر سطوح مختلف ورمی کمپوست و کود شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه سه رقم ذرت علوفه ای (Zea mays L.)
    1402
    به منظور بررسی اثر سطوح مختلف ورمی‌کمپوست و کود شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه و علوفه سه رقم ذرت علوفه‌ای، آزمایش حاضر در قالب طرح کرت‌های خرد شده بر پایه بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1401 در مزرعه تحقیقاتی سازمان جهاد کشاورزی استان کردستان انجام شد. فاکتور اصلی، سطوح مختلف کودی شامل شاهد (عدم مصرف کود)، ورمی-کمپوست 5 تن در هکتار، ورمی‌کمپوست 75/3 تن در هکتار + 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده، ورمی‌کمپوست 5/2 تن در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده و 100 درصد کود شیمیایی (150 کیلوگرم در هکتار اوره + 200 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات + 50 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم) توصیه شده و فاکتور فرعی شامل سه رقم ذرت SC 704، ZP و آلبوم بود. بیشترین قطر بلال (8/5 سانتی‌متر) و بیشترین نسبت بلال به دانه (41/0 گرم) در تیمار 75/3 تن در هکتار ورمی‌کمپوست + 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین وزن خشک ساقه (6/1201 گرم)، بیشترین ارتفاع ساقه (8/224 سانتی‌متر) و بیشترین طول بلال (81/20 سانتی‌متر) در تیمار 5/2 تن ورمی‌کمپوست در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده بود. مقایسه ارقام مختلف مورد آزمایش نشان داد که رقم SC 407 دارای بالاترین طول بلال و ارتفاع ساقه در مقایسه با ارقام ZP و آلبوم بود. بیشترین درصد نیتروژن دانه (87/1 درصد)، فسفر دانه (218/0 درصد)، روغن دانه (83/5 درصد) و نشاسته (9/70 درصد) در تیمار 5/2 تن ورمی‌کمپوست در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده گردید. همچنین میزان روغن دانه (42/4 درصد) و نشاسته دانه (3/66 درصد) در رقم SC 704 بیشتر از سایر ارقام مورد مطالعه در این پژوهش بود. بیشترین مقدار pH علوفه (15/5) و پروتئین علوفه سیلویی (17/12 درصد) در تیمار صد در صد کود شیمیایی توصیه شده به‌دست آمد. علاوه بر این، بالاترین درصد خاکستر علوفه سیلویی (47/5 درصد)، ماده خشک علوفه سیلویی (1/28 درصد) و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (1/47 درصد) در تیمار 5/2 تن ورمی‌کمپوست در هکتار + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده حاصل گردید.
  6. اثر کود‌های آلی، شیمیایی و زیستی بر خصوصیات کمی وکیفی کرچک (Ricinus communis L.)
    1402
    کرچک Ricinus communis L)) یکی از مهمترین گیاهان دارویی خانواده فرفیون است که بهطورمعمول برای هدف‌های دارویی کاربرددارد.این گیاه دارویی یکی از قدیمی‌ترین گونه‌های شناخته شده توسط بشر است. عملیات کوددهی، بخش مهمی از مدیریت کشت کرچک است. با این حال اطلاعاتاندکیدرموردتاثیرتغذیهدررشدگیاهکرچک دردسترساست.کودهای شیمیایی با کاهش کیفیت، سلامت و عملکرد محصول در طول زمان همراه است.استفاده از کود آلی و زیستی اثرات مثبتی در حفظ خواص خاک دارد.به منظور بررسی ویژگی‌های رشد، عملکردومیزان روغن گیاه دارویی کرچک تحت تاثیر تیمارهای مختلفکودی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی 1401 طراحی و اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالبطرح بلوک‌هایکامل تصادفی با سه تکرارانجام شد.فاکتور اول شامل تیمارهای(شاهد، کودآلی، بیوچار، سرکه چوب و کود شیمیایی) و فاکتور دوم شامل میکوریزا گونه Glomus intradieces))در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) بود. اثرات ساده و برهمکنش تیمارمایکوریزا و تیمارهای مختلف باعث افزایش خصوصیات زراعی کرچک نسبت به تیمار شاهد شدند. نتایج نشان داد که بیشترین شاخص برداشت (6/38 درصد)،عملکرد بیولوژیک (2/3650 گرم بر مترمربع)، عملکرد دانه(7/1281گرم بر مترمربع)، درصدروغن(5/50 درصد) و عملکرد روغن (3/588 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کود آلی به همراه تلقیح با مایکوریزامشاهده شد. بیشترین میزان پتاسیم و نیتروژن در تیمار کود آلی به دست آمد. بیشترین میزان ارتفاع ساقه (6/105 سانتی‌متر) در تیمار کود شیمیایی به همراه تلقیح با قارچ مایکوریزا به دست آمد. بیشترین میزان قطر ساقه (74/1 سانتی‌متر) در تیمار تلقیح با قارچ مایکوریزا به دست آمد که اختلاف قابل ملاحظه‌ای با تیمار بیوچار به همراه مایکوریزا نداشت. بیشترین میزان تعداد دانه در بوته (150)، تعداد کپسول در بوته (3/81) و تعداد برگ (16/37) در تیمار کود آلی به دست آمد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، تیمار کود آلی به همراه تلقیح با مایکوریزادر مقایسه با شاهد و تیمارهای دیگر بر بیشتر صفات مورد مطالعه اثرات مثبت معنی‌داری نشان داد. در نتیجه،استفاده از کود آلی توام بامایکوریزامی‌توانند به عنوان ترکیبات طبیعی و ایمن موجب افزایش صفات مورفولوژیکی و عملکرد کرچک شود.
  7. مقایسه سیستم‌های مختلف خاک‌ورزی در کشت مخلوط چاودار (Secale cereale L.) و ماشک گل خوشه ای (Vicia villosa Roth.)
    1402
    یکی از مهم‌ترین عامل‌های تضمین‌کننده موفقیت در کشاورزی، خاک می‌باشد. بزرگ‌ترین چالش پیشروی کشاورزی امروزه، عدم رعایت اصول صحیح خاک‌ورزی است. با توجه به روند افزایش جمعیت در دنیا و نیاز به تولید غذای بیشتر، استفاده از روش‌های به زراعی و اجرای صحیح عملیات خاکورزی ضروری می‌باشد. کشت مخلوط یکی از روش‌های افزایش محصول و نمونه‍ای از سامانه‍های پایدار به شمار می‍رود که نقش مهم و چندگانه‌ای در بهبود شرایط مزارع نامطلوب، اصلاح کیفیت محصول و کاهش اثرات منفی در آگرواکوسیستم‌ها ایفا می‌کند. به منظور بررسی تاثیر سیستم‌های مختلف خاک‌ورزی درکشت مخلوط چاودار (Secale cereale L ) و ماشک گل خوشه‍ای (Vicia villosa Roth.) آزمایشی در سال زراعی 1398-1397 در شهرستان سنندج در مرکز تحقیقاتی گریزه به صورت کشت انتظاری اجرا گردید. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. روش‌های خاک‌ورزی شامل سیستم بدون خاک‌ورزی، سیستم کم خاک‌ورزی و سیستم خاک‌ورزی رایج به عنوان فاکتور اصلی و سیستم کشت چاودار و ماشک در 5 سطح شامل 100 درصد ماشک، 75 درصد ماشک + 25 درصد چاودار، 50 درصد ماشک + 50 درصد چاودار، 25 درصد ماشک+ 75 درصد چاودار و 100 درصد چاودار به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که سیستم کم خاک‌ورزی دارای بیشترین تاثیر روی صفات ارتفاع چاودار، ارتفاع ماشک، تعداد گره در ریشه ماشک، عملکرد ماده خشک و ماده آلی خاک بود و سیستم خاک‌ورزی رایج دارای کمترین تاثیر روی صفات مذکور بود. اثرات متقابل ترکیب بذری و سیستم‌های خاک‌ورزی روی صفات ارتفاع ماشک، ارتفاع چاودار، تعداد گره در ریشه ماشک، میزان ماده خشک، درصد ماده آلی، منگنز و آهن معنی‌دار بود. با توجه به نتایج به دست آمده، بهترین ترکیب کشت مخلوط گیاهان علوفه‌ای و غله، 25 درصد غله و 75 درصد علوفه در مناطق دیم در سیستم کم‌خاکورزی بود.
  8. ارزیابی نسبت های مختلف گاودانه، ماشک و شبدر در سیستم کشت مخلوط افزایشی با جو
    1401
    به منظور بررسی نسبت های مختلف کاشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه در کشت مخلوط افزایشی جو با گاودانه، شبدر ایرانی و ماشک معمولی، آزمایشی در سال زراعی 99-1398 در مزرعه مرکز جهاد کشاورزی دهستان شیان واقع در اسلام آباد غرب انجام شد. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. نسبت های مختلف کشت در 13 سطح شامل (کشت خالص جو، کشت خالص گاودانه، کشت خالص شبدر و کشت خالص ماشک و کشت مخلوط افزایشی، جو + 5/12 درصد گاودانه، جو + 25 درصد گاودانه، جو +50 درصد گاودانه، جو + 5/12 درصد شبدر، جو + 25 درصد شبدر، جو + 50 درصد شبدر، جو + 5/12 درصد ماشک، جو + 25 درصد ماشک و جو + 50 درصد ماشک) بود. نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته، تعداد پنجه و تعداد دانه در سنبله جو از تراکم افزایشی جو + 50 % شبدر به دست آمد؛ در حالی که بیشترین طول سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد علوفه تر و خشک در کشت خالص جو مشاهده شد. علاوه بر این بیشترین میزان پروتئین خام و میزان خاکستر علوفه جو از کشت مخلوط افزایشی جو + 50% گاودانه به دست آمد که نشان دهنده کیفیت بهتر کشت مخلوط افزایشی جو + گاودانه نسبت به دو لگوم دیگر است. از طرفی بیشترین ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف و صفات مرتبط با کیفیت علوفه لگوم های علوفه ای در کشت خالص آن ها مشاهده شد و کمترین میزان آن ها به استثنای عملکرد بیولوژیک در تراکم کشت 5/12% مشاهده شد. همچنین کیفیت علوفه در گاودانه با افزایش تراکم کاشت کاهش یافت در حالی که در شبدر ایرانی و ماشک معمولی با افزایش تراکم افزایش یافتند. بیشترین مقدار نسبت برابری زمین از کشت مخلوط افزایشی جو + با لگوم ها در تراکم 25% بود که بیانگر سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص است. به طور کلی کشت مخلوط به دلیل افزایش عملکرد و صفات مرتبط با کیفیت علوفه نسبت به کشت خالص جو برتری داشت و می توان از کشت مخلوط برای دستیابی به جو با عملکرد بیشتر و علوفه با کیفیت بالاتر استفاده کرد.
  9. اثرسطوح مختلف تراکم بوته و قارچ مایکوریزا برعملکرد و اجزای عملکرد کینوا
    1400
    کینوا (Chenopodium quinoa Willd.) به عنوان یک محصول دانه‌ای با هدف بدست آوردن دانه‌های خوراکی کشت می‌شود. از نظر کیفی، پروتئین کینوا بهتر از پروتئین دانه غلات متداول است و تعادل اسید آمینه مطلوب‌تری برای تغذیه انسان و دام نسبت به گندم دارد. یکی دیگر از جنبه‌های جالب ترکیب دانه کینوا کمبود گلوتن در آن می‌باشد که این ماده غذایی را برای افراد مبتلا به بیماری سلیاک مناسب کرده‌است. به منظور دستیابی به عملکرد دانه بالا و بهبود کیفیت عناصر غذایی دانه کینوا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار در مزرعه‌ای واقع در روستای وله‌ژیر از توابع شهرستان مریوان انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل کاربرد قارچ مایکوریزا در چهار سطح (G. mossea، G. hoi، ترکیب دو گونه و بدون مایکوریزا) و تراکم کاشت کینوا در سه سطح (30، 40 و50 بوته در متر مربع با فاصله بین ردیف‌‌های کاشت 75 سانتی‌متر) انجام شد. نتایج حاکی از آن است که ترکیبی از قارچ‌های میکوریزایی G. mossea و G. hoi در تراکم‌های بالاتر (50 و 40 بوته در متر مربع) تیمارهای برتر بوده‌اند که بیشترین تاثیر را بر عملکرد و ترکیبات شیمیایی دانه کینوا داشتند. بیشترین مقدار برای صفاتی مانند ارتفاع بوته، قطر ساقه، طول خوشه، درصد دانه‌های پر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن و درصد پروتئین دانه و ترکیبات شیمیایی دانه (فسفر، پتاسیم و روی) از گیاهان تیمارشده با قارچ‌های میکوریزایی G. mossea و G. hoi در تراکم‌های بالاتر حاصل گردید. در توجیه نتایج بدست آمده از نقش مهم قارچ‌های میکوریزایی در زیست فراهمی عناصر غذایی مورد نیاز برای گیاه و کمک به جذب آب و عناصر غذایی برای ریشه گیاه و همچنین بهبود ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی و حاصلخیزی خاک می‌توان بیان داشت که ارتباط همزیستی بین قارچ‌های میکوریزایی و ریشه گیاه کینوا سبب انتقال مواد مغذی و در نتیجه، بهبود عملکرد دانه و افزایش کیفیت ترکیبات بیوشیمیایی و عناصر غذایی دانه کینوا شده است.
  10. اثر کود آلی، شیمیایی و اسیدهیومیک بر خصوصیات کمی و کیفی سیاهدانه (.Nigella sativa L)
    1400
    کاربرد نهاده‎ های آلی در کشاورزی پایدار یکی از مهمترین مولفه های دستیابی به حاصلخیزی خاک و تغذیه مناسب گیاه می باشد. استفاده از این نهاده ها علاوه بر تامین سلامت گیاهان دارویی، موجب حفظ سلامت محیط زیست نیز می گردد. این پژوهش به منظور ارزیابی کود آلی ، شیمیایی و اسید هیومیک بر خصوصیات کمی و کیفی سیاهدانه (Nigella sativa L.) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد.در این راستا آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو تیمار و سه تکرار در سال 1400 در دانشگاه کردستان بر روی گیاه دارویی سیاهدانه انجام شد. تیمار ها شامل کود (شاهد، تخمیری، شیمیایی) و اسید هیومیک (400، 200، 0 میلی گرم در لیتر) که به صورت محلول پاشی در سه مرحله قبل از ساقه رفتن و بعد از آن در فواصل 10 و 20 روز بعد از آن انجام شد.کود تخمیری تولید شده با استفاده از ضایعات سیب زمینی و آب و کود دامی که قبل از کاشت به زمین داده شد. کود های شیمیایی قبل از کاشت و در طول دوره رشد به گیاه داده شد. نتایج نشان داد که استفاده از کودآلی سبب افزایش رشد رویشی و زایشی در گیاه سیاهدانه شد. همچنین استفاده از اسید هیومیک 400 میلی گرم در لیتر سبب بهبود اسانس و عملکرد روغن در این گیاه گردید.
  11. تاثیر سیستم های مختلف خاکورزی بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود در کشت انتظاری
    1400
    خاک به عنوان مهمترین فاکتور در زراعت دارای اهمیت فراوانی می باشد. رعایت اصول خاکورزی امروزه از مهمترین مسائل پیش روی کشاورزی است. انتخاب روش صحیح خاکورزی در کنار استفاده از ارقام پربازده می تواند باعث پیشرفت کشاورزی شود. به منظور بررسی اثرات روشهای مختلف خاکورزی روی ارقام نخود در کشت انتظاری، آزمایشی در سال زراعی 1398-1397 در ایستگاه تحقیقاتی گریزه واقع در شهرستان سنندج اجرا شد. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. روش های خاکورزی شامل خاکورزی رایج، کم خاکورزی و بدون خاکورزی به عنوان فاکتور اصلی و رقم-های نخود شامل ارقام گوکسو، منصور، عادل و آزکان به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که روشهای مختلف خاکورزی روی صفات ارتفاع گیاه، تعداد گره در ریشه، تعداد غلاف در بوته، تعداد برگ، وزن خشک کل، شاخص برداشت، عملکرد دانه، ماده آلی خاک و درصد ازت دارای تاثیر معنی دار است. همچنین اثر رقم روی صفات ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن صد دانه، عملکرد دانه، وزن خشک کل ، شاخص برداشت، ماده آلی و درصد ازت معنی دار بود. اثرات متقابل روش خاکورزی و رقم روی صفات تعداد غلاف، تعداد برگ، و شاخص برداشت دارای اختلاف معنی دار بود. بر اساس نتایج این تحقیق، روش کم خاکورزی دارای بیشترین تاثیر روی میزان مواد آلی خاک بود و در بین ارقام رقم گوکسو و منصور دارای بالاترین عملکرد بودند.
  12. تاثیر کاربرد کودهای زیستی بر رشد، عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک چند رقم گندم و نخود تحت رژیم‌های مختلف آبیاری
    1400
    این تحقیق به‌ صورت دو آزمایش جداگانه روی دو گیاه گندم و نخود در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان با مختصات جغرافیایی 18/47 درجه شرقی و 18/35 درجه شمالی با ارتفاع 1866 متر از سطح دریا، در 45 کیلومتری شرق شهرستان سنندج انجام گرفت. آزمایش به صورت اسپلیت اسپلیت پلات (کرت‌های دو بار خرد شده) در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی در چهار تکرار طی دو سال زراعی 98-1397 و 97-1396 اجرا شد. در هر دو آزمایش مربوط به گندم و نخود فاکتور اصلی، آبیاری تکمیلی در سه سطح بود که در آزمایش اول گندم شامل عدم آبیاری (کشت دیم) به‌عنوان شاهد، یک بار آبیاری در مرحله ساقه‌دهی و دو بار آبیاری در مرحله غلاف برگ پرچم و سنبله‌دهی بود و در آزمایش دوم (نخود) شامل عدم آبیاری (کشت دیم) به‌عنوان شاهد، یک آبیاری در مرحله گل‌دهی و دو بار آبیاری در مراحل غلاف‌دهی و پر شدن دانه بود. در هر دو آزمایش، رقم به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. در آزمایش اول، گندم شامل ارقام سرداری و سیروان و در آزمایش دوم، نخود شامل ارقام عادل و آزاد به عنوان ارقام رایج منطقه بود که در کرت‌های فرعی قرار داده شدند. عامل سوم در هر دو آزمایش (گندم و نخود) کودهای زیستی بود که در هشت سطح شامل 1-مایکوریزا، 2- نیتروزیست + فسفوزیست، 3- عصاره جلبک دریایی، 4- کاربرد مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست، 5- عصاره جلبک دریایی + نیتروزیست و فسفوزیست، 6- مایکوریزا + عصاره جلبک دریایی، 7- مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی و 8- عدم کاربرد کودهای زیستی (شاهد) به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. در این پژوهش، در هر دو آزمایش (گندم و نخود) صفات درصد کلونیزاسیون ریشه، پتانسیل اسمزی (PO)، درجه تنظیم اسمزی (OA)، محتوای نسبی آب برگ (RWC)، میزان کمبود آب نسبت به حالت اشباع (WSD)، تعداد روزنه، دمای برگ، پراکسید هیدروژن، مالون‌دی‌آلدئید (MDA)، شاخص پایداری غشاء سلولی (MSI)، فعالیت آنزیم‌های پراکسیداز (POD) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، مهار رادیکال DPPH، فنل‌های کل، فلاونوئید، آنتوسیانین، اسیدهای آمینه آزاد برگ، پرولین، کربوهیدرات‌های محلول در آب و الکل، پروتئین‌های محتوای محلول برگ، میزان نیتروژن، فسفر، سدیم، پتاسیم، آهن، روی، منگنز برگ، محتوی کلروفیل‌های a، b، کل ((a+b و کاروتنوئید، ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن تر اندام‌های هوایی، وزن خشک اندام‌های هوایی، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازه‌گیری شد. علاوه بر صفات ذکر شده، در آزمایش گندم، طول پدانکل، طول برگ، عرض برگ، تعداد پنجه، تعداد سنبله در متر مربع، طول سنبله، وزن سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله، محتوای فسفر، سدیم، پتاسیم، آهن، روی و منگنز دانه و اما در آزمایش نخود صفاتی مانند تعداد کل شاخه‌های هر بوته، طول غلاف، تعداد غلاف پر در بوته، تعداد غلاف پوک در بوته، تعداد دانه در غلاف بارور و تعداد دانه در بوته نیز اندازه‌گیری گردید. در سه رژیم آبیاری در ارقام مورد بررسی در هر دو گیاه و در هشت تیمار کودهای زیستی تغییرات معنی‌داری در اکثر صفات مورد بررسی مشاهده گردید. در این مطالعه، عدم آبیاری نسبت به تیمارهای دو بار آبیاری اثر منفی معنی‌داری را بر تمام پارامترهای مورد مطالعه گندم و نخود داشت. نتایج آزمایش نشان داد استفاده از کودهای زیستی به صورت منفرد یا تلفیقی در اکثر صفات مورد مطالعه باعث بهبود خصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی گندم و نخود در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی شد. در هر دو سال تحقیق، استفاده از کودهای زیستی خصوصاً ترکیب آن‌ها میزان و فعالیت آنتی‌اکسیدان‌های آنزیمی و غیر آنزیمی مانند پراکسیداز، سوپر اکسید دیسموتاز، فنل، فلانوئید، آنتوسیانین و DPPH را افزایش داد و موجب پاکسازیROS ‌های ایجاد شده در هر دو گیاه گردید. در گیاه گندم، رقم سیروان به دلیل داشتن پتانسیل ژنتیکی بالاتر، عملکرد بیشتری نسبت به سرداری داشت. اما در گیاه، نخود عملکرد رقم عادل بیشتر از رقم آزاد بود. در گیاه گندم در هر دو سال، افزایش تعداد دفعات آبیاری خصوصاً دو بار آبیاری، عملکرد دانه را به ترتیب 51/79 و 69/78 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. اما نتایج آزمایش نخود نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی از تیمار دو بار آبیاری و کاربرد ترکیبی کودهای زیستی مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی بدست آمد. در هر دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم، این تیمار به ترتیب باعث افزایش 99/14 و 35/28 درصد عملکرد دانه نخود در مقایسه با شاهد گردید. به‌طور کلی، نتایج برای هر دو گیاه نشان داد کاربرد کودهای زیستی خصوصاً به صورت تلفیق مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی نقش موثری در جذب عناصر غذایی و افزایش مقاومت گیاهان در مقابله با تنش خشکی ایفا می‌نماید. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تلقیح گیاه با ترکیبی از مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی، به‌طور قابل ملاحظه‌ای جذب عناصر پر مصرف و کم‌ مصرف را از خاک بهبود می‌بخشد و محتوای این عناصر را در برگ‌ها افزایش می‌دهد و در نهایت، موجب بهبود قابل توجه رشد و عملکرد گیاه در شرایط مختلف رطوبتی خاک می‌شود. لذا استفاده از ترکیب مناسب کودهای زیستی در کنار آبیاری تکمیلی می‌تواند به عنوان دو راه‌کار کاربردی جهت کاهش اثرات نامطلوب تنش خشکی در مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند مفید، موثر و قابل توصیه باشد.
  13. ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان (Helianthus annus L.) و ماش (Vigna radiate L.) در سیستم های کشت مخلوط افزایشی و جایگزینی
    1400
    به منظور ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان و ماش در سیستم های کشت مخلوط افزایشی و جایگزینی آزمایشی در سال زراعی 1397 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در منطقه ی گریزه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت خالص آفتابگردان، کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان با 5/12% ماش، کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان با 25% ماش، کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان با 50% ماش، کشت مخلوط جایگزینی آفتابگردان 50% با ماش 50 % بصورت ردیفی، کشت مخلوط جایگزینی آفتابگردان 50% با ماش 50% بصورت نواری، کشت مخلوط جایگزینی 75% آفتابگردان با 25% ماش، کشت مخلوط جایگزینی 75% ماش با 25% آفتابگردان و درنهایت تیمار کشت خالص ماش بودند. نتایج آزمایش در مورد گیاه آفتابگردان نشان داد که بالاترین درصد شاخص برداشت (78/26%)، و عملکرد دانه (6287 کیلوگرم در هکتار) آفتابگردان به تیمار کشت خالص مربوط بود. بالاترین عملکرد بیولوژیک (6287 کیلوگرم در هکتار) به کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و 25% ماش تعلق داشت. در گیاه ماش نیز بالاترین عملکرد دانه (2300 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کشت خالص و بالاترین درصد شاخص برداشت (48/%37) در تیمار کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و 5/12% ماش به دست آمد. با تجزیه داده های حاصل از آزمایش، تفاوت معنی داری در میزان نیتروژن و فسفر دانه آفتابگردان در تیمارهای کشت مخلوط مشاهده شد به طوریکه بالاترین درصد نیتروژن (86/%3) و فسفر (49/%0) دانه آفتابگردان به تیمار کشت مخلوط جایگزینی 75% ماش و 25% آفتابگردان مربوط بود، همچنین بالاترین درصد روغن دانه آفتابگردان (43/%44) نیز به تیمار کشت مخلوط جایگزینی 75% آفتابگردان و 25% ماش اختصاص یافت. علاوه بر این، روش های ارزیابی کشت مخلوط مانند شاخص نسبت برابری زمین، شاخص رقابت و شاخص غالبیت برتری میزان عملکرد کل و بهره وری بیشتر از زمین در اکثر تیمارهای کشت مخلوط نسبت به کشت خالص را نشان داد، بطوریکه بالاترین نسبت برابری زمین در تیمار کشت مخلوط جایگزینی 50% آفتابگردان و 50% ماش به صورت نواری (68/1LER=) به دست آمد. همچنین طبق نتایج این پژوهش بالاترین شاخص رقابت مربوط به تیمار کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و 5/12% ماش (145/0) مربوط بود و کمترین مقدار شاخص رقابت نیز از تیمار کشت مخلوط افزایشی 75% ماش با 25% آفتابگردان (012/0) به دست آمد.
  14. اثر سطوح مختلف کود مرغی پلیت شده و کود شیمیایی بر کیفیت علوفه و عملکرد دانه ذرت
    1399
    به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود مرغی پلیت شده و کود شیمیایی بر کیفیت علوفه و عملکرد دانه ذرت آزمایش حاضر در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1397-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل تیمار شاهد (عدم مصرف کود)، 1250 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده ، 1250 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 25 درصد کود شیمیایی (120 گرم اوره، 21 گرم سولفات پتاسیم و 65 گرم سوپر فسفات تریپل) ، 1250 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی ، 2500کیلوگرم کود مرغی پلیت شده ، 2500 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 25 درصد کود شیمیایی ، 2500 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی (240 گرم اوره، 42 گرم سولفات پتاسیم و 129 گرم سوپر فسفات تریپل) ، 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده ، 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 25 درصد کود شیمیایی ، 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی و صد درصد کود شیمیایی(480 گرم اوره، 84 گرم سولفات پتاسیم و 258 گرم سوپر فسفات تریپل) بود. بیشترین مقدار ارتفاع بوته (2/241 سانتیمتر)، وزن تک بلال (6/189 گرم بر کیلوگرم)، تعداد بلال در بوته (1/2 بلال)، وزن هزار دانه (99/26 گرم بر متر مربع)، عملکرد دانه (76/12 تن در هکتار) و عملکرد بیولوژیک (42/26 تن در هکتار) در تیمار 5000 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده شد. بیشترین درصد پروتئین سیلاژ علوفه (58/12 درصد) و خاکستر سیلاژ (32/10 درصد) در تیمار 2500 کیلوگرم کود مرغی پلیت شده + 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده مشاهده شد. نتایج حاصل از اندازه گیری ها نشان داد که تیمارهای کود تلفیقی در سطوح پایین تر در مقایسه با تیمار کود شیمیایی خالص و کود مرغی خالص دارای برتری بودند و سبب بهبود عملکرد و اجزای عملکرد گردید اما تیمارهای کود شیمیایی در سطح بالا نیز عملکرد قابل قبولی ارائه دادند.
  15. ارزیابی تیمارهای مختلف پرایمینگ بذر بر عملکرد و اجزاء عملکرد برخی ارقام جدید گندم دیم در کردستان
    1399
    بیشتر منـاطق ایـران از نظر شرایط اقلیمی دارای آب و هوای مدیـترانـهای می‍باشد که مشخصه مهم این منـاطق، کمبود بـارش و توزیع نـامنـاسب آن است. یکی از مشکلات عمده در رسیدن به پتانسیل عملکرد بـالا در این منـاطق، فقدان همـزمـانی استقرار گیـاه بـا بـارنـدگی به سبب داشتن نزولات کم آن است، لذا با توجه به اهمیت جوانهزنی و صفات مرتبط با آن در استقرار اولیه گیاهچه و رشد بعدی گیاه و بهبود توان مقابله گیاه با تنشهای محیطی، این تحقیق با هدف مقایسه و تعیین برترین تیمارهای پرایمینگ بذر به لحاظ اثراتی که بر صفات مرتبط با جوانهزنی و استقرار اولیه گیاهچه، عملکرد و اجزای عملکرد و همچنین کیفیت دانه در ارقام مورد مطالعه گندم دارند، طراحی و اجرا گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل ارقام گندم (هما، اوحدی، آذر 2 و باران) و سطوح مختلف پرایمینگ (آب مقطر، پتاسیم نیترات، مونو پتاسیم فسفات، سولفات روی و بدون پرایمینگ) بود. نتایج نشان داد ارقام اوحدی و آذر 2 بهتر از ارقام هما و باران بودند ارقام مذکور دارای طول ساقه، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن خشک کل، شاخص برداشت و عملکرد دانه بیشتری بودند. همچنین ارقام اوحدی و آذر 2 از نظر خصوصیات کیفی مانند درصد پروتئین دانه، شاخص گلوتن، محتوای فسفر، آهن و روی دانه نسبت به ارقام هما و آذر 2 برتری داشتند. از میان تیمارهای پرایمینگ، تیمار سولفات روی تیمار برتر بود و پس از آن تیمارهای مونوفسفات پتاسیم و نیترات پتاسیم دارای عملکرد مناسبی بودند. تیمار هیدروپرایمینگ هر چند نسبت به تیمارهای دیگر (سولفات روی، مونوفسفات پتاسیم و نیترات پتاسیم) دارای عملکرد ضعیفتری بود اما نسبت به تیمار شاهد (بدون پرایم) بهتر عمل نمود. بنابراین بکارگیری پرایمینگ در مناطقی که گندم بهصورت دیم کشت میگردد میتواند مفید باشد و در تقلیل مشکلاتی همچون پسابیدگی و عدم استقرار مناسب مفید باشد.
  16. اثرات زمان و مقدار مصرف کود مرغی بر عملکرد و کیفیت محصول سیب‌زمینی (Solanum tuberosum L.)
    1399
    آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر زمان و مقدار کود‌مرغی بر روی گیاه سیب‌زمینی در قالب طرح کرت‌های خرد شده بر پایه‌ی بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی هنرستان کشاورزی خسروی کردستانی در سال 1395 انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از: زمان مصرف کود مرغی در سه بازه زمانی پاییزه، پاییزه- بهاره و بهاره به‌عنوان فاکتور اصلی و مقادیر صفر (تیمار شاهد)، 5 تن، 10 تن و 15 تن در هکتار کود‌مرغی به‌عنوان فاکتور فرعی بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده‌های آزمایش حاضر نشان داد که بیش‌ترین میزان وزن تر غده، چگالی غده، وزن خشک غده (93/1102 گرم در متر مربع) و عملکرد بیولوژیک (5/5946 گرم در متر مربع) در تیمار کوددهی پاییزه 15 تن در هکتار کود‌مرغی مشاهده شد. بیش‌ترین مقدار اسیدیته خاک (025/8) در تیمار شاهد، بیش‌ترین درصد آهک (91/46 درصد) و بیش‌ترین درصد کربن آلی خاک (092/1 درصد) در تیمار پانزده تن در هکتار کود‌مرغی در کوددهی پاییزه بود. بیش‌ترین میزان نیتروژن قابل دسترس (39/. درصد)، فسفر قابل دسترس (ppm 64/17)، پتاسیم قابل دسترس (ppm 75/349) در تیمار کوددهی پانزده تن در هکتار کود‌مرغی به‌صورت پاییزه به دست آمد. بیش‌ترین زمان رسیدن به حداکثر LAI در تیمار اثر متقابل پانزده تن کود دامی در هکتار در پاییزه مشاهده شد و کم‌ترین زمان رسیدن به حداکثر شاخص سطح برگ در تیمار شاهد به دست آمد، علاوه بر این، بیش‌ترین زمان رسیدن به حداکثر سرعت رشد محصول در تیمارهای کاربرد بهاره 10 و 15 تن کود‌مرغی در هکتار مشاهده شد. هم‌چنین کم‌ترین زمان رسیدن به حداکثر سرعت رشد محصول در تیمار کود دهی 15 تن در هکتار کود‌مرغی به صورت پاییزه مشاهده گردید.
  17. اثرات سطوح مختلف کود مرغی پلیت شده و کود شیمیایی بر عملکرد و کیفیت آفتابگردان آجیلی رقم سنقری (Helianthus annuus L.)
    1398
    با توجه به اهمیت کودهای آلی و شیمیایی در کشاورزی پایدار، پژوهشی با هدف بررسی تغییرات ویژگی های خاک، عملکرد و اجزای عملکرد و همچنین کیفیت دانه آفتابگردان آجیلی با مصرف سطوح مختلف کودهای مرغی پلیت شده و شیمیایی اجرا شد. این آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 11 تیمار در سه تکرار در سال 1397در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل کود مرغی پلیت شده در تلفیق با کودهای شیمیایی شامل 1000 کیلوگرم کود مرغی+ کود شیمیایی صفر، 1000 کیلوگرم کود مرغی+ 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده، 1000 کیلوگرم کود مرغی+ 50 درصد کود شیمیایی توصیه شده،2000 کیلوگرم کود مرغی+ کود شیمیایی صفر، 2000 کیلوگرم کود مرغی+ 25 درصد کود شیمیایی، 2000 کیلوگرم کود مرغی+ 50 درصد کود شیمیایی، 4000 کیلوگرم کود مرغی+ کود شیمیایی صفر، 4000 کیلوگرم کود مرغی+ 25 درصد کود شیمیایی، 4000 کیلوگرم کود مرغی+ 50 درصد کود شیمیایی، مصرف 100 درصد کود شیمیایی (توصیه شده) و عدم مصرف کود بود. نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت تیمارهای تلفیق کودهای مرغی و شیمیایی بر خصوصیات خاک (افزایش ماده آلی خاک، نیتروژن، فسفر و پتاسیم)، خصوصیات مورفولوژیک (افزایش ارتفاع و قطر طبق)، عملکرد و اجزای عملکرد دانه (افزایش تعداد دانه در طبق، حفظ وزن هزار دانه با افزایش تعداد دانه در طبق، کاهش تعداد دانه های پوک، افزایش عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت) و کیفیت دانه (افزایش درصد و عملکرد پروتئین و روغن، نیتروژن، فسفر و پتاسیم) بود. تیمار ترکیبی مصرف 4000 کیلوگرم در هکتار کود مرغی+ 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده با داشتن بیشترین عملکرد دانه و روغن، بهترین تیمار کودی بود. از نتایج این تحقیق استنباط می-شود که می توان با استفاده از کودهای آلی و شیمیایی در زراعت آفتابگردان علاوه بر رسیدن به عملکردهای قابل قبول و بهبود کیفیت دانه، کارآیی مصرف کود را افزایش داده و مصرف کودهای شیمیایی که آثار منفی آنها بر محیط زیست و بوم نظام های زراعی به اثبات رسیده است را کاهش داد و در راستای رسیدن به اهداف کشاورزی پایدار حرکت نمود.
  18. بررسی اثر تاریخ کشت و قارچ مایکوریزا بر عملکرد وکیفیت ذرت علوفهای ) Zea mays L. )
    1398
    این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر تاریخ کشت و قارچ مایکوریزا بر عملکرد و کیفیت ذرت علوفهای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 21 ترکیب تیماری و 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال 2331 اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل قارچ مایکوریزا در چهار سطح شامل ) Glomus mossea ( ،) Glomus intraradices ( ،) Glomus mossea + Glomus intraradices ( و بدون 21 و ، مایکوریزا )شاهد( وتاریخ کشت در سه سطح ) 1 11 تیرماه( بود. دو گونه قارچ مایکوریزا بصورت جدا از هم و نیز به صورت ترکیب دوگونه، در سه تاریخ کشت )همزمان با کاشت( با خاک تلقیح گردید. نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان داد کاربرد میکوریزا باعث افزایش عملکرد، کیفیت علوفه و شاخصهای رشد در ذرت شد. برهمکنش قارچ مایکوریزا و تاریخ کاشت نیز سبب افزایش معنیدار وزن خشک بلال، عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در بلال گردید. اثرات ساده قارچ مایکوریزا و تاریخ کاشت بر وزن خشک بلال، وزن خشک بوته وعملکرد بیولوژیک معنیدار بود. تاریخ کاشت 1 تیرماه منجر به افزایش وزن تر بلال، وزن تر بوته و تعداد دانه در ردیف شد. در حالی که کاربرد سطوح مختلف فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش تاثیر معنیداری بر ارتفاع بوته، طول بلال، تعداد ردیف در بلال، تعداد بلال و قطر بلال نداشت. بررسی اثرات قارچ مایکوریزا و تاریخ کاشت بر روند رشد نشان داد که تاریخ کاشت 1ام تیرماه و قارچ انترارادیس از لحاظ شاخصهای رشدی از برتری برخوردار بودند. از نظر شاخصهای مرتبط با کیفیت علوفه، تاریخ کاشت تاثیر معنیداری بر غلظت ADF تیمارهای >5/ آزمایشی به جز تیمار گلوموس موسه داشت ) 50 P ( به گونهای که تاخیر در کاشت در سطوح مختلف قارچ مایکوریزا شامل شاهد، گلوموس اینترارادیس و تیمار ترکیبی بهطور معنیداری سبب افزایش ADF شد. غلظت NDF نیز در تیمار شاهد و در سیلاژ تهیه شده از ذرت کشت شده در 11 ام تیرماه بالاتر از سیلاژ ذرت علوفهای کشت شده در تاریخ 1 و 21 تیرماه بود. مقایسه دو گونه مورد مطالعه گلوموس اینترارادیس و گلوموس موسه نشان داد که گونه اینترارادیس تاثیر بیشتری بر روی عملکرد، کیفیت و شاخصهای رشد ذرت نسبت به گونه موسه دارد.
  19. ارزیابی کاربرد ورمی کمپوست و زئولیت بر عملکرد وکیفیت سیاهدانه (.Nigella sativa L)
    1398
    یکی از مهمترین مولفه های دستیابی به حاصلخیزی خاک و تغذیه مناسب گیاه، کاربرد نهاده-های آلی در کشاورزی پایدار می باشد. استفاده از این منابع علاوه بر تامین سلامت گیاهان دارویی، موجب حفظ سلامت محیط زیست نیز می گردند. این پژوهش به منظور ارزیابی کاربرد ورمی-کمپوست و زئولیتبر عملکرد کمی و کیفی سیاهدانه(Nigella sativa L.) در دو سال انجام شد.برای بررسی اثر تیمارهای ورمی کمپوستدر چهار سطح(صفر،2،4و6تن درهکتار) و زئولیت در چهار سطح(صفر،3، 6و 9تن درهکتار) آزمایشیبهصورتفاکتوریلدرقالبطرحپایهبلوک-هایکاملتصادفیباسهتکرارطیسال های 1396و 1397 درمزرعهتحقیقاتیدانشگاه کردستانبهاجرا درآمد. نتایجنشاندادکاربرد ورمی کمپوستسببافزایشمعنی دارصفات مورفولوژیک،عملکرددانه،عملکرد بیولوژیک، درصد اسانس، عملکرد اسانس، درصد روغن و عملکرد روغن سیاهدانه و ماده آلی و عناصرغذایی در دو سال آزمایش شد. بیشترین عملکرد دانه سیاهدانه در سال های96 و 97 از سطح چهارم ورمی کمپوست حاصل شد و کمترینمقادیر نیزمربوطبهتیمار شاهدبود. زئولیت نیز بر صفات مذکور اثر معنی داری داشت. اثر متقابل ورمی کمپوست و زئولیت نیز بر صفات شاخه فرعی فرعی، وزن هزار دانه، محتوای نیتروژن دانه معنی دار گردید. بنابراین کاربرد نهاده های آلی می تواند ضمن بهبود صفات کمی و کیفی سیاهدانه موجب حفظ و بهبود خاصلخیزی خاک نیز گردد.
  20. بررسی اثر اسید هومیک و ژنوتیپ بر خصوصیات کمی و کیفی گلرنگ
    1397
    اسید هیومیک شامل سه سطح (شاهد، غلظت های 2 در هزار و 4 در هزار) و ژنوتیپ های گلرنگ شامل (اصفهان، سینا، فرامان، گلدشت و صفه) در پایه ی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این آزمایش صفات مورفولوژیک، شاخص های رشد و عملکردها ارزیابی گردیدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در بین ارقام مورد بررسی تنوع معنی داری برای تمام صفات مورد بررسی وجود داشت. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که کاربرد هیومیک اسید با غلظت 4 در هزار سبب بهبود خصوصیات مورفولوژیکی و شاخص های رشد و افزایش دانه و روغن گلرنگ گردید.. در آزمایش دوم تنوع ژنتیکی 16 ژنوتیپ گلرنگ براساس کمیت و کیفیت روغن در قالب طرح کاملا ً تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت و تنوع مولکولی آنها با استفاده از 20 ترکیب آغازگری نشانگر مولکولی SCoT ارزیابی شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس در بین ژنوتیپ های مورد بررسی تنوع معنی داری از نظر درصد روغن و پروفیل اسیدهای چرب وجود داشت. دو رقم صفه و سینا دارای بیشترین محتوای روغن دانه بودند و ژنوتیپ های مریوان، ورامین، مشهد، گلدشت، سقز و پدیده، پروفیل اسید چرب بهتر و کیفیت روغن مطلوب تری داشتند. بر اساس نشانگر SCoT تنوع بالایی در بین ژنوتیپ ها مشاهده شد. آغازگر های SCoT در مجموع توانستند 129 باند را شناسایی کنند که از این تعداد 40 باند یک شکل مشاهده شد ترکیب آغازگری SC2 & SC34 بیشترین تعداد باند (تعداد 10 باند) و آغازگرهای SC34 ، SC25 و SC31 کمترین تعداد باند (تعداد 4 باند) را نشان دادند. طول باندهای تکثیری بین 100 تا 3000 جفت باز بود. آغازگر های SC30، SC31 و SC34 و ترکیب های آغازگری SC10 & SC7 و SC2 & SC31 باتوجه به شاخص های آغازگرها بهتر توانستند در نشان دادن چندشکلی موفق باشند. بر اساس ماتریس تشابه، تجزیه خوشه ای و تجزیه به مختصات ژنوتیپ های کامیاران، سقز، گل مهر، اصفهان و قروه ضمن تشابه ژنتیکی با همدیگر، دارای بیشترین فاصله با دیگر ژنوتیپ ها بودند. در مجموع کاربرد 4 در هزار هیومیک اسید سبب بهبود زراعت گلرنگ شد و رقم فرامان برای شرایط منطقه مورد مطالعه رقم برتر بود، همچنین نشانگر SCoT در بررسی تنوع ژنتیکی گلرنگ دارای کارایی مناسبی بود.
  21. بررسی کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی (Cucurbita pepo) با سطوح افزایشی جو (Hurdeum vulgare) و یولاف (Avena sativa)
    1397
    کشاورزی رایج مشکلاتی چون آلودگی آب‌ها و خاک‌ها، فرسایش خاک‌ها، کاهش تنوع زیستی و به خطر افتادن سلامتی انسان و حیات وحش شده است. لذا در سال‌های اخیر توجه بیشتری به کشاورزی پایدار شده است.کشت مخلوط نیز یکی از مولفه ‌های کشاورزی پایدار محسوب می‌گردد. هدف این پژوهش بررسی کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی با سطوح افزایشی جو و یولاف بود. این آزمایش در مزرعه‌ تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال زراعی 1394 به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه‌ی طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کشت خالص کدو تخمه کاغذی، کشت خالص جو و کشت خالص یولاف و کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی با سطوح افزایشی (20، 40، 60 و 80 درصد) جو و یولاف بود. در این پژوهش صفاتی از قبیل ارتفاع ساقه، تعداد سنبله در متر، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد اقتصادی و نسبت دانه به علوفه برای جو و یولاف و تعداد میوه در بوته، قطر میوه، تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد اقتصادی برای کدو تخمه کاغذی و نسبت برابری زمین برای شاخص کشت مخلوط مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس برای گیاه کدو تخمه کاغذی نشان داد که تمام صفات مورفولوژیکی مورد بررسی به جز تعداد میوه در بوته تحت تاًثیر سطوح افزایشی جو و یولاف قرار گرفت ولی اثر نوع گیاه محلوط شونده و اثر متقابل نوع گیاه مخلوط شونده و سطوح افزایشی هیچ تاثیر معنی داری بر صفات مورفولوژیکی نداشت. مقایسه میانگین ها نشان دادند که بیشتر صفات مورفولوژیکی کدو تخمه کاغذی به ویژه عملکرد اقتصادی با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری کاهش یافت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری بیشتر صفات مورفولوژیکی جو و یولاف تحت تاثیر قرار گرفت و مقایسه میانگین ها نشان داد که با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری بیشتر صفات مورفولوژیکی جو و یولاف افزایش و نسبت دانه به علوفه کاهش یافت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر سطوح افزایشی کشت مخلوط تاخیری بر بیشتر شاخص های ارزیابی کشت مخلوط معنی دار بود. مقایسه میانگین نسبت برابری زمین کدوتخمه کاغذی و جو نشان داد که با افزایش سطوح کشت مخلوط تاخیری عملکرد جزئی جو افزایش و عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی کاهش یافت ولی اختلاف معنی داری بین سطوح افزایشی کشت مخلوط در نسبت برابری زمین این دو گیاه مشاهده نشد. مقایسه میانگین کدو تخمه کاغذی و یولاف نشان داد که عملکرد جزئی به جز سطح 20درصد کشت مخلوط تاخیری، بقیه سطوح در یک گروه تیماری قرار گرفتند و عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی در سطح 20 درصد بالاتر از بقیه و یولاف کمتر از بقیه بود و همچنین نسبت برابری کل یولاف و کدو در سطح 20 درصد کمتر از سایر سطوح و بقیه سطوح در یک گروه تیماری قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نسبت برابری کل کشت مخلوط تاخیری با سطوح افزایشی جو و یولاف نشان داد که عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی، عملکرد جزئی گیاهان جو و یولاف و همچنین نسبت برابری کل کدو تخمه کاغذی همراه با جو و یولاف تحت تاثیر معنی داری نوع گیاه مخلوط شونده، سطوح افزایشی کشت مخلوط و همچنین اثر متقابل آنها قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که عملکرد جزئی کدو تخمه کاغذی بر اساس تاثیر نوع گیاه مخلوط شونده در همراه با جو بالاتر از یولاف شد و با افزایش سطوح کشت مخلوط کاهش یافت. مقایسه میانگین نسبت برابری کل کدو تخمه کاغذی با سطوح افزایشی جو و یولاف نشان داد که سطوح 40،60 و 80 درصد یولاف و سطح 80 درصد جو نسبت به سایر سطوح برتری داشتند. بیشترین نسبت برابری زمین(27/1) از کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی و 80 درصد یولاف به دست آمد. لذا می‌توان نتیجه گرفت که تیمار کشت مخلوط تاخیری کدو تخمه کاغذی + 80 درصد یولاف در مقایسه با سایر نسبت‌ها، تیمار برتر بود و برتری کشت مخلوط تاخیری بیش از تک کشتی بود.
  22. تاثیرسیستم های مختلف خاک ورزی و کاربرد بقایا بر شاخص های رشد و عملکرد ماشک گل خوشهای (Vicia villosa)
    1397
    به منظور بررسی اثر سیستم هایمختلفخاک ورزی و حفظ بقایابرعملکردوبرخیصفاتماشک گل خوشه ای، آزمایشیدر سالزراعی96-1395 در شهرستانکرمانشاهباموقعیتجغرافیایی 682152 شمالیو 378021 انجام گرفت. آزمایشبه صورتکرت هایخردشدهنواریبادوفاکتوربقایایگیاهیوسیستم هایمختلفخاک ورزیباسهتکراراجراگردید. تیمارهاشاملمدیریتبقایا (صفر، 1و 2تنبقایا در هکتار) و سیستم هایمختلفخاک ورزی(بدونخاک ورزی،خاک ورزیکاهشیوخاک ورزیمرسوم)بودند.در این تحقیق رطوبت خاک، فشردگی خاک، ماده آلی خاک، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن 1000 دانه، پروتئین و فیبر اندازه گیری شدند. در این آزمایش، اثر تیمارهایبقایا و خاک ورزیبر صفات رطوبت، فشردگیو ماده آلی خاک و وزن 1000 دانه، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه و وزن خشک بوته ماشک دارای معنی داری بود ولی بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در واحد سطح، پروتئین، الیاف، سرعت رشد و سرعت رشد نسبیاثر معنی داری نداشت. باانجامعملیاتخاک ورزیو کاهش بقایاشاخصسطحبرگبهطورمعنی داریکاهشیافت. هم چنین شاخص سطح برگ در تیمارهای یک تن بقایا-بدون خاک ورزیو دو تن بقایا با خاک ورزیکاهشی دارای بهترین عملکرد نسبت به سایر تیمارها بود.نتایج نشان داد تیماریک تن بقایا و بدون خاک ورزیدر بین تیمارها بیش ترین رطوبت خاک را داشت.در خاک ورزیمرسوم میزان فشردگی خاک در عمق 20-10سانتی متریکاهش پیدا کرد اما در عمق 40-20 سانتی متریفشردگی خاک افزایش پیدا کرد.بیش ترین افزایش کربن آلی خاک در دو عمق صفر تا 30 و 30 تا 60 سانتی متر به ترتیب در تیمار بدون بقایا-بدون خاک ورزیو بدون بقایا با خاک ورزیکاهشی مشاهده شد.بهترین وضعیت وزن 1000 دانه و ارتفاع بوته در تیمار یک تن بقایا-بدون خاک ورزیمشاهده شد. کاربرد نوع خاک ورزی تاثیر معنی داری بر وزن خشک برگ داشت اما اثر آن بر وزن خشک ساقه و بوته معنی دار نبود.باتوجهبهنتایجبهدستآمدهوبرتری هایهریکازسیستم هایمختلفخاک ورزی،می توانسیستم-بدونخاک ورزیبا یک تن بقایایا سیستم خاک ورزیکاهشی با دو تن بقایارابهجایسیستمخاک ورزیمرسومبهکشاورزانمناطقدیمکرمانشاهبرای کشت ماشک علوفه-ای پیشنهادکرد.
  23. تاثیرسیستم های مختلف خاک ورزی و کاربرد بقایا بر شاخص های رشد و عملکرد نخود (Cicer arietinum L.)
    1397
    به منظور بررسی اثر سیستم های مختلف خاک ورزی و حفظ بقایا بر خصوصیات کمی و کیفی نخود و شاخص های رشد و برخی ویژگی های خاک؛ آزمایشی در شهرستان کرمانشاه در موقعیت جغرافیایی 682152 شمالی و 378021 شرقی انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده نواری با دو فاکتور بقایای گیاهی و سیستم های مختلف خاک ورزی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل کاربرد بقایا (صفر، 1 و 2 تن در هکتار) و سیستم های مختلف خاک ورزی (بدون خاک ورزی، خاک ورزی کاهشی و خاک ورزی مرسوم) بودند. نتایج نشان داد که تیمار توام عدم خاک ورزی و کاربرد یک تن بقایا موجب حفظ رطوبت خاک شد. میزان بقایا تاثیر معنی داری بر فشردگی خاک نداشت اما سیستم های مختلف خاک ورزی اثر معنی داری بر فشردگی خاک داشتند به طوری که با تغییر عمق خاک میزان فشردگی تغییر کرد. تیمارهای مختلف خاک ورزی و بقایا تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک نداشتند اما با کاهش شدت خاک ورزی، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک با یک روند صعودی افزایش یافتند و تیمار یک تن بقایا و عدم خاک ورزی بیشترین عملکرد در هکتار بود. همچنین عملیات خاک ورزی سبب افزایش معنی دار وزن خشک ریشه و گره گردید. بیشترین میزان وزن خشک ریشه و گره در سیستم خاک ورزی مرسوم و کاربرد 1 تن بقایا در سطح خاک بدست آمد. اثر سیستم های خاک ورزی و میزان بقایا بر شاخص سطح برگ، سرعت رشد و سرعت رشد نسبی نخود نیز معنی دار بود. با انجام عملیات خاک ورزی شاخص های مذکورکاهش معنی داری داشتند. در نهایت می توان گفت تیمار توام عدم خاک ورزی و کاربرد یک تن بقایا نسبت به سایر تیمارها ویژگی های مثبت بیشتری داشت.
  24. ارزیابی سازگاری، عملکرد و کیفیت دانه ارقام محلی گندم امر (Triticum turgidum ssp. dicoccon Schrank) در استان کردستان
    1397
    ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻏﺬای ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮای اﻓﺮاد ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ، از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ارﮐﺎن اﺻﻠﯽ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎﯾﺪار ﻫﺮ ﮐﺸﻮر ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. در ﻋﺼﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ، اﻓﺰاﯾﺶ روز اﻓﺰون ﺟﻤﻌﯿﺖ و اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮای ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻏﺬاﯾﯽ، ﺷﺮاﯾﻂ اﯾﺠﺎب ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺑﻬﯿﻨﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد ﺭﻭﻧﺪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﺍﺭﮔﺎﻧﻴﮏ، ﻣـﺼﺮﻑ ﺗﻮﻟﻴـﺪﺍﺕ ﻏــﺬﺍﻳﻲ ﺳــﺎﻟﻢ و ﺳــﺎﺯﮔﺎﺭﻱ ﺑﻴــﺸﺘﺮ ﮔﻨــﺪﻡ امر ﺑــﻪ ﺷــﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﻨﺪﻡ ﻧﺎﻥ، ﺍﻳﻦ ﮔﻴﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺯ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ ﻛﻴﻔﻲ ﺩﺭ ﮔﻨﺪﻡ امر ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ پروتئین بالا و عدم حساسیت های غذایی را نام برد. گندم امر به دلیل توانایی رشد در شرایط نا مناسب محیطی (از جمله مقاومت به تنش خشکی و رشد در خاک های فقیر) و نیز دارا بودن صفات اصلاحی مناسب (حفظ عملکرد در شرایط نامساعد محیطی)، می تواند در برنامه های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. ﺗﻮﻟﯿــﺪ ارﻗــﺎم زراﻋــﯽ با وﯾﮋﮔــﯽ ﻫــﺎی ﻣﻨﺎﺳــﺐ، ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺎﻻ و ﺗﻮﻟﯿﺪ پایدار، از اﻫﺪاف اﺻﻠﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫــﺎی ﺑــﻪﻧــﮋادی ﮔﻨــﺪم اﺳــﺖ. استان کردستان به عنوان یکی از مناطق تکامل گندم امر، دارای تنوع بالایی از ارقام محلی گندم امر می باشد و ساکنین آن گندم امر را در برنامه غذایی خود، مصرف می کنند. بنابراین به منظور مقایسه ارقام محلی گندم امر استان کردستان، مطالعه ای روی 29 رقم محلی گندم امر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به صورت دیم در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. نتایج بیان کننده تفاوت در عملکرد میان این ارقام کشت شده بود، به گونه ای که ارقامی نظیر باینچوب، شریف آباد، زرینه، بهارستان، تازه آباد آصف و کانی کن در این مطالعه دارای عملکرد بیشتری نسبت به سایر ارقام کشت شده بودند که این امر را به دلیل داشتن ویژگی های مناسبی نظیر تعداد پنجه بارور، ارتفاع بوته، طول اکستراژن، پدانکل و پنالتی میت، طول و وزن سنبله، طول ریشک، تعداد سنبلچه، تعداد دانه در سنبله و عملکرد بیولوژیک بیشتر بود. در این مطالعه تولید بالای عملکرد بیولوژیک توسط ارقام ذکر شده منجر به افزایش تولید عملکرد دانه شد، زیرا در شرایط دیم سهم انتقال مجدد در عملکرد نقش اساسی دارد و اگر چه شاخص برداشت در این ارقام کاهش یافت ولی داشتن عملکرد بیولوژیک بالا منجر به افزایش عملکرد دانه در این ارقام شد. عملکرد بیولوژیک بالا در این ارقام به سبب داشتن شاخص سطح برگ بالا، سرعت رشد محصول بیشتر و در نهایت تجمع ماده خشک بیشتر بود.
  25. بررسی عملکرد و اجزاء عملکرد گلرنگ و نخود و ارزیابی تنوع زیستی بندپایان در سیستم کشت مخلوط
    1397
    هدف این پژوهش ارزیابی خصوصیات کمی و کیفی گلرنگ در کشت مخلوط با نخود بود. همچنین تنوع زیستی برخی از گروههای بندپایان در این سیستم کشت مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 11 تیمار و 3 تکرار در مزرعهی تحقیقاتی دانشگاه کردستان طی سال زراعی 95-1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل الگوهای مختلف کشت ازجمله کشت خالص گلرنگ و نخود، سریهای جایگزینی با الگوهای 4:4، 2:2، 1:1، 3:1 و 1:3 و سریهای افزایشی 20% و 40% نخود هرکدام در دو حالت بین (I) و اطراف (II) ردیفهای گلرنگ بودند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین عملکرد دانه، بیولوژیک، گلبرگ و روغن گلرنگ به ترتیب از الگوهای I40% و 4:4 بهدستآمد. بیشترین و کمترین عملکرد دانه و بیولوژیک نخودنیز به ترتیب از کشت خالص و کشت مخلوط I20%حاصل شد اما از لحاظ خصوصیات تعداد و وزن گرههای ریشه، کشت خالص کمترین و کشت مخلوط 1:1 بیشترین مقادیر را به خود اختصاص دادند. بیشترین میزان شاخصهای سودمندی کشت مخلوط (LER، ATERو SPI) بهترتیب به میزان 91/1، 82/1 و 7/308 از الگوی کشت I40% و کمترین میزان این شاخصها بهترتیب بهمیزان 75/0، 65/0 و 3/121 از الگوی کشت 4:4 حاصل شد. الگوهای مختلف کشت اثر معنیداری بر تنوع زیستی راستههای بندپایان از نظر شاخصشانن- واینر و عکس شاخص سیمپسون داشتند، بهطوریکه برترین تیمارها به ترتیب کشت خالص نخود و کشت مخلوط 1:3 بودند. پایینترین تنوع زیستی راستههای بندپایان نیز به کشت مخلوط I20% اختصاص یافت.گرچه الگوهای کشت از لحاظ تنوع گونهای شکارگران Carabidaeباهم تفاوت معنیداری نشان ندادند اما ترسیم نمودارهای ریرفکشن مشخص کرد که در تعداد مساوی فرد نمونهبرداریشده، الگوهای کشت 1:3، 3:1 و I40% بیشترین و II40% و 4:4 کمترین تنوع گونهای را از لحاظ شکارگران Carabidaeداشتند. همچنین، ازنظر شاخص تشابه بریکارتیس کشت خالص نخود و کشت مخلوط 1:1 با 2/76 درصد و سپس کشت مخلوط جایگزینی 3:1 و افزایشی I40% با 2/74 درصد بیشترین شباهت تنوع گونهای را بههم نشان دادند.در نهایت با توجه به برتریهای کلی و ثابتشده به ویژه از لحاظ تولید و کیفیت گلرنگ به نظر میرسد کشت مخلوط این گیاه با نخود گزینهی مناسبی باشد.
  26. اثرات تاریخ های مختلف کاشت و انواع مالچ بر عملکرد وکیفیت دانه آفتابگردان (Helianthus annuus L.)
    1396
    استفاده از مالچ و گیاهان پوششی از ابزار کشاورزی حفاظتی و در راستای نیل به اهداف کشاورزی پایدار می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات مختلف انواع مالچ و تاریخ های کشت بر عملکرد و کیفیت دانه آفتابگردان بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال 1394 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل نوع مالچ: مالچ پلاستیک سیاه و شفاف، کلش گندم، کود دامی، عدم استفاده از مالچ و تاریخ کاشت در دو سطح (اردیبهشت ماه و خرداد ماه) بودند. در این مطالعه صفات مورفولوژیک و زراعی آفتابگردان شامل ارتفاع بوته، قطر طبق،کلروفیل a وb، وزن صد دانه، تعداد دانه در متر مربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، واندازه گیری رطوبت و فسفر بذر به عنوان صفت مربوط به کیفیت دانه، همچنین درصد نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک، تعداد و وزن خشک علف های هرز، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که انواع مالچ اثر معنی داری بر برخی صفات مورد مطالعه گیاه آفتابگردان داشت. بیشترین کنترل علف های هرز از تیمار مالچ پلاستیک سیاه به دست آمد. بر اساس نتایج این آزمایش، مالچ پلاستیک سیاه تاثیر معنی داری در حفظ رطوبت خاک داشت. عملکرد و اجزای عملکرد دانه به دلیل وجود رطوبت و تجزیه تدریجی مواد آلی خاک در تاریخ کشت اردیبهشت ماه و مالچ سیاه بالا بود. مالچ پلاستیک سیاه، ازت خاک و مالچ کلش، فسفر خاک را افزایش دادند. لذا چنین می توان استنباط کرد که تیمار مالچ پلاستیک سیاه در مقایسه با سایر تیمارها، تیمار برتر بود و ارزیابی کشت با مالچ بهتر از بدون مالچ بود.
  27. اثر انواع مالچ و تاریخ کاشت بر عملکرد و خصوصیات کیفی کدو پوست کاغذی (Cucurbita pepo L.)
    1396
    کدوی پوست کاغذی Cucurbita pepo var.tyriaca)) متعلق به تیره کدوئیان یکی از گیاهان دارویی مهم می باشد که مواد موثره آن برای پیشگیری و درمان سرطان پروستات کاربرد دارد. کاربرد مالچ به عنوان یکی از راهکار های شناخته شده در گذار به کشاورزی پایدار مورد توجه می باشد. بدین منظور، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور در سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان طی سال زراعی 1394 به اجرا درآمد. فاکتورها شامل دو تاریخ کشت 30 اردیبهشت ماه و 15 خرداد ماه و 5 نوع مالچ شامل (مالچ پلاستیک شفاف، مالچ پلاستیک مشکی، مالچ کاه و کلش گندم، مالچ زنده شبدر و تیمار بدون مالچ) بود. در این مطالعه، صفات مورفولوژیک گیاه شامل تعداد دانه در میوه، تعداد میوه در بوته، عملکرد میوه، عملکرد دانه، قطر میوه، عملکرد بیولوژیک، صفات مربوط به کیفیت دانه از جمله درصد روغن دانه، عملکرد روغن، و همچنین میزان نیتروژن خاک و زیست توده علف های هرز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد تیمارهای مختلف مالچ و تاریخ کشت اثر معنی داری بر صفات مورد مطالعه گیاه داروئی کدو پوست کاغذی داشت. اثر متقابل مالچ و تاریخ کشت نیز برای صفات تعداد میوه در بوته، عملکرد دانه، درصد روغن دانه، عملکرد روغن و زیست توده علف های هرز معنی دار گردید، به طوری که بیشترین میانگین این پارامترها در تیمار ترکیبی تاریخ کشت اردیبهشت ماه و مالچ پلاستیک مشکی حاصل شد و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد و تاریخ کشت خرداد ماه بود. وزن هزار دانه تحت تاثیر هیچکدام از فاکتورها معنی دار نگردید. همچنین بیشترین تعداد دانه در میوه، عملکرد میوه و عملکرد بیولوژیک مربوط به مالچ پلاستیک مشکی بود که با پلاستیک شفاف در یک گروه آماری قرار داشت. بیشترین قطر میوه هم در تیمار مالچ کاه و کلش گندم حاصل شد و بیشترین میزان نیتروژن خاک نیز در مالچ زنده شبدر مشاهده گردید. به طور کلی، تاریخ کاشت اردیبهشت ماه و مالچ پلاستیک مشکی سبب افزایش میزان پارامترهای عملکرد و اجزاء عملکرد و همچنین صفات کیفی گیاه داروئی کدو پوست کاغذی گردید.
  28. ارزیابی عملکرد و اجزای عملکرد سیاهدانه(Nigella sativa L.) و شنبلیله (Trigonella foneum - graecum L.) درکشت مخلوط جایگزینی و افزایشی
    1395
    گیاهان دارویی نقش مهمی را در تامین سلامت انسان ایفا می کنند. کشت مخلوط نیز یکی از مهم ترین راهکارها جهت دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار می باشد. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی خصوصیات کمی و کیفی گیاهان داروییسیاهدانه و شنبلیله در سری های افزایشی و جایگزینی کشت مخلوطاجرا شد. این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در بهار سال1394 به اجرا درآمد.تیمار های آزمایش شامل 50%سیاهدانه + 50% شنبلیله، 25% سیاهدانه + 75% شنبلیله، 75% سیاهدانه + 25% شنبلیله، 100%سیاهدانه + 5/12% شنبلیله، 100% سیاهدانه +25% شنبلیله، 100% سیاهدانه + 5/37% شنبلیله، 100% سیاهدانه + 50%شنبلیله و کشت خالص آن ها بود. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این مطالعه،صفات مختلف شامل ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و صفات مربوط به کیفیت دانه از جمله پروتئین، درصد اسانس و عملکرد اسانس اندازه گیری شد. همچنین میزان نیتروژن خاک، زیست توده علف های هرز، شاخص های سودمندی کشت مخلوط شامل LER وATER مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد نسبت های مختلف کاشت، اثر معنی داری بر صفات مورد مطالعه ی دو گیاه سیاهدانه و شنبلیله داشت. بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک سیاهدانه از نسبت 100% سیاهدانه + 5/12% شنبلیله حاصل شد. علاوه بر این، بیشترین نسبت برابری زمین-زمان (88/1=ATER) از تیمار مذکور بدست آمد، لذا چنین می توان استنباط کرد که تیمار کشت مخلوط افزایشی 100% سیاهدانه + 5/12%شنبلیله در مقایسه با سایر نسبت های کاشت، تیمار برتر بود.
  29. تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز نخود تحت شرایط دیم
    1395
    به منظور بررسی دوره بحرانی کنترل علف های هرز نخود رقم ILC482 تحت شرایط دیم، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان اجرا شد. آزمایش دارای 16 تیمار، شامل 8 دوره عدم وجین (تداخل) علف های هرز و 8 دوره عاری از علف های هرز (وجین) در دوره های زمانی صفر، 12، 22، 32، 42، 52، 62، 72 و 92 روز پس از کاشت بود. درتیمارهای تداخل پس از اتمام دوره تا آخر فصل رشد (92 روز پس از کاشت) علف های هرز وجین و در دوره وجین نیز پس از تمام شدن دوره تا آخر فصل رشد به علف های هرز اجازه تداخل داده شد. نتایج نشان داد که صفات تعداد انشعاب در بوته، ارتفاع نهایی بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، شاخص برداشت و صفات کیفی دانه (میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم) با افزایش دوره های تداخل به صورت خطی کاهش و با افزایش دوره های کنترل به صورت خطی افزایش یافت ولی ارتفاع اولین غلاف و تعداد دانه در غلاف تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. روند تغییرات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد نسبی دانه در مقایسه با تیمار شاهد بدون علف هرز در دوره های تداخل، تابع معادله لجستیک چهار پارامترِ و در دوره های وجین تابع معادله گامپرتز چهار پارامترِ بود. با در نظر گرفتن 5/2، 5 و 10 درصد افت عملکرد شروع دوره بحرانی کنترل علف های هرز بر اساس واحد حرارتی به ترتیب 208، 292 و 427 درجه روزرشد که معادل مرحله 3، 5 و 8 برگی و پایان آن تا 1234، 969 و 720 درجه روزرشد بود که معادل مرحله اواسط پر شدن دانه، اواخر غلاف دهی و اوایل گلدهی است، تعیین گردید.
  30. اثرات قارچ میکوریزا و ریزوبیوم بر عملکرد، اجزاء عملکرد و گره زایی دو رقم نخود (Cicer arietinum)
    1394
    به منظور بررسی اثر قارچ میکوریزا و باکتری ریزوبیوم برگره زایی، عملکرد و اجزاء عملکرد دو آزمایش مجزا در شرایط مزرعه و در کشت هیدروپونیک اجرا شد. کشت مزرعه ای در سال زراعی 93-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان و کشت هیدروپونیک در سال زراعی 1394-1393 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در گلخانه ی دانشگاه کردستان در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش شامل دو رقم نخود (کاکا و (ILC482 ریزوبیوم در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و قارچ میکوریزا در سه سطح (شاهد، Glomus intraradis و (Glomus mosaee بودند، نتایج تجزیه واریانس در کشت مزرعه ای نشان داد که اثر باکتری ریزوبیوم بر تمام صفات بجز وزن تر اندام هوایی، وزن صد دانه و تعداد شاخه ی اصلی و اثر تلقیح قارچ میکوریزا بر تمامی صفات بجز وزن صد دانه، شاخص برداشت، وزن خشک ریشه و تعداد شاخه ی اصلی معنی دار بود. اثر رقم بر صفات تعداد شاخه ی اصلی، تعداد شاخه ی فرعی، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت، پتاسیم، وزن خشک اندام هوایی، فسفر، وزن صد دانه و عملکرد بیولوژیک اختلاف معنی دار ی وجود داشت. اثر متقابل باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا بر صفات تعداد گره، وزن خشک گره، تعداد دانه در بوته، تعداد شاخه فرعی، شاخص برداشت، وزن خشک اندام هوایی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک تاثیر داشت. اثر متقابل باکتری ریزوبیوم و رقم بر صفات تعداد شاخه فرعی، شاخص برداشت، وزن خشک اندام هوایی و عملکرد بیولوژیک و اثر متقابل قارچ میکوریزا و رقم بر عملکرد بیولوژیک، فسفر و پتاسیم و اثر متقابل سه گانه ی باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا و رقم بر صفات پتاسیم، نیتروژن و فسفر تاثیر داشت. با توجه به مقایسه میانگین ها، بیش ترین عملکرد دانه مربوط به تلقیح توام باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا به میزان 409 کیلوگرم در هکتار و بیش ترین میزان فسفر دانه مربوط به تلقیح باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا اینترارادیس در رقم کاکا به میزان 83/72 میلی گرم بر کیلوگرم بود. همچنین بیش ترین میزان نیتروژن دانه مربوط به تلقیح توام باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا در رقم کاکا بود. نتایج تجزیه واریانس بدست آمده در کشت هیدروپونیک نشان داد که اثر باکتری ریزوبیوم بر تمامی صفات معنی دار بود. اثر قارچ میکوریزا برتمامی صفات بجز کلروفیل a معنی دار بود.
  31. اثر کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی سیب زمینی(Solanumtuberosum)
    1394
    به منظور بررسی تاثیر کودهای شیمیایی و آلی بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیک گیاه سیب زمینی آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتیدانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 1-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف (F1) 2-کود شیمیایی و عصاره مرغی (F2) 3-کود شیمیایی و شیمیایی معادل مرغی (F3) 4-کود شیمیایی و شیمیایی معادل مرغی و عصاره مرغی (F4) 5-کود شیمیایی و کمپوست معادل مرغی (F5) 6-کود شیمیایی و کمپوست معادل مرغی و عصاره مرغی (F6) 7-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و اسید هیومیک (F7) 8-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و اسید سالیسیلیک (F8) 9-کود شیمیایی و کود مرغی متعارف و روی (F9) بودند.تیمارهای F2 و F4در اغلب صفات نسبت به سایر تیمارها برتر بودند. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که عملکرد گیاهبطور معنی داریدر سطح احتمال 1 درصد تحت تاثیر مصرف انواع کود قرار گرفت. بیشترین عمکرد غده سیب زمینی معادل 42/34 و 35/34 تن در هکتار در تیمارهای F4 وF2به دست آمد در حالیکه تیمار F9با 27/20 تن در هکتار ، عملکرد پایین تری داشت. غلظت نیترات در تیمارهای F4 و F3 با بیشترین مصرف کود شیمیایی از همه تیمارها بالاتر و در تیمار F2 از همه کمتر بود. تجزیه همبستگی ساده نشان داد که بیشترین همبستگی عملکرد در هکتار با درصد غده های درشت بود.همچنینیک همبستگی مثبت بین کربوهیدرات غده با درصد ماده خشک وجود داشت. مطابق با نتایج این آزمایش توصیه می گردد در کشت سیب زمینی از کودهای آلی به همراه کود شیمیایی استفاده شود و مصرف کودهای شیمیایی به دلیل اثرات مضر و مخرب آنها کاهش یابد.
  32. بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و کود مرغی بر خصوصیات کیفی و عملکرد لوبیا چیتی (Phasaeolous vulgaris L.)
    1394
    امروزه زیان های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه کودهای شیمیایی در کشاورزی در سطح جهانی شناخته شده است و بدیهی است که باید جایگزین مناسبی برای این نوع کودها در نظر گرفته شود. از این جهت، به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و کود مرغی بر خصوصیات کیفی و عملکرد لوبیا چیتی، آزمایشی در قالب بلوک های کامل تصادفی با 2 فاکتور و 3 تکرار انجام شد. فاکتور اول کود اوره (46% نیتروژن) در چهار سطح صفر، 25، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار و فاکتور دوم کود مرغی در چهار سطح صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که هر دو فاکتور مورد مطالعه از لحاظ بیشتر صفات اندازه گیری شده، معنی دار بودند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که کاربرد کود اوره و کود مرغی به افزایش مقادیر بیشتر صفات مورد مطالعه منجر شد و در تمام صفات مورد بررسی تیمار عدم مصرف کود دارای کمترین میزان بود. بیشترین عملکرد دانه، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، غلظت نیتروژن و پروتئین دانه از کاربرد تلفیقی سطح چهارم کود مرغی و سطح چهارم کود نیتروژن بدست آمد. تامین تلفیقی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن مورد نیاز لوبیا از کود مرغی و شیمیایی موجب شد که عملکرد دانه در واحد سطح افزایش یابد به طوری که بیشترین عملکرد دانه در سطح چهارم تیمار کودمرغی (15 تن در هکتار) و سطح چهارم کود نیتروژن به مقدار (2200) کیلوگرم در هکتار به دست آمد. با توجه به این نتایج، مصرف کود مرغی و تلفیق آن با کود شیمیایی می تواند به عنوان یک راهکار موثر جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی، افزایش حاصلخیزی خاک، بهبود جذب عناصر و افزایش عملکرد لوبیا پیشنهاد شود.
  33. بررسی اثر سطوح کود فسفر و کود زیستی میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.)
    1394
    کاربرد کودهای زیستی به ویژه میکوریزا به عنوان جایگزین یا مکمل کودهای شیمیایی از مهم ترین راهبردهای تغذیه ای در مدیریت پایدار بوم نظام های کشاورزی است. به منظور بررسی اثر سطوح کود فسفر و کود زیستی میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا قرمز، آزمایشی در سال زراعی 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل قارچ میکوریزا (Glomus intraradices، Glomus mossea، Glomus hoi و عدم تلقیح) و مقادیر مختلف کود فسفر در چهار سطح (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) در نظر گرفته شدند. نتایج مورد بررسی نشان داد که برهمکنش کود میکوریزا و کود شیمیایی فسفر سبب افزایش معنی دار کلروفیل a، تعداد غلاف در بوته، طول غلاف، تعداد شاخه جانبی ثالثیه و وزن صد دانه گردید. اثرات ساده قارچ میکوریزا و کود فسفر نیز بر کلروفیل b، کلروفیل کل، تعداد دانه در بوته، درصد فسفر دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار بود. کود میکوریزا منجر به افزایش ارتفاع بوته و درصد پروتئین دانه گردید در حالی که کاربرد تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش تاثیر معنی داری بر درصد پتاسیم دانه لوبیا نداشت. همچنین نتایج نشان داد که کاربرد گونه های مختلف قارچ میکوریزا عملکرد و اجزای عملکرد دانه لوبیا را افزایش داد به گونه ای که عملکرد گیاهان تحت تیمار تلقیح با گونه های میکوریزا به طور معنی داری بالاتر از لوبیاهای تلقیح نشده بود. تلقیح با گونه ی گلوموس اینترارادیس نسبت به سایر گونه ها توانست عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا را افزایش دهد. در بین سطوح کاربرد کود فسفر، سطح 100 کیلوگرم در هکتار کود فسفر باعث افزایش صفات اندازه گیری شده گردید.
  34. تاثیر سطوح کود فسفره و فسفات بارور 2 بر عملکرد و اجزاء عملکرد دو رقم نخود
    1394
    امروزه زیان های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه از کود های شیمیایی در کشاورزی شناخته شده است. کاربرد کودهای زیستی و مواد آلی راهکاری برای حذف یا تقلیل مصرف منابع شیمیایی به شمار می آید. کودهای بیولوژیک از جمله نهاده-های طبیعی هستند که می توانند به عنوان مکمل یا جایگزین کودهای شیمیایی در کشاورزی پایدار به کار برده شوند. بدین منظور، آزمایشی در بهار سال 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه فاکتور و سه تکرار به صورت دیم به اجرا درآمد. فاکتورهای آزمایشی عبارت بودند از دو رقم نخود شامل آرمان و آزاد، کود بیولوژیک فسفات بارور2 در دو سطح تلقیح و عدم تلقیح و کود شیمیایی فسفر در سه سطح صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار. نتایج نشان داد که کود بیولوژیک فسفات بارور2 ارتفاع اولین شاخه گل دهنده از سطح خاک، تعداد شاخه گل دهنده، تعداد شاخه فرعی و تعدادغلاف در شاخه فرعی رانسبت به شاهد به طور معنی داری افزایش داد. اثر رقم بر روی وزن دانه در بوته و اثر کود شیمیایی فسفر بر روی تعداد غلاف در شاخه فرعی معنی دار بود. اثر متقابل کود شیمیایی فسفر و کود بیولوژیک فسفات بارور2 نیز بر روی ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در شاخه اصلی، تعداد دانه در شاخه فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، وزن دانه در شاخه اصلی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، مقادیر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم دانه را به طور معنی داری بهبود بخشید. اثر متقابل فسفر و رقم تنها بر روی عملکرد دانه معنی دار گردید. با توجه به نتایج حاصل مشخص گردید که استفاده از کود زیستی فسفات بارور2 موجب کاهش مصرف کود شیمیایی فسفر گردید بدون آنکه عملکرد و اجزاء عملکرد کاهش معنی داری داشته باشند.
  35. اثر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت (Zea mays L.)
    1394
    با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول اهمیت کشاورزی جایگزین محرز می باشد. یکی از راه حل ها در این زمینه حرکت به سمت کشاورزی پایدار و استفاده از نهاده های طبیعی مانند کود های بیولوژیک می باشد. براین اساس در سال زراعی 1393 پژوهشی جهت بررسی تاثیر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت (Zea mays L.)،در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان اجرا گردید. رقم مورد آزمایش رقم فجر(KSC260)و فاکتور های آزمایش شامل قارچ میکوریزا در چهار سطح (عدم تلقیح، تلقیح با گونه ها ی) intraradices, G. hoi. G.وG.mossea.)و کود فسفر در چهار سطح (0، 100، 200 و 300کیلوگرم در هکتار) بود.آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک -هایکامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که میکوریزا موجب افزایش معنی دار عملکرد دانه، طول بلال، تعداد دانه در ردیف و وزن هزار دانه گردید. اثر کود شیمیایی فسفر نیز بر عملکرد دانه، قطر ساقه و تعداد برگ در بوته معنی دار بود و بر همکنش کود شیمیایی فسفر و میکوریزا نیز موجب افزایش صفات عملکرد بیولوژیک، ارتفاع ساقه، سطح برگ متصل به بلال، درصد فسفر، نیتروژن و روغن دانه گردید. برترین تیمار در بین تیمارهای مورد مطالعه مربوط به بر همکنش سطح 100 و 200 کیلوگرم کود شیمیایی فسفر توام با میکوریزا بود.بنابراین می توان گفت کودهای بیولوژیک ضمن کاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجب افزایش عملکرد و حفاظت از محیط زیست می-گردند.
  36. تاثیر دو گونه میکوریزا و سطوح کود فسفر بر عملکرد و کیفیت آفتابگردان (Helianthus annus L)
    1394
    با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول، اهمیت کشاورزی جایگزین محرز می باشد. یکی از راه حل ها در این زمینه حرکت به سمت کشاورزی پایدار و استفاده از نهاده های طبیعی مانند کود های بیولوژیک می-باشد. بنابراین این پژوهشدر مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال 1393 اجرا گردید. هدف این پژوهش بررسی تاثیر کود فسفر و میکوریزا بر خصوصیات کمی و کیفی آفتابگردان (Helianthus annus,L.) بود.رقم مورد استفاده در این آزمایش، سیرنا بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک هایکامل تصادفی با سه تکرار انجام شد.فاکتور های آزمایش شامل قارچ میکوریزا در سه سطح (عدم تلقیح، تلقیح با گونه ها ی hoiG.، intraradicesG.)و کود فسفر در چهار سطح(0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار) بود. نتایج آزمایش نشان داد که کود فسفر به صورت معنی داری صفات تعداد برگ در بوته، قطر ساقه، قطر طبق، عملکرد بیولوژیک را افزایش داد. همچنین اثر میکوریزا بر قطر طبق و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. اما اثر فاکتور های مذکور بر پتاسیم دانه غیر معنی دار بود. اثر متقابل میکوریزا و کود فسفرموجب افزایش معنی دار ارتفاع بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، محتوای نیتروژن دانه، محتوای فسفر دانه، درصد روغن و عملکرد روغن دانه گردید. برترین تیمار مربوط به برهمکنش سطوح دوم و سطوح سوم فسفر توام با میکوریزا بود. با توجه به اهداف کشاورزی پایدار سطح دوم (50کیلوگرم در هکتار) برتر بود. بنابراین می توان گفت کودهای بیولوژیک علاوه برکاهش مصرف کودهای شیمیایی، موجب افزایش عملکرد و حفاظت از محیط زیست می گردند.
  37. اثر کود بیولوژیک، نیتروژن و اسید هیومیک بر عملکرد کمی و کیفیت نخود (رقم ILC 482)
    1394
    با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی کشاورزی متداول که ناشی از مصرف بی رویه کودهای شیمیایی است، روز به روز بر اهمیت توجه به کشاورزی جایگزین افزوده می شود. بدونتردید کاربرد نهاده های طبیعی علاوه بر اثرات مثبتی که بر کلیه خصوصیات خاک دارد، از جنبه های اقتصادی،زیست محیطی و اجتماعی نیز موثر واقع شده و می تواند به عنوان جایگزینی مناسب و مطلوب برای کودهای شیمیایی باشد. بر این اساس در سال زراعی94-1393 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا شد.در این پژوهش اثر کود بیولوژیک، نیتروژن و اسیدهیومیک بر خصوصیات کمی و کیفیت نخود (رقم (ILC 482مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشبه صورت فاکتوریل درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار شامل محلول پاشی برگی اسید هومیک (H) در سه سطح (0 = h1 و دو در هزار = h2 و چهار در هزار =h3)، کود نیتروژن (N) در دو سطح (0=n0و کیلوگرم در هکتار30=n1) و باکتری ریزوچک پی سوپرپلاس در دو سطح (عدم تلقیحb0،تلقیحb1-) صورت گرفت.نتایج نشان داد که بین تیمارها سطح دوم اسید هیومیک بالاترین مقدار را از لحاظ صفات مورد بررسی تعداد غلاف در شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه،عملکرد بیولوژیک، وزن دانه در بوته، وزن صد دانه و پتاسیم دانه را به خود اختصاص داد. هم چنین کود نیتروژن و باکتری موجب افزایش عملکرد دانه، وزن دانه در بوته و شاخص برداشت گردید.بیشترین درصد پروتئین دانه مربوط به تیمار تلفیقی باکتری و نیتروژن بود. بنابراین به نظر می رسد کاربرد نهادهای طبیعی توام با کود آغازگر نیتروژن موجب بهبود خصوصیات کمی و کیفی گیاه نخود می گردد.
  38. بررسی اثر آبیاری تکمیلی و کودهای بیولوزیک بر عملکرد، اجزای عملکرد و کیفیت گندم دیم
    1394
    گنـدم یکـی از مهمتریـن غلات جهـان مـیباشـد، بـه طـوریکـه غـذای اصلـی بیشتر مـردم جهـان را تشـکیل مـیدهـد. با توجه به فقیر بودن اغلب خاک ها از نظر مواد غذایی، برای افزایش عملکرد نیاز بیشتری به کود و فرآورده های کودی احساس می شود. از طرف دیگر، مصـرف بـی رویـه کودهـای شـیمیایی صدمـات شـدیدی بـه چرخـه زیسـتی در مـزارع وارد کـرده اسـت، و موجـب تخریــب ســازوکار کشــاورزی پایــدار گردیــده اســت. ایــن اثــرات مخــرب موجــب شــده اســت کــه مصــرف کودهــای زیســتی توصیــه گــردد. به منظور بررسی اثرآبیاری تکمیلی وکودهایبیولوژیکبر عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت گندم دیمرقم سرداری آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفیدرایستگاه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در سال زراعی1393-1392 اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل آبیاری در سه سطحبدونآبیاری، آبیاری در مرحله گل دهی و آبیاری در مرحله پرشدندانه،وسطوح کوددرپنجسطحنیتروکارا، فسفاته بارور2،نیتروکارا+ فسفاته بارور2، نیتروکارا + فسفاته بارور2 +50درصد کودشیمیایی و100درصدکودشمیایی بود. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (ارتفاع بوته، طول سنبله، طول پدانکل، وزن سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، تعداد سنبلچه، تعداد گلچه، وزنخشکبوته، تعداد سنبله در واحد سطح، عملکرد سنبله، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه، عملکرد دانه، وزن هزاردانه، شاخص برداشت) و صفات کیفی مربوط به دانه (نیتروژن، پروتئین، فسفر و پتاسیم) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین سطوح آبیاری و کود از لحاظ صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارد. به طور کلی اثر آبیاری تکمیلی باعث افزایش تمامی صفات مورد بررسی به جز شاخص برداشت گردید و کاربردکود بیولوژیک با کود شیمیایی نیز باعث افزایش تمامی صفات مورد بررسی به جز عملکرد بیولوژیک شد. بیشترین عملکرد دانه به میزان 4/368 گرم در متر مربع تحت آبیاری تکمیلی در مرحله پرشدن دانه و تلفیق کود نیتروکارا و فسفاته بارور2 به همراه 50 درصد کود شیمیایی مشاهده شد.بیشترین درصد پروتئین دانه به تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله گل دهی و کاربرد تلفیق کود نیتروکارا و فسفاته بارور2 به همراه 50 درصد کود شیمیایی تعلق داشت.
  39. اثر محلولپاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری
    1393
    گندم نان یک از منابع اصلی غذایی در ایران و بیشتر کشورهای جهان است که قسمت عمده انرژی، پروتئین و مواد مغذی دیگر از جمله ریز مغذی ها از آن تامین می شود. کمبود مواد ریز مغذی یا گرسنگی پنهان، در سراسر جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه تهدیدی برای سلامتی به شمار می آید. استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی و عدم استفاده از کودهای آلی در طی سالیان اخیر، عامل کاهش چشمگیر میزان ماده آلی خاک های ایران بوده است و باعث ایجاد مشکلات زیست محیطی از جمله تخریب فیزیکی خاک و عدم توازن عناصر غذایی خاک شده است. از این رو آزمایشی به منظور بررسی اثر محلول پاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه دهگلان در سال زراعی92 -1391 انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل 1- ژنوتیپ در چهارده سطح ، 2- زمان محلول پاشی در دو سطح ( محلول پاشی قبل از گلدهی و بعد از گلدهی) و 3- نوع ماده محلول پاشی در چهار سطح ( شاهد، سولفات روی، اسید هیومیک و مخلوط سولفات روی و اسید هیومیک)، بود که ژنوتیپ ها در کرت های اصلی و ترکیب زمان و نوع ماده محلول پاشی در کرت های فرعی قرار گرفت. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله، ، ارتفاع بوته، طول سنبله و طول ریشک) و صفات کیفی مربوط به دانه (پروتئین، ، فسفر، پتاسیم، میزان خاکستر و غلظت روی) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی اختلاف معنی دار وجود دارد. محلول پاشی به طور معنی داری باعث افزایش صفات مورد بررسی شد. بیشترین عملکرد دانه مربوط به اکوتیپ کلاته تحت محلول-پاشی توام سولفات روی و اسید هیومیک بود (7/199). به طور کلی اکوتیپ کلاته از لحاظ اکثر صفات زراعی نسبت به بقیه اکوتیپ ها برتری نشان داد. بیشترین درصد پروتئین دانه به اکوتیپ ریژاو اختصاص یافت. اکوتیپ کلاته در سطح محلول پاشی توام سولفات روی و اسید هیومیک دارای بیشترین میزان روی در دانه بود (50/55 میلی گرم در کیلوگرم).
  40. بررسی اثر محلول پاشی آهن و اسید هیومیک بر عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های مختلف گندم سرداری
    1393
    گندم مهمترین گیاه زراعی است، که در دنیا سطح زیر کشت آن بیش از سایر گیاهان است. مهمترین عامل سوء تغذیه ناشی از کمبود مواد ریزمغذی و بیماری های وابسته به آن کمبود آهن است. بر این اساس در سال زراعی 92-1391 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا گردید. آزمایش به صورت طرح اسپلیت اسپلیت پلات با سه فاکتور در سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل رقم و اکوتیپ های مختلف گندم سرداری بود، زمان محلول پاشی به عنوان فاکتور فرعی، و تیمارنوع کود محلول پاشی شده به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی (طول ساقه، طول سنبله، تعداد دانه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در واحد سطح) به احتمال یک درصد اختلاف معنی دار وجود دارد، همچنین تیمار محلول پاشی آهن و اسید هیومیک بر عملکرد دانه معنی دار گردید، در بین اکوتیپ های مورد مطالعه اکوتیپ تودار با عملکرد 503 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین عملکرد بود. به طور کلی محلول پاشی باعث افزایش تعداد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، مقدارپروتئین محلول برگ، پرولین، میزان پراکسیداز، میزان غلظت آهن دانه، میزان غلظت روی دانه و کلرو فیل در اکوتیپ های گندم سرداری گردید
  41. تاثیر کودهای بیولوژیک و کلات آهن بر عملکرد و کیفیت ذرت علوفه ای (Zea mays L.) در سطوح مختلف کود اوره
    1392
    به منظور بررسی تاثیر کودهای بیولوژیک در تلفیق با کودهای شیمیایی و آهن بر عملکرد و کیفیت علوفه ی ذرت،آزمایشی به صورت اسپلیت پلات درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. فاکتور اصلی شامل سطوح مختلف کود شیمیایی (اوره) به تنهایی و در تلفیق با کودهای بیولوژیک در هشت سطح: کود بیولوژیک نیتروکارا، 150کیلوگرم درهکتارنیتروژن + کود بیولوژیک نیتروکارا، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس + 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، بدون کود نیتروژن، 450 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، کود بیولوژیک نیتروکارا +300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس + 300 کیلوگرم درهکتارنیتروژن بود. فاکتور دوم در دو سطح شامل 10 کیلوگرم در هکتار لبیریل آهن (Fe EDTA) و عدم کاربرد کود آهن در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کاربرد تلفیقی کودهای بیولوژیک و آهن با کودهای شیمیایی باعث افزایش کیفیت علوفه ذرت در مقایسه با کاربرد کودهای شیمیایی به تنهایی شد. بیشترین عملکرد وزن خشک علوفه در سوپرنیتروپلاس + 300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن با کود آهن به میزان 2238 گرم در متر مربع حاصل شد و کمترین میزان آن در تیمار شاهد 0% نیتروژن و 0% آهن به مقدار 1561 گرم در متر مربع به دست آمد. روند فوق الذکر در مورد وزن خشک بلال به ترتیب 4/134 و 1/831 گرم در متر مربع مشاهده شد، بیشترین و کمترین وزن خشک ساقه به ترتیب 7/724 و 7/453 گرم در متر مربع مربوط به تیمارهای نیتروکارا + 300 کیلوگرم در هکتار همراه با کود آهن و کمترین در تیمار شاهد بدون کود اوره وبدون کود آهن بود.بیشترین درصد پروتئین مربوط به سوپر نیتروپلاس + 300 کیلوگرم درهکتارنیتروژن با کاربرد کود 04/11% و کمترین آن مربوط به شاهد 0% نیتروژن و 0% آهن بوده است. کمترین میزان الیاف نامحلول شوینده خنثی و اسیدیته تیمار کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس + 300 کیلوگرم در هکتار اوره مربوط بود. کاربرد تلفیقی کود بیولوژیک و کود شیمیایی نیتروژنه باعث بهبود کیفیت علوفه ی ذرت گردید.
  42. اثر کاربرد گونه های مختلف قارچ مایکوریزا بر خصوصیات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد (Zea mays L.) ذرت تحت سطوح مختلف تنش خشکی
    1392
    به منظور بررسی تاثیر چند گونه قارچ مایکوریزا بر خصوصیات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت تحت سطوح مختلف تنش خشکی، آزمایشی در تابستان سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. سه سطح تنش خشکی شامل آبیاری کامل، تنش خشکی در مرحله رشد رویشی و تنش خشکی در مرحله رشد زایشی در کرت های اصلی قرار گرفتند و کاربرد گونه های مختلف قارچ مایکوریزا شامل عدم مصرف قارچ مایکوریزا (شاهد)، کاربرد گونه Glomus mosseae، کاربرد گونه Glomus intraradices و کاربرد تلفیقی از دو گونه قارچ مایکوریزا (G. mosseae + G. intraradices) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد تنش خشکی به ویژه در مرحله رشد رویشی صفات فیزیولوژیکی (محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل a، کلروفیل b و پایداری غشاء سلولی) و صفات مورفولوژیکی (وزن ساقه و وزن برگ) را کاهش داد و کاربرد قارچ مایکوریزا (به ویژه مخلوط دو گونه قارچ مایکوریزا) توانست اثرات تنش خشکی را بهبود بخشد. تنش خشکی، مقدار پرولین، کربوهیدرات های محلول و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز را افزایش داد، به طوری که بیشترین مقادیر این صفات در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد رویشی به دست آمد و کاربرد قارچ مایکوریزا مانع از افزایش مقادیر صفات مذکور در این سطح تنش خشکی گردید. کمترین مقادیر صفات وزن چوب بلال، طول بلال و قطر بلال نیز در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد زایشی و بیشترین مقادیر این صفات در کلیه سطوح آبیاری در تلقیح گیاه با مخلوط دو گونه قارچ به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد تنش خشکی و قارچ مایکوریزا روی عملکرد و اجزای عملکرد تاثیر داشت. کمترین مقادیر صفات مرتبط با عملکرد در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد زایشی حاصل گردید و بالاترین مقادیر صفات مورد نظر در این سطح تنش در گیاهان تلقیح یافته با مخلوط گونه گلوموس موسه + گلوموس اینترارادیس حاصل شد. این تیمار مایکوریزا در کلیه سطوح تنش و عدم تنش خشکی عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت را افزایش داد، به گونه ای که عملکرد گیاهان تحت این تیمار در شرایط تنش خشکی به طور معنی داری بالاتر از ذرت های تلقیح نشده ای بود که تحت شرایط آبیاری کامل قرار داشتند.
  43. تاثیر کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی بر صفات کمی و کیفی دانه ذرت (Zea mays L.) تحت سطوح تنش خشکی
    1392
    یکی از راهکارهای رفع مشکلات زیست محیطی ناشی از مصرف بیش از حد نهاده های شیمیایی در تولید محصولات کشاورزی، استفاده از کودهای آلی و زیستی همراه با کودهای شیمیایی می باشد. لذا، این مطالعه با هدف ارزیابی اثر کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد کمی و کیفی ذرت به صورت اسپلیت پلات، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در تابستان 1391 اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری در دو سطح شامل آبیاری کامل و تنش در مرحله گلدهی در کرت های اصلی قرار گرفتند و سطوح کودی شامل 100 درصد کود شیمیایی، 100 درصد کود شیمیایی + ریز مغذی ها، بیوسوپرفسفات + نیتروکسین، بیوسوپرفسفات + نیتروکسین + ریز مغذی ها، 50 درصد کود شیمیایی + بیوسوپر فسفات، 50 درصد کود شیمیایی + بیوسوپرفسفات + نیتروکسین و شاهد بدون کود به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر منفی روی عملکرد و اجزای آن داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تاثیر بر درصد روغن دانه و کاهش آن باعث افزایش پروتئین دانه گردید. همچنین تنش باعث افزایش معنی دار میزان پرولین برگ شد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعالیت کاتالاز و پراکسیداز افزایش پیدا کرد. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کودهای زیستی و عناصر ریزمغذی فعالیت این آنزیم ها را کاهش داد. نهایتاً استفاده از کودهای زیستی و عناصر ریزمغذی نتوانست مانع از تاثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد ذرت شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کودها تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
  44. تاثیر قارچ مایکوریزا و اسید هیومیک در سطوح مختلف کود شیمیایی بر عملکرد و کیفیت آفتابگردان
    1392
    استفاده ویژه از مواد شیمیایی در کشاورزی به دلیل اثرات سوء آنها بر میکروارگانیسم های خاک ممکن است منجر به کاهش حاصخیزی خاک شود. در این رابطه تلاش های گسترده ای به منظور یافتن راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت خاک و محصولات کشاورزی، حذف آلاینده ها با روش های زیست پالایی و حفظ پایداری اکوسیستم های طبیعی آغاز شده است،یکی از روش ها بکاربردن کودهای آلی وکودهای زیستی می باشد. این پژوهش به منظور بررسی کاهش استفاده از نهاده های شیمیایی، همگام با تلاش جهت افزایش روغن و عملکرد گیاه آفتابگردان (Helianthus annussL) انجام شد. در این تحقیق که به صورت طرح اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادقی با 3 تکرار بر صفات کمی و کیفی دانه آفتابگردان رقم یوروفلور بررسی شد، اثر کودهای شیمیایی در 3 سطح (صفر درصد معادل عدم کاربرد کود) و (50 درصد معادل 5/37 کیلوگرم در هکتار کود اوره) و (100 درصد معادل 75 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند.دو گونه میکوریزا شامل (G.mosseae) و (G.interaradices) به عنوان فاکتور فرعی و اسید هیومیک در 3 سطح (0، 8 و 16 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. آزمایش در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه دهگلان در سال زراعی 1391 اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر متقابل کود شیمیایی و میکوریزا بر درصد روغن، درصد نیتروژن، پتاسیم، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و قطر ساقه در سطح احتمال 1% معنی دار بوده که باعث افزایش مقادیر صفات درصد روغن، عناصر غذایی نیتروژن و پتاسیم، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و قطر ساقه گردید. نتایج نشان داد که اثر متقابل کود شیمیایی و اسیدهیومیک نیز بر صفات درصد روغن، پتاسیم، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و قطر ساقه در سطح احتمال 1% معنی دار بود و در سطوح بالا باعث کاهش این صفات شد. همچنین این نتایج نشان داد که اثر متقابل میکوریزا و اسید هیومیک بر درصد نیتروژن، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، قطر ساقه، درصد مغز و پوسته دانه معنی دار بود به طوری که قارچ G. interaradices در سطوح مختلف اسید هیومیک باعث افزایش در همه این صفات به جز
  45. تاثیر کودهای شیمیایی و زیستی بر عملکرد و کیفیت دانه دو رقم نخود تحت شرایط دیم
    1392
    امروزه زیان های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه کودهای شیمیایی در کشاورزی در سطح جهانی شناخته شده است و بدیهی است که باید جایگزین مناسبی برای این نوع کودها در نظر گرفته شود. کودهای زیستی می توانند به عنوان جایگزینی مناسب برای بخشی از مصرف کودهای شیمیایی روی عملکرد وکیفیت محصول تاثیر گذار باشند. به همین منظور، در بهار سال 1391 آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 16 تیمار و 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از دو رقم نخود، شامل: پیروز و ILC-482، که سطوح فاکتور اصلی را تشکیل دادند و سطوح کودی شامل: شاهد بدون کود، کود شیمیاییNPK ، کود نیتروکسین، کود بیوسوپرفسفات، کود ریزو چیک پی سوپرپلاس، کود نیتروکسین + کود بیو سوپرفسفات، ریزوچیک پی سوپرپلاس + 50% کودهای شیمیایی، کود نیتروکسین + بیوسوپرفسفات + 50/0 کود شیمیایی، که به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بین دو رقم از لحاظ پایداری غشاء سلولی، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد پروتئین، تفاوت معنی داری وجود داشت. در بین تیمارهای کودی مورد استفاده نیز، تیمار کودی نیتروکسین + بیو سوپرفسفات + 50% کود شیمیایی و تیمار نیتروکسین + بیو سوپرفسفات به لحاظ محتوی نسبی آب برگ، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد پروتئین، درصد پروتئین دانه و غلظت عنصر نیتروژن نسبت به بقیه تیمارهای کودی برتر بودند. در حالی که تاثیر تیمارها روی صفت وزن صد دانه معنی دار نبود. در کلیه صفات نیز، کاربرد کودهای زیستی در مقایسه با شاهد (عدم مصرف کود) برتری معنی داری داشت.
  46. تاثیر کود های بیولوژیک و شیمیایی بر عملکرد و کیفیت دانه ذرت تحت تنش خشکی
    1391
    با توجه به این که تنش های محیطی به ویژه تنش خشکی از مهم ترین عوامل کاهش دهنده عملکرد گیاهان زراعی در سطح جهان محسوب می شوند. علاوه بر این با توجه به این که امروزه مهم ترین محور بحث های حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهی در سیستم تولید محصولات ارگانیک، کاهش استفاده از کود شیمیایی است، استفاده از کودهای زیستی در تولید گیاهان زراعی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهاده های شیمیایی و همچنین تعدیل کردناثرات تنش خشکی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین، به منظور بررسی تاثیر کودهای زیستی بر عملکرد و کیفیت دانه ذرت تحت تاثیر تنش خشکی، آزمایشی مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه گریزه در سال زراعی 1390 به اجرا درآمد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. سه سطح آبیاری شامل آبیاری مطلوب (3- بار)، تنش متوسط خشکی (7- بار) و تنش شدید خشکی (11- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. سطوح کودی نیز شامل، عدم مصرف کود (شاهد)، کود شیمیایی (به صورت 100%، مصرف 300 کیلو گرم کود اوره + 150 کیلوگرم کود فسفره به ازای هر هکتار)، کود بیولوژیک (به صورت 100%، یک لیتر نیتروکسین + 100 گرم فسفات بارور 2، به ازای هر هکتار) و ترکیب کود بیولوژیک و شیمیایی (100% بیولوژیک + 50% شیمیایی) به عنوان سطوح فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی، بر عملکرد و اجزای عملکرد تاثیر منفی داشت و اعمال کود نیز نتواست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شدید خشکی شود. بروز تنش خشکی در ذرت باعث کاهش میزان SPAD کلروفیل گردید و با افزایش شدت تنش، میزان کلروفیلa و bافزایش پیدا کرد. تنش خشکی، سبب کاهش سطح برگ، دوام سطح برگ، سرعت رشد محصول و سایر صفات فیزیولوژیکی مورد مطالعه در این تحقیق گردید. نتایج گویای آن است تنش خشکی، موجب کاهش مقادیر تعداد دانه در ردیف، تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در بلال، وزن چوب بلال، طول بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت گیاه شد و استفاده از کود در مقایسه با عدم کاربرد کود باعث افزایش کلیه صفات مذکور گردید. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز افزایش پیدا کرد. علاوه بر این، مشخص شد که کارب
  47. تاثیر کود گوگرد بر خصوصیات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی (.Solanum tuberosum L) تحت تنش خشکی
    1391
    به منظور بررسی تاثیر کود گوگرد بر خصوصیات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی L.) (Solanum tuberosum تحت سطوح مختلف آبیاری، در بهار سال 1390، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در 25 کیلو متری شهرستان سنندج به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. سطوح آبیاری در سه سطح، شامل: 1- شاهد (آبیاری در پتانسیل آب خاک 2- بار)، 2- تنش قبل از گلدهی (آبیاری در پتانسیل آب خاک 8- بار) و 3- تنش بعد از گلدهی (آبیاری در پتانسیل آب خاک 8- بار) به عنوان فاکتور اصلی در نظر گرفته شدند. استفاده از کود گوگرد در سه سطح به صورت 1- عدم مصرف گوگرد ( شاهد) 2- مصرف 30 کیلوگرم گوگرد 3- مصرف 45 کیلوگرم گوگرد در هکتار به صورت خاک مصرفی، سطوح فاکتور فرعی را تشکیل دادند. نتایج نشان داد که تنش خشکی باعث کاهش مقادیر صفات عملکرد غده، تعداد ساقه در بوته، تعداد غده در بوته، متوسط وزن غده در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد خشک غده، وزن مخصوص غده و شاخص برداشت گردید اما درصد ماده خشک غده را افزایش داد. همچنین تنش خشکی باعث کاهش شاخص سطح برگ، ارتفاع ساقه، قطر ساقه و محتوای نسبی آب برگ گردید اما میزان SPAD کلروفیل و درصد آسیب به غشاء را افزایش داد. مصرف کود گوگرد باعث افزایش شاخص سطح برگ و ارتفاع ساقه گردید و همین امر سبب شد که گیاه یک منبع فتوسنتزی قوی داشته باشد که در نهایت سبب افزایش عملکرد و سایر اجزای عملکرد در شرایط تنش خشکی گردد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، کاهش یافت و فعّالیت آنزیم پراکسیداز افزایش پیدا کرد. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود گوگرد، فعّالیت آنزیم کاتالاز را در شرایط تنش افزایش می دهد. نهایتاً استفاده از کود گوگرد نتوانست مانع از تاثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد سیب زمینی شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کود تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
  48. تاثیر سیستم های مختلف حاصلخیزی بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم گیاه ذرت (Zea mays L.)
    1391
    به منظور بررسی تاثیر سیستم های مختلف حاصلخیزی روی عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم ذرت دانه ای (Zea mays)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با دوازده تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه گریزه به اجرا در آمد. فاکتور کود در شش سطح شامل 1- (T1) کود شیمیایی نیتروژن و فسفر به صورت صد درصد(300 و 150 کیلوگرم در هکتار) ، 2- (T2) کود بیولوژیک (فسفات بارور 2(100 گرم در هکتار) و نیتروکسین (1 لیتر در هکتار) ، 3- (T3) کود مرغی به صورت صد درصد(15 تن در هکتار)، 4- (T4) 50 درصد کود مرغی + کود بیولوژیک (فسفات بارور2 و نیتروکسین)، 5- (T5) 50 درصد کود شیمیایی (نیتروژن- فسفر) + کود بیولوژیک (فسفات بارور2 و نیتروکسین) + 50 درصد کود دامی( مرغی)، 6- (T6) شاهد (بدون مصرف کود) و فاکتور رقم در دو سطح 1- (A1) رقم سینگل کراس 704، 2- (A2) رقم سینگل کراس 370 به عنوان فاکتور های طرح در نظر گرفته شدند. نتایج آزمایش نشان داد که در هردو رقم، تیمار سیستم تغذیه ای تلفیقی (T5) از بیشترین مقادیر صفات مورد مطالعه برخوردار بود. در تمام صفات مورد بررسی تیمار عدم مصرف کود دارای کمترین میزان بود. بیشترین میزان غلظت نیتروژن و پروتئین دانه از تیمار AT5 (تیمار تلفیقی کودها در رقم سینگل کراس 704) به دست آمد که اختلاف آن با تیمار کود شیمیایی معنی دار نبود. پروتئین محلول برگ و کلروفیل در رقم سینگل کراس 370 بیشتر بود. سیستم تغذیه ای تلفیقی در رقم SC704 باعث افزایش معنی دار وزن خشک کل، شاخص سطح برگ، سرعت رشد گیاه، سرعت رشد نسبی و سرعت جذب خالص در مقایسه با شاهد شد. در رقم SC370 بیشترین وزن خشک کل، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت جذب خالص مربوط به (T1) بود ولی با (T5) تفاوت معنی داری نداشت. تامین تلفیقی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن مورد نیاز ذرت از منابع دامی، شیمیایی، زیستی موجب شد که عملکرد دانه در واحد سطح افزایش یابد و بیشترین عملکرد دانه در تیمار (AT5) به مقدار(3/13201)کیلوگرم در هکتار به دست آمد. با توجه به این نتایج، مصرف کود مرغی و تلفیق آن با کود شیمیایی و کود زیستی می تواند به عنوان یک راهکار موثر جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی، افزایش حاصلخیزی خاک، بهبود جذب عناصر و افزایش عملکرد ذرت پیشنهاد شود.
  49. اثر سطوح تنش خشکی، کود گوگرد و محلول پاشی منگنز بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی آفتابگردان (Helianthus annuus L.)
    1391
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کودهای گوگرد و منگنز بر خصوصیات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد آفتابگردان تحت سطوح مختلف آبیاری، در بهار سال 1389، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا درآمد. سه سطح آبیاری شامل شاهد (3- بار)، تنش ملایم (8- بار)، تنش شدید (12- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. دو سطح کود گوگرد شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف 30 کیلوگرم در هکتار و دو سطح کود منگنزشامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف یک کیلوگرم منگنز در هکتار به صورت فاکتوریل، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر منفی روی عملکرد، میانگین عملکرد یک بوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در هر طبق، وزن دانه در هر طبق، وزن هر طبق و وزن خشک کل داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تاثیر بر تبادلات گازی و میزان فتوسنتز را کاهش داد. مصرف کود گوگرد باعث افزایش قطر طبق، وزن هزار دانه، وزن دانه در هر طبق وتعرق شد. کاربرد کود گوگرد و منگنز، تاثیر مثبتی در میزان فتوسنتز تیمارها داشت. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف کود گوگرد باعث افزایش میزان کلروفیل b شد. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ (RWC) را کاهش و درصد خسارت به غشای سلولی را افزایش داد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، کاهش و فعّالیت آنزیم پراکسیداز افزایش یافته است. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود منگنز، فعّالیت آنزیم کاتالاز را افزایش می دهد. نهایتاً استفاده از گوگرد و منگنز نتوانست مانع از تاثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد آفتابگردان شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کودها تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
  50. ارزیابی انتقال مجدد ماده خشک و محدودیت منبع و مقصد تحت شدتهای مختلف خشکی در اکوتیپهای گندم سرداری
    1391
    در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران کمبود آب به خصوص در دوره پر شدن دانه عامل محدود کننده رشد دانه و عملکرد گندم به شمار می رود. در این مناطق لازم است از ارقامی استفاده شود که با استفاده از پاسخهای فنولوژیکی و فیزیولوژیکی تا حدودی با خشکی مقابله کنند. در همین راستا در تحقیق حاضر واکنش منبع و مخزن، عملکرد و میزان انتقال مجدد ذخایر فتوسنتزی از اندامهای رویشی 12 اکوتیپ گندم سرداری و رقم گندم آذر2 به تیمارهای تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. در مراحل 1، 14، 28 و 42 روز پس از گلدهی روند تغییرات وزن خشک ساقه برگ و خوشه و درصد انتقال مجدد از این اندامها و همچنین عملکرد دانه و شاخص برداشت تعیین گردید.
  51. ارزیابی انتقال مجدد ازت و میزان پروتئین دانه در اکوتیپهای گندم سرداری تحت شدتهای مختلف تنش خشکی
    1391
    به منظور بررسی تیمارهای مختلف تنش خشکی بر میزان انتقال مجدد ازت و درصد پروتئین دانه در اکوتیپهای گندم سرداری و رقم آذر2، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 89-88 در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد، نتایج نشان داد اثر تیمارهای تنش خشکی بر کلیه صفات از جمله عملکردهای بیولوژیک و اقتصادی، شاخص برداشت، محتوای نیتروژن و پروتئین دانه و کارایی انتنقال مجدد نیتروژن، سهم انتقال مجدد نیتروژن در نیتروژون دانه و شاخص برداشت نیتروژن معنی دار بود. به طوری که اکثر صفات با کاهش شدت تنش (فراهمی آب) افزایش نشان دادند.
  52. اثرات کود ازته و تاریخ برداشت بر آنالیز رشد و برخی خصوصیات کیفی در ذرت علوفه ای به عنوان کشت دوم
    1391
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کود نیتروژن و زمان های مختلف برداشت بر خصوصیات کیفی علوفه و عملکرد ذرت علوفه ای، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در بهارسال 1389 اجراشد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی شامل چهار کرت اصلی و سه کرت فرعی بود که در سه تکرار اجرا شد. چها سطح کودی شامل: 1) عدم مصرف کود ازت به عنوان شاهد، 2) مصرف 50 کیلوگرم ازت خالص در هکتار، 3) مصرف 100 کیلوگرم ازت خالص در هکتار و 4) مصرف 150 کیلوگرم ازت خالص در هکتار، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. سه زمان برداشت شامل: 1) برداشت در مرحله اوایل دانه بندی، 2) برداشت در مرحله یک سوم شیری و 3) برداشت در مرحله دوسوم شیری، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که زمان های مختلف برداشت سبب کاهش کیفیت علوفه شد. همچنین اثر کود نیتروژن بر صفات کیفی علوفه نشان داد که مصرف این کود باعث افزایش کمی علوفه شد ولی سطوح بالای این کود باعث کاهش صفات کیفی علوفه ذرت شده است. مصرف کود نیتروژن باعث افزایش پروتئین خام، ماده خشک تولیدی، وزن ساقه، CGR (سرعت رشد محصول)، LAI (شاخص سطح برگ)، NAR (میزان جذب خالص) و LAD (دوام سطح برگ) شد. همچنین زمان برداشت دیرتر باعث افزایش وزن خشک علوفه، ADF و DMD، همچنین کاهش پروتئین خام علوفه، ASH (خاکستر) و NDF شد. در طول دوره رشد شاهد افزایش ماده خشک تولیدی، کاهش CGR (سرعت رشد محصول)، LAI (شاخص سطح برگ)، LAR (نسبت سطح برگ) و SLA (سطح ویژه برگ) شد. مصرف نیتروژن باعث افزایش نسبی RGR (سرعت رشد نسبی)، NAR (میزان جذب خالص) و LAD (دوام سطح برگ) و وزن برگ در طول دوره رشد و کاهش نسبی آن در اواخر دوره رشد شد.
  53. تاثیر تنش خشکی بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک شش رقم نخود (Cicer arietinum L.)
    1391
    یکی از دلایل عمده کاهش عملکرد، تنش های غیر زنده است که مهمترین آنها تنش خشکی می باشد. ایران با متوسط سالانه نزولات آسمانی 240 میلی متر در زمره مناطق خشک جهان طبقه بندی می گردد. بنابراین به منظور، بررسی تاثیر تنش خشکی برعملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی شش رقم نخود، آزمایشی به صورتاسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کاملاً تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان (دوشان) در سال زراعی 1389 در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی را سطوح مختلف آبیاری (آبیاری کامل، آبیاری محدود و دیم) و فاکتور فرعی را ارقام نخود (پیروز، کاکا، آزاد، ILC-482، هاشم و آرمان) تشکیل دادند. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی، وزن خشک بوته، محتوای نسبی آب برگ، پروتئین های محلول برگ، مجموع کلروفیل ها، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت کاهش یافت. اما مقادیر صفاتی چون پرولین برگ و فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز با شدت گرفتن تنش، افزایش نشان داد. ارقام مورد مطالعه به جز از نظر صفات CO2 زیر روزنه ای، کارایی مصرف آب فتوسنتزی و تعداد شاخه اصلی در بوته از لحاظ سایر صفات، با همدیگر اختلاف معنی داری داشت. با توجه به مقایسه میانگین ارقام و شاخص تحمل به تنش، می توان گفت که رقم آزاد و به دنبال آن رقم پیروز نسبت به دیگر ارقام مورد مطالعه، در شرایط تنش برتری داشتند و برای کشت در این منطقه مناسب می باشند. همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اظهار کرد که در بین صفات فیزیولوژیک مرتبط با عملکرد، صفات محتوای نسبی آب برگ، محتوای پرولین برگ، نسبت کلروفیلa/b و وزن خشک تک بوته می توانند معیارهای مناسبی برای تعیین مقاومت به خشکی باشند.
  54. اثر کودهای گوگرد و روی بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی ذرت (Zea mays) تحت تنش خشکی
    1390
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کودهای گوگرد و روی بر خصوصیات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد ذرت تحت سطوح مختلف آبیاری، در بهار سال 1389، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا درآمد. سه سطح آبیاری شامل شاهد (2- بار)، تنش ملایم (7- بار)، تنش شدید (12- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. دو سطح کود گوگرد شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف 30 کیلوگرم در هکتار و دو سطح کود روی شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف یک کیلوگرم روی در هکتار به صورت فاکتوریل، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تاثیر منفی روی عملکرد و اجزای آن داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تاثیر بر تبادلات گازی، میزان فتوسنتز، تعرق وکارایی مصرف آب فتوسنتزی را کاهش داد، اما میزان دی اکسید کربن زیر روزنه ای را افزایش داد. در طول دوره 15 روزه (اواخر گلدهی تا اوایل دانه بندی)، مصرف کود گوگرد نسبت به عدم مصرف آن میزان فتوسنتز را خصوصاً بعد از اعمال آبیاری افزایش داد. کاربرد کود روی در طول دوره، تاثیر مثبتی در میزان فتوسنتز تیمارها داشت. نتایج آزمایش نشان داد که افزایش میزان تنش خشکی در ذرت باعث کاهش میزان SPAD کلروفیل می-شود و در شرایط تنش شدید خشکی میزان کلروفیل a و b افزایش پیدا می کند. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ (RWC) را کاهش داد و در حالت کلی مصرف کود گوگرد، محتوای نسبی آب برگ را افزایش داد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، کاهش و فعّالیت آنزیم پراکسیداز افزایش پیدا می کند. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود روی، فعّالیت آنزیم کاتالاز را افزایش می دهد. مصرف کود گوگرد نسبت به مصرف کود روی به میزان بیشتری باعث افزایش تعدیل اثرات تنش خشکی شد. نهایتاً استفاده از گوگرد و روی نتوانست مانع از تاثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد ذرت شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کود به ویژه کود گوگرد تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
  55. تاثیر کودهای زیستی بر عملکرد و کیفیت دانه دو رقم سویا
    1390
    مدیریت تغذیه یکی از عوامل مهم در موفقیت کاشت گیاهان زراعی است. کودهای زیستی می توانند روی عملکرد و کیفیت محصول تاثیر گذار باشند. به منظور بررسی تاثیر کودهای زیستی بر خصوصیات فیزیولوژیک، عملکرد و کیفیت دانه دو رقم سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال زراعی 1388 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ماهیدشت کرمانشاه انجام گرفت. فاکتورهای مورد استفاده در این آزمایش ارقام سویا (ویلیامز و لاین 17) و کاربرد کود (b1= N+P، b2= برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم+ P، b3= N + باسیلوس + سودوموناس + 50 درصد P، b4= برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم + باسیلوس + سودوموناس + 50 درصد P و b5= برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم + 50 درصد N + باسیلوس + سودوموناس + 50 درصد P) بودند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که تفاوت بین دو رقم از لحاظ صفات شاخص سطح برگ، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد روغن و غلظت فسفر، آهن، منگنز و روی دانه، معنی دار بود. تاثیر فاکتور کود بر شاخص سطح برگ، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، وزن خشک تک بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین، عملکرد پروتئین و غلظت فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز و روی دانه، معنی دار بود. به نظر می رسد که کودهای زیستی می توانند به عنوان جایگزین مناسب بخشی از مصرف کودهای شیمیایی در سویا، مطرح باشند.
  56. اثر عصاره دودی گیاهان بر خواب، جوانه زنی و خصوصیات پس از جوانه زنی بذور سه گیاه دارویی بومی ایران
    1390
    به منظور بررسی اثرات عصاره دودی گیاهان و دود آئروسل بر سرعت جوانه زنی، درصد جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن گیاهچه، بنیه گیاهچه و نسبت ریشه چه به ساقه چه و همچنین برخی شاخص های رشدی، در سه گیاه دارویی توت روباهی، بابونه و اکیناسه، دو آزمایش جداگانه در سال 1388، در همدان اجرا گردید.آزمایش عصاره دودی با شش تیمار (0، 002/0، 01/0، 1/0، 2/0 و 1) و سه تکرار، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و آزمایش دود آئروسل با دو تیمار دود آئروسل و شاهد در چهار تکرار، در قالب طرح کاملاً تصادفی، اجرا شد. نتایج نشان داد که در گیاه توت روباهی، غلظت های مختلف عصاره دودی، بیشتر صفات جوانه زنی و رشدی را به طور معنی داری، افزایش دادند و در مواردی، غلظت های بالای عصاره دودی باعث کاهش برخی از شاخص ها شد، که در این موارد به نظر می رسد که در غلظت های بالا، از دو ترکیب محرک و بازدارنده موجود در دود، ترکیب بازدارنده با غلبه بر ترکیب محرک، صفات رشدی را کاهش می دهد. تقریباً در همه موارد، اثر در غلظت های پائین عصاره دودی در گیاهان بابونه و اکیناسه، موجب افزایش صفات جوانه زنی و رشدی شد و نیز در بیشتر موارد، غلظت های بالای عصاره دودی، صفات جوانه زنی و رشدی گیاهان مذکور را کاهش دادند. در مجموع، در گیاه توت روباهی، غلظت های 1/0 و 01/0 در گیاه بابونه، جهت صفات جوانه زنی غلظت های 2/0 و 1/0 عصاره دودی و برای صفات رشدی، غلظت های 01/0 و 002/0، بیشترین تاثیر را داشتند و برای گیاه اکیناسه، غلظت های 2/0 و 1/0 عصاره دودی، در بیشتر موارد اثر مثبتی بر صفات جوانه زنی و رشدی این گیاه داشتند. تقریباً در هر سه گیاه، دود آئروسل بر بیشتر شاخص های رشدی و جوانه زنی، اثر مثبت داشت.
  57. اثر کودهای نیتروژن و روی، بر خصوصیات فیزیولوژیک و عملکرد دو رقم گندم (Triticum aestivum L.) پاییزه تحت شرایط تنش خشکی
    1390
    تنش خشکی وکمبود عناصر غذایی، از جمله عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی در دنیا می-باشند. به منظور بررسی اثرات سطوح کود نیتروژن و روی بر خصوصیات فیزیولوژیک و عملکرد دو رقم گندم پاییزه، تحت تنش خشکی، آزمایشی به صورت گلدانی در فضای آزاد محوطه گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1387 طراحی و اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی، شامل سطوح آبیاری در دو سطح شاهد (آبیاری در پتانسیل آب خاک 3- بار) و تنش خشکی ( آبیاری در پتانسیل آب خاک 13- بار)، کود نیتروژن در سه سطح شاهد (بدون مصرف کود نیتروژن)، سطح دوم (35/0 گرم در هر گلدان) و سطح سوم (7/0 گرم در هر گلدان)، کود روی در دو سطح شاهد (بدون مصرف کود روی) وسطح دوم (23/0 گرم روی خالص) و ارقام گندم زرین و آذر2 بودند. نتایج نشان داد که تعداد روزنه در واحد سطح برگ تحت تاثیر تنش خشکی کاهش یافت و کود نیتروژن در شرایط آبیاری باعث افزایش آن شد. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ را در رقم زرین به میزان بیشتری کاهش داد. میزان spad کلروفیل تحت تنش کاهش یافت و با مصرف کود نیتروژن افزایش پیدا کرد. در شرایط تنش خشکی، فتوسنتز، CO2 زیر روزنه-ای، تعرق و هدایت مزوفیلی کاهش یافت؛ ولی کارایی مصرف آب فتوسنتزی تحت تاثیر قرار نگرفت. پس از رفع تنش، میزان برگشت پذیری فتوسنتز و هدایت مزوفیلی در رقم آذر2 بیشتر بود. مصرف کود نیتروژن در شرایط آبیاری مطلوب باعث افزایش میزان هدایت مزوفیلی و مصرف کود روی در شرایط تنش خشکی باعث بهبود کارایی مصرف آب فتوسنتزی شد. تنش خشکی فعالیت آنزیم پراکسیداز را کاهش و فعالیت آنزیم کاتالاز را افزایش داد. این افزایش در رقم مقاوم آذر2، بیشتر بود. تحت تنش خشکی، میزان نشت یونی در رقم حساس زرین به میزان بیشتری افزایش پیدا کرد. بررسی الگوی باندهای پروتئینی نشان داد که با اعمال تنش خشکی، ظهور نوار پروتئینی با وزن حدود 75 کیلو دالتون ملاحظه می شود که این باندها احتمالاً مربوط به پروتئین های شوک گرمایی می باشند. همچنین باند مولکولی با وزن حدود 50 کیلو دالتون که مربوط به آنزیم روبیسکو می باشد نیز، در شرایط تنش پر رنگ تر شده است. در کل نتایج آزمایش نشان داد که رقم مقاوم آذر2 از لحاظ بسیاری از صفات فیزیولوژیک نسبت به رقم زرین در شرایط تنش خشکی برتری نشان می دهد.
  58. اثر روی بر برخی خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک سویا (Glycine max) تحت تنش شوری
    1389
    شوری خاک یکی از مهم ترین تنش های غیرزیستی است که باعث کاهش شدید عملکرد و کیفیت محصول گیاهان زراعی می شود. در راستای بررسی اثرات تنش شوری بر عملکرد و کیفیت محصول گیاهان زراعی، یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور، شامل شوری در چهار سطح (0، 33، 66 و 99 میلی مولار کلرید سدیم) و کاربرد کود روی در دو سطح (0 و 10 میلی گرم در کیلو گرم خاک) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در محوطه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی از لحاظ، غلظت پتاسیم (K) ریشه و ساقه، کلسیم (Ca)، سدیم (Na)، روی (Zn) و نسبت های K/Na و Ca/Na ریشه، ساقه و بذر و فسفر ساقه، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی، وزن صد دانه، کلروفیل a، b و a+b، فتوسنتز (قبل از گلدهی، بعد از گلدهی و پرشدن دانه)، تعرق (قبل از گلدهی، بعد از گلدهی و پرشدن دانه)، پراکسید هیدروژن (2O2H)، آنزیم کاتالاز (CAT)، آنزیم پراکسیداز (POD)، آنزیم آسکوربات پراکسیداز (APOX) برگ، پرولین، پراکسیداسیون لیپید (MDA)، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ (RWC) اختلاف معنی داری مشاهده گردید. غلظت کلسیم ساقه، فسفر ریشه و بذر و همچنین منگنز (Mn) ریشه، ساقه و بذر، دی اکسید کربن زیر روزنه ای، آنزیم آسکوربات پراکسیداز ریشه و نسبت کلروفیل a/b تحت تاثیر سطوح تنش شوری و کود روی قرار نگرفتند. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش میزان تنش شوری، غلظت پتاسیم، نسبت عناصر K/Na و Ca/Na ریشه، ساقه و بذر و همچنین غلظت کلسیم ریشه و فسفر ساقه، وزن تر وخشک برگ، ساقه و ریشه، وزن صد دانه، محتوی کلروفیل، فتوسنتز، تعرق، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. تنش شوری باعث افزایش غلظت سدیم ریشه، ساقه و بذر و کلسیم ساقه و بذر، نسبت ریشه به اندام هوایی، فعالیت آنزیم کاتالاز، پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز برگ، پرولین، پراکسیداسیون لیپید و پراکسیدهیدروژن گردید. کاربرد کود روی باعث افزایش غلظت عنصر روی در ریشه، ساقه و بذر و نیز باعث افزایش نسبت Ca/Na ریشه، وزن تر و خشک برگ و ساقه، محتوی کلروفیل، فتوسنتز، تعرق، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ تحت شرایط تنش شوری گردید. اعمال تیمار کود روی به کاهش میزان پراکسیدهیدروژن و پراکسیداسیون لیپیده
  59. تاثیر کودهای زیستی، آلی و شیمیایی بر عملکرد و کیفیت کدوی تخم کاغذی
    1389
    استفاده از کودهای بیولوژیک و آلی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش عملکرد گیاهان زراعی راهبرد مهمی در جهت حرکت به سمت کشاورزی پایدار است. امتیاز کودهای زیستی، هزینه کم و ایمنی محیط زیست است که می توان آن ها را جایگزین بخشی از مصرف کودهای شیمیایی کرد. علاوه بر کودهای زیستی استفاده از کودهای آلی سبب بهبود شرایط فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک می شود در نتیجه مواد معدنی خاک می توانند به صورت محلول در آب و به شکل قابل تبادل در آیند و یا بخشی از مواد آلی این کودها به آرامی آزاد شده و در اختیار گیاه قرار می گیرد و همین امر باعث کاهش فرسایش و شستشوی این مواد از خاک می گردد. با توجه به اهمیت عاری بودن گیاهان دارویی از بقایای مواد شیمیایی تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر کودهای زیستی، آلی و شیمیایی بر عملکرد و کیفیت کدوی تخم کاغذی (Cucurbita pepo subsp. Pepo var. Styriaca) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 14 تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در سنندج مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از کودهای زیستی نیتروکسین و فسفاته ی بارور2، کود آلی و کود شیمیایی به صورت خالص یا در ترکیب با هم دیگر (کودهای شیمیایی و آلی در ترکیب با سایر کودها به مقدار 50% میزان خالص آن مصرف گردید) و تیمار شاهد (عدم مصرف کود). نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بیشترین تعداد دانه در میوه، وزن متوسط و قطر هر میوه، عملکرد میوه و عملکرد دانه در تیمارهای کودی ترکیبی از سه نوع کود آلی، شیمیایی و زیستی مشاهده گردید. بین تیمارهای کودی از لحاظ وزن هزار دانه و تعداد میوه در بوته اختلاف معنی داری وجود نداشت. بیشترین میزان کلروفیل و فتوسنتز نیز در تیمارهای ترکیب کودهای زیستی با کود شیمیایی و یا ترکیب همین کودها با کود آلی مشاهده گردید. بیشترین درصد پروتئین در تیمار نیتروکسین به همراه کود شیمیایی مشاهده شد که با تیمار ترکیب تلفیق کودهای زیستی با کود شیمیایی اختلاف معنی داری نشان نداد. بیشترین میزان فسفر و درصد روغن در کود زیستی فسفاته بارور2 به همراه کود شیمیایی، بیشترین مقدار پتاسیم در تلفیق کود زیستی نیتروکسین و کود شیمیایی و بیشترین عملکرد روغن در ترکیب کودهای زیستی با کود آلی مشاهده شد. در کلیه صفات، مصرف کودهای زیستی نسبت به شاهد (عدم
  60. اثرات تنش سرما و یخ زدگی در مراحل مختلف رشد بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت در نخود
    1389
    به منظور بررسی اثرات تنش سرما و یخ زدگی بر روی آنزیم های آنتی اکسیدانت در نخود، سه آزمایش مجزا در سه مرحله رشدی جوانه زنی، سبز شدن و رشد اولیه انجام گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل دو عاملی با استفاده از فاکتورهای دمایی در شش سطح شامل(15 درجه= 1T (تیمار شاهد)، 5 درجه= 2T، صفر درجه= 3T، 5- درجه= 4T، 10-درجه= 5T، 15-درجه= 6T) و رقم در سه سطح شامل(پیروز=1V، 482ILC=2V، بیونیج=3V) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 88-1387 و به صورت کاملاً آزمایشگاهی در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد، تیمارهای سرما و یخ زدگی بر روی کلیه صفات از جمله آنزیم های کاتالاز(CAT) و پراکسیداز(POX)، پرولین، پروتئین، کربوهیدرات، پایداری غشاء، کلروفیل و پراکسید هیدروژن(2O2H) معنی دار بود، به طوری که کلیه صفات ذکر شده بجز کلروفیل با کاهش دما افزایش نشان دادند، در حالی که محتوای کلروفیل با کاهش دما کاهش پیدا کرد. در بین تیمارهای دمایی، در اکثر صفات دمای 5- درجه سانتی گراد بیشترین تاثیر را بر روی صفات فوق الذکر داشت. در این تحقیق ارقام مورد بررسی در مرحله جوانه زنی در صفات پایداری غشاء، پرولین، پروتئین، 2O2H، پراکسیداز و کاتالاز اختلاف معنی داری را با یکدیگر نشان دادند، به طوری که در کلیه این صفات ، رقم 482ILC به عنوان رقم متحمل شناخته شد در حالیکه در صفات کاتالاز و پراکسیداز این رقم با رقم بیونیج تفاوت معنی داری را نشان نداد . ارقام مورد بررسی در مرحله سبز شدن نیز در تمامی صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری را نشان دادند، به طوری که رقم 482ILC در صفات پایداری غشاء، کربوهیدرات محلول در آب و پروتئین و در بقیه صفات رقم بیونیج به عنوان رقم متحمل شناخته شدند، که البته در صفت 2O2H و پراکسیداز این دو رقم فاقد اختلاف معنی دار بودند. در مرحله رشد اولیه نیز ارقام در صفات پایداری غشاء، پرولین، پروتئین، کربوهیدرات محلول در الکل، کلروفیل و 2O2H دارای اختلاف معنی داری بودند. در این مرحله رشدی رقم 482ILC در صفت پایداری غشاء متحمل شناخته شد و رقم بیونیج در صفات کربوهیدرات محلول در الکل و کلروفیل مقاوم شناخته شد، در صفت 2O2H این دو رقم فاقد اختلاف معنی دار بودند. البته در صفت پروتئین رقم بیونیج با پیروز فاقد اختلاف معنی دار ب
  61. تآثیر کاربرد کودهای زیستی بر عملکرد و میزان تولید اسانس گیاه دارویی بادرشبو(Dracocephalum moldavica L)
    1388
    با توجه به اینکه امروزه مهمترین محور بحث های حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهی در سیستم تولید محصولات ارگانیک، جایگزینی مواد آلی و کودهای زیستی با کودهای شیمیایی است، کاربرد کودهای زیستی در تولید گیاهان دارویی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهاده های شیمیایی از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین منظور در تحقیق حاضر صفات کمی و کیفی مربوط به گیاه دارویی بادرشبو(Dracocephalum moldavica L.) تحت تاثیر کودهای زیستی نیتروکسین، فسفاته بارور-2 و بیوسولفور (به صورت خالص و ترکیبی) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار و در سال زراعی 1387 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ساعتلو آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین یک کرت به عنوان شاهد (عدم مصرف کود) و یک کرت کود شیمیایی (N150P150K100) برای مقایسه با کودهای زیستی به کار برده شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بیشترین تعداد انشعابات ساقه، کلروفیل و میزان اسانس مربوط به تلقیح با (نیتروکسین+فسفاته بارور-2 +بیوسولفور)، بیشترین عملکرد اسانس، بیشترین غلظت نیتروژن و پتاسیم و بیشترین شاخص برداشت ماده خشک مربوط به تلقیح با نیتروکسین، بیشترین غلظت فسفر در تلقیح با (فسفاته بارور-2+بیوسولفور)، بیشترین غلظت گوگرد مربوط به بیوسولفور و بیشترین وزن هزاردانه در اثر تلقیح با (نیتروکسین+بیوسولفور) حاصل شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس داده ها، بین تیمارهای کودی از لحاظ صفات ارتفاع بوته و شاخص برداشت دانه اختلاف معنی داری وجود نداشت. در باقی صفات مورد بررسی شامل تعداد سرشاخه گلدار، قطر ساقه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد ماده خشک، بیشترین مقدار از تیمار کود شیمیایی(NPK) به دست آمد، که با کود زیستی نیتروکسین اختلاف معنی داری نشان نداد. در کلیه صفات کودهای زیستی نسبت به شاهد(عدم مصرف کود) برتری نشان دادند. در رابطه با اجزای تشکیل دهنده اسانس بادرشبو نتایج حاکی از آنست که مجموع ترکیبات معطر گیاه شامل ژرانیل استات، ژرانیال، ژرانیول، نرال، نرول و نریل استات در تیمار کود شیمیایی بیشترین مقدار(89/98 درصد) و در فسفاته بارور2 (83/80 درصد) کمترین مقدار را داشت و بین تیمارهای کود زیستی، کود نیتروکسین (45/91 درصد) بعد از کود شیمیایی بیشترین درصد ترکیبات اصلی اسانس را به خود اختصاص داد. با توجه به اینکه بیشترین عملکرد اسانس و