تاریخ بهروزرسانی: 1403/08/24
سید محمدطاهر حسینی
دانشکده کشاورزی / گروه علوم و مهندسی خاک
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
نقشه برداری شاخص تناسب اراضی و تولید پیش بینی شده گندم آبی، یونجه و سیب زمینی
1398در مطالعات تناسب اراضی رابطه بین اراضی و نوع استفاده آن بر اساس اصل پایدار مشخص می شود و میزان تولید هم پیش بینی می شود. گندم آبی، یونجه و سیب زمینی از مهم ترین محصولات زراعی در استان کردستان می باشند که نفشه های تناسب اراضی و تولید پیش بینی شده می تواند به انتخاب بهترین واحد اراضی برای کشت این محصولات زراعی مهم کمک کند. هدف از این تحقیق تعیین شاخص تناسب اراضی و تولید پیش بینی شده برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی و تهیه نقشه آنها به دو صورت سنتی و زمین آماری می باشد. منطقه مورد مطالعه دارای مساحت 6500 هکتار می باشد که در منطقه قروه واقع شده است. ابتدا نقشه اجزاء اراضی به روش فیزیوگرافی ماهلر تهیه و سپس بر اساس آن 17 پروفیل شاهد خاک در هر اجزاء واحد اراضی حفر، تشریح و نمونه برداری شدند. علاوه بر این 105 نمونه اوگر در سه عمق (0-20، 20-50 و 50-100 سانتی متری) برداشت شد. در کل نمونه ها خصوصیات بافت خاک، اسیدیته، کربن آلی، کربنات کلسیم، گچ، ESP، ٍهدایت الکتریکی و سنگریزه اندازه گیری شد. با استفاده از خصوصیات اقلیم، خاک و توپوگرافی شاخص تناسب اراضی گندم آبی، یونجه و سیب زمینی محاسبه شد. سپس نقشه سنتی کلاس تناسب اراضی این محصولات بر اساس نقشه اجزاء واحد اراضی تهیه گردید. همچنین نقشه تناسب اراضی گندم آبی، یونجه و سیب زمینی با استفاده از تکنیک زمین آمار تهیه و دقت آن با نقشه سنتی مقایسه گردید. علاوه بر این تولید پتانسیل و پیش بینی شده گندم آبی، یونجه و سیب زمینی بر اساس مدل فائو محاسبه گردید. منطقه مورد مطالعه دارای حدود 88/34 ، 61/36 و 08/39 درصد کلاسN2 (به ترتیب برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی)، 72/21، 22/6 و 92/60 درصد کلاسN1 (به ترتیب برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی) و 40/43 ،17/57 و 0 درصد کلاس S3 (به ترتیب برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی) می باشد. محدودیت های اصلی منطقه برای کشت این محصولات عمدتاً توپوگرافی، سنگریزه و pH می باشد. میزان تولید پتانسیل به ترتیب برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی (01/9، 32/23 و 85/51 تن در هکتار) محاسبه شد. نتایج شاخص کاپا نشان داد که نقشه زمین آماری تناسب اراضی (24/0، 23/0 و 18/0 به ترتیب برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی) دارای دقت کمتری در مقایسه با نقشه سنتی تناسب اراضی (49/0، 46/0 و 36/0 به ترتیب برای گندم آبی، یونجه و سیب زمینی) می باشد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر شاخص تناسب اراضی و تولید پیش بینی شده در واحدهای اراضی دشت دامنه ای و فلات مشاهده شد.
-
بررسی توان روش های زیستی در افزایش ارزش کودی لجن حاصل از فاضلاب شهری
1397ولید ضایعات جز جدایی ناپذیر زندگی بشر از ابتدای خلقت انسان تا کنون بوده است. در جهان امروزه با نگرشی مناسب می توان این پسماندها را در صنایع مختلفی بازچرخ نمود و از آلوده شدن اکوسیستم های گوناگون توسط آن ها جلوگیری به عمل آورد. استفاده از این ضایعات مستلزم داشتن یک سری استانداردها می باشد که بخشی از پژوهش های تحقیقی و پژوهش های محیط زیستی معطوف به قید این استانداردها می گردد. در این پژوهش نیز برای رسیدن به این استاندارها و بهره برداری از لجن حاصل از تصفیه خانه ی فاضلاب شهر سنندج آن را به مدت 100 روز در 4 تیمارآزمایشی (کمپوست، ورمی کمپوست، تیمار تلقیح شده با خرخاکی و تیمار تلقیح شده با کرم خاکی و خرخاکی) در سه تکرار مورد تجزیه ی زیستی قرار داده شدند. نتایج حاصل از دو مرحله نمونه برداری از تیمارهای مورد بررسی در روز پنجاهم و صدم دوره نشان می دهد که استفاده از این دو ماکروفون در تیمارهای مورد بررسی سبب شده است که ذرات ریز خشک کمپوست بیشتر شود و به تبع آن سطح ویژه ی ذرات، جرم مخصوص ظاهری و ظرفیت نگهداشت آب نسبت به سایر تیمارها افزایش می یابد. در بررسی پارامترهای شیمیایی انجام شده در این پژوهش، نتایج نشان داده که میزان pH در تیمار تلقیح شده با کرم خاکی و خرخاکی در مقایسه با لجن اولیه نسبت به سایر تیمارها بیشترکاهش یافته است. میزان های متغیرهای هدایت الکتریکی، درصد خاکستر، ازت کل، نیترات، پتاسیم و فسفر در هر دو زمان نمونه-برداری در تمام تیمارهای آزمایشی به خصوص تیمار تلقیح شده با کرم خاکی و خرخاکی افزایش یافته بود. در مقابل در تمامی تیمارها میزان و میزان کربن کل، نسبت کربن به نیتروژن و میزان کلسیم و منیزیم در هر دو زمان نمونه برداری در همه ی تیمارها به ویژه در تیمار تحت تلقیح کرم خاکی و خرخاکی کاهش یافته بود. در بررسی میزان فلزات سنگین در تیمارهای آزمایشی میزان مس و روی در هر دو زمان نمونه برداری در تیمار تحت تاثیر کرم خاکی و خرخاکی افزایش یافته بود اما در روندی معکوس میزان منگنز، آهن، سرب و کادمیم در تمام تیمار های مورد بررسی کاهش یافته بود، همچنین بررسی میزان فلزات سنگین در کمپوست نهایی و بافت های جانوری نشان داد که ارتباط مستقیم مثبتی بین این دو شاخص وجود دارد و خرخاکی ها در مقایسه با کرم های خاکی در ذخیره ی این فلزات تواناتر عمل کردند.
-
ارزیابی اثر جنگل تراشی بر روی کیفیت خاک با استفاده از شاخص های کیفیت خاک
1396کیفیت خاک عبارت از توانایی خاک جهت حفظ توان تولید بیولوژی، بهبود کیفیت آب و هوا و همچنین تامین سلامت انسان، گیاه و حیوان است. تخریب جنگل و تغییر کاربری اراضی یکی از عوامل موثر بر کیفیت خاک می باشد. منطقه مریوان در استان کردستان جزو مناطق جنگلی زاگرس می باشد که با توجه به افزایش جمعیت در چند دهه اخیر و افزایش نیاز به غذا مورد تهدید قرار گرفته و بخش هایی از آن تحت کشت زراعت رفته است. هدف از این تحقیق، ارزیابی اثر جنگل تراشی بر روی کیفیت خاک با استفاده از شاخص های کمی کیفیت خاک می باشد. 8 نیمرخ خاک در جایگاه های مختلف (شانه شیب، پشته شیب، پای شیب و پنجه شیب) دو شیب تپه مجاور هم، تحت کاربری جنگل تغییریافته به زراعت (با شرایط یکسان) حفر و تشریح شدند. علاوه بر این در هر کاربری در هر موقعیت شیب، 3 نمونه خاک از عمق 20-0 سانتی متری برداشت شد. ویژگی-های بافت خاک، شن ریز، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، رطوبت معادل ظرفیت زراعی، رطوبت معادل نقطه پژمردگی دائم، جرم ویژه ظاهری، تخلخل، هدایت الکتریکی، اسیدیته (pH)، آهک، ازت کل، فسفر و پتاسیم قابل دسترس، شدت تنفس میکروبی و نسبت سدیم جذب سطحی-شده (SAR) خاک اندازه گیری شد. کیفیت خاک با استفاده از دو مدل شاخص کیفیت وزنی تجمعی (SQIw) و شاخص کیفیت نمرو (SQIn) و در دو مجموعه کل (TDS) و حداقل (MDS) داده ها ارزیابی شد. نتایج نشان داد دو کاربری (جنگل و زراعت) از لحاظ مقدار جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، سلیت، رس، آهک، شن ریز، اسیدیته ، ماده آلی، شدت تنفس میکروبی، ازت-کل، رطوبت قابل دسترس، ظرفیت تبادل کاتیونی و شاخص های کیفیت وزنی تجمعی و نمرو دارای اختلاف معنی داری بودند و تغییر کاربری اراضی جنگلی به زراعی منجر به تخریب مالی سول ها شده است. همچنین نتایج نشان داد که موقعیت های پایین شیب (پنجه شیب و پای شیب) دارای مقادیر بیشتر رس، کربن آلی، رطوبت قابل دسترس، شن ریز، سیلت، ازت کل، فسفر قابل دسترس، پتاسیم قابل دسترس، ظرفیت تبادل کاتیونی، شدت تنفس میکروبی و شاخص های کیفیت وزنی تجمعی و نمرو و مقادیر کمتر آهک، هدایت الکتریکی، فرسایش پذیری، pH و SAR در مقایسه با موقعیت های بالای شیب بودند. خاک های تشکیل شده در موقعیت های پایین شیب دارای عمق و تحول بیشتری در مقایسه با موقعیت های بالای شیب بودند. همبستگی مثبت و معنی داری بین شاخص های کیفیت خاک در دو مجموعه کل
-
برآورد برخی از ویژگی های فیزیکی و مکانیکی خاک با استفاده از رفتارسنجی طیفی خاک
1395طیف سنجی مرئی - مادون قرمز نزدیک به عنوان روشی غیر مخرب، سریع، ارزان، دارای حداقل آماده سازی نمونه ها و بدون آسیب به زیست بوم می تواند جایگزین روش های مرسوم آزمایشگاهی شود. هدف از این پژوهش ارزیابی طیف سنجی انعکاسی در برآورد برخی ویژگی های خاک های دشت های کشاورزی قروه - دهگلان در استان کردستان می باشد. بدین منظور تعداد 120 نمونه خاک سطحی از منطقه مورد مطالعه جمع آوری شد. سپس ویژگی های فیزیکی و مکانیکی این نمونه ها شامل توزیع اندازه ذرات خاک، جرم ویژه ظاهری و حقیقی، پایداری خاکدانه ها، حدود آتربرگ، درصد کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و کربنات کلسیم معادل خاک در آزمایشگاه با روش های استاندارد اندازه گیری شد. آنالیز طیفی خاک ها با استفاده از دستگاه طیف سنجی زمینی با طول موج 2500- 350 نانومتر انجام شد. پس از ثبت طیف ها، تاثیر انواع روش های پیش پردازش بر طیف ها مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس با استفاده از روش های رگرسیون خطی چند گانه گام به گام (SMLR) و شبکه های عصبی مصنوعی (ANNs) و بهره گیری از داده های طیفی خاک، پارامترهای مورد مطالعه پیش بینی شدند. به منظور ارزیابی دقت مدل های پیشنهادی از آماره های مختلفی همچون میانگین خطا (ME)، ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده (NRMSE)، ضریب تبیین (R2)، شاخص بهبود نسبی (RI)، شاخص انطباق (d) و درصد انحراف نسبی (RPD) استفاده شد. با توجه به این آماره ها، دقیق ترین تخمین مدل های SMLR پیشنهادی برای ظرفیت تبادل کاتیونی و حد روانی و تخمین هایی قابل قبول برای رس، سیلت، شن، جرم ویژه ظاهری و حقیقی، تخلخل، میانگین و انحراف معیار هندسی قطر ذرات، میانگین وزنی و هندسی خاکدانه ها، حد خمیری، شاخص خمیرایی، فعالیت رس، کربن آلی و کربنات کلسیم معادل به دست آمد. نتایج همچنین نشان دادند که برآورد های ANNs از پارامترهای مقدار رس، جرم ویژه حقیقی، میانگین وزنی و هندسی قطر خاکدانه ها، حد خمیری و درصد کربن آلی قابل قبول و برآورد دیگر ویژگی های فیزیکی و مکانیکی مورد مطالعه دقیق می باشد. این نتایج بدین معنی است که شبکه های عصبی مصنوعی در مقایسه با مدل های رگرسیون خطی دارای نتایج بهتر و دقیق تر می باشند. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد، استفاده از داده های طیفی خاک می تواند به عنوان روشی غیرمستقیم برای برآورد ویژگی های فیریکی و مکانیکی خاک مورد استفاده قرار گیرد.
-
پیش بینی مادۀ آلی خاک بر اساس شاخص های خاک، توپوگرافی و دادههای سنجش از دور با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی
1394با توجه به نقش کربن آلی در حاصلخیزی خاک، جلوگیری از فرسایش خاک و ترسیب میزان دی اکسید کربن پیش بینی مقدار کربن آلی خاک از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش کارایی تکنیکهای رگرسیون چندمتغیره خطی و غیر خطی گام به گام، شبکه عصبی مصنوعی و روشهای زمین آماری (کریجینگ معمولی، کوکریجینگ و وزندهی عکس فاصله) در پیشبینی مقدار کربن آلی خاک بررسی شد. بدین منظور 150 نمونه خاک از عمق 15-0 سانتیمتری دشت قروه-دهگلان در استان کردستان جمع آوری گردید. سپس توزیع اندازه ذرات و مقدار کربن آلی خاکها در آزمایشگاه اندازه گیری شد. شاخصهای توپوگرافی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب و شاخص خیسی با استفاده از نقشه ی رقومی ارتفاع (DEM) در محیط ArcGIS بدست آمدند. همچنین شاخصهای گیاهی شاخص نرمال شده اختلاف پوشش گیاهی (NDVI) و شاخص پوشش گیاهی با تنظیم انعکاس خاک (SAVI) با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 در محیط MATLAB بدست آمدند. نتایج نشان داد که کارایی شبکه عصبی مصنوعی (74/0 =R2) در تخمین مقدار ماده آلی خاک بیشتر از رگرسیون چندمتغیره خطی (37/0 =R2) و رگرسیون چندمتغیره غیرخطی (41/0 =R2) بود. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون خطی و غیرخطی بیانگر آن بود که متغیرهای درصد رس و شاخص های پوشش گیاهی (NDVI) و SAVI) بیشترین همبستگی را با ماده آلی خاک داشته است (05/0 =α). اعتبارسنجی متقاطع روشهای درونیابی استفاده شده نشان داد که روش کوکریجینگ با متغیر کمکی درصد رس خاک (50/0 =RMSE) بیشترین دقت را نسبت به کریجینگ معمولی (54/0 =RMSE) و وزن دهی عکس فاصله (56/0 =RMSE) در درونیابی مقدار ماده آلی خاک داشته است.
-
بررسی اثر کود بیولوژیک نیتروکسین و هیومیک اسید بر برخی خصوصیات مورفو- فیزیولوژیکی توت فرنگی تحت کاربرد مالچ
1393امروزه به دلیل استفاده ی بی رویه از کود های شیمیایی، موادآلی زمین های کشاورزی در ایران کاهش یافته، از این رو استفاده از کودهای آلی و زیستی نقش مهمی را در سلامتی محیط زیست ایفا می کند. به منظور بررسی اثر کود بیولوژیک نیتروکسین و هیومیک اسید بر برخی خصوصیات مورفو - فیزیولوژیکی توت فرنگی تحت کاربرد مالچ (سفید)، طی دو فصل در سال 93-92 در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان آزمایشی به صورت فاکتوریل (مالچ × کود) بر پایه ی طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. آزمایش اول بر روی توت فرنگی رقم پاروس (دوساله) و آزمایش دوم بر روی توت فرنگی رقم کوئین الیزا (یک ساله) صورت گرفت. سطوح کودی مورد استفاده در هر دو آزمایش عبارت بودند از: به ازاء هر گیاه 3 گرم کود کامل N.P.K، 5 گرم کود آلی هیومیک اسید، 70 سی سی کود بیولوژیک نیتروکسین با غلظت 100 پی پی ام و 5 گرم کود هیومیک اسید + 70 سی سی کود بیولوژیک نیتروکسین با غلظت 100 پی پی ام در نظر گرفته شده است. صفات اندازه-گیری شده، صفات رویشی و بیوشیمیایی از جمله میزان کربوهیدرات های محلول کل میوه، برگ، طوقه و پروتئین های محلول کل برگ و طوقه، فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز برگ، ریشه و طوقه و عناصر نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم در برگ توت فرنگی رقم پاروس در سال اول و اندازه گیری صفات رویشی رقم کوئین الیزا در سال دوم انجام شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل مالچ × کود روی میانگین سطح برگ، سطح برگ کل بوته، سطح مخصوص برگ (سطح برگ بر وزن خشک برگ)، حجم ریشه، وزن تک میوه و وزن خشک کل در سال اول معنی دار شد. بیشتر صفات رویشی اندازه گیری شده و ماده خشک کل در شرایط مالچ و در کود نیتروکسین + هیومیک اسید بهبود یافته اند. اثر متقابل مالچ × کود میزان کربوهیدرات های محلول کل برگ، میوه و طوقه و پروتئین های محلول کل برگ و طوقه را تحت تاثیر قرار دادند. کاربرد کود زیستی نیتروکسین و هیومیک اسید همراه با مالچ غلظت عناصر غذایی نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم برگ را افزایش دادند. میزان عملکرد میوه در دو سال آزمایش تحت تیمار نیتروکسین + هیومیک اسید تحت کاربرد مالچ بطور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود.
-
ارزیابی پیامدهای کارکرد جنگل چرایی (مطالعه موردی هواره خول)
1392زیان های وارده به جنگل از راه چرای دام سابقه طولانی دارد. اکثر مراتع وسیع کنونی جهان روزگاری جنگل های بکر بوده اند که بر اثر دخالت بشر افراط در چرای دام ها و فشار دام داران و چوپانان به بوته زار و مرتع تبدیل شده است. به منظور ارزیابی پیامدهای کارکرد جنگل چرایی، روستای هواره خول واقع در شرق شهرستان بانه انتخاب شد. تعداد 114 قطعه نمونه 225 مترمربعی (15×15 متر) به صورت تصادفی سیستماتیک پیاده شد. نمایه های موثر با جنگل گردشی و مرور منابع از جمله بیرون زدگی سنگی، بیرون-زدگی ریشه، کوبیدگی خاک، فرسایش، تعداد میکروتراس و میزان آسیب دیدگی توده جنگلی در نظر گرفته شدند. سپس اطلاعات مربوط به نمایه ها در قطعات نمونه برداشت و ثبت گردید. هر 15 روز یکبار مسیر حرکت دام به وسیله جی پی اس ثبت گردید. در مرحله بعد برای هر یک از نمایه های مورد مطالعه در محیط آرک. جی. آی. اس لایه های اطلاعاتی تهیه شد. به منظور ارزیابی هر کدام از نمایه های آسیب-دیدگی رویشگاه (فرسایش سطحی، فرسایش شیاری، فرسایش خندقی، کوبیدگی خاک، تعداد میکروتراس) پرسشنامه هایی با بکارگیری روش دلفی- لیکرت طراحی گردید و بر اساس میزان اهمیت به هر یک وزنی اختصاص داده شد. در نهایت لایه های اطلاعاتی وزن دهی شده در محیط آرک.جی.آی.اس هم پوشانی شدند و نقشه آسیب دیدگی رویشگاه تهیه گردید. سپس سه نقشه آسیب دیدگی توده جنگلی، آسیب دیدگی رویشگاه و شدت حضور دام در کنار هم قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد در اراضی بی-جهت و شمالی، ارتفاع 1710 تا 1860 متری، فاصله 500 تا 1000 متری از روستا با شیب کمتر از 30 درصد و نزدیک آبراهه اصلی که دام بطور نسبی حضور بالایی دارد، بیشترین آسیب دیدگی رویشگاه و توده را می توان مشاهده کرد. با اصلاح الگوی رمه گردانی و مدیریت چرا در این مناطق می توان این اراضی را به سمت بهبودی سوق دهد.
-
تاثیر قارچ مایکوریزا بر جذب برخی عناصر غذایی و صفات مرتبط با تحمل خشکی در دو رقم توت فرنگی
1392تنش خشکی یکی از عوامل تنش زای محیطی است که رشد و تولید محصول را محدود می کند. روش ها و استراتژی های برای القا مقاومت به تنش یا اصلاح اثرات زیانبار خشکی بر گیاهان مورد توجه زیادی قرار گرفته است. یکی از راهکارها برای غلبه بر اثرات نامطلوب تنش خشکی کاربرد قارچ مایکوریزا است. مایکوریزا نشان دهنده مشارکت همزیستی بین قارچ و ریشه گیاه میزبان می باشد. در این همزیستی قارچ، قند، اسیدهای آمینه، ویتامین ها و برخی مواد آلی دیگر را از میزبان دریافت و در مقابل مواد معدنی و بیشتر از سایر مواد، فسفات را از خاک جذب و در اختیار گیاه قرار می دهد. به منظور بررسی اثر دو گونه قارچ مایکوریزا بر برخی صفات در دو رقم توت فرنگی در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و سه فاکتور آبیاری (آبیاری کامل و تنش خشکی 10- بار) و فاکتور قارچ مایکوریزا در سه سطح (شاهد، گونهGlomus mosseae و Glomus intraradices) و دو رقم توت فرنگی (پاروس و کوئین الیزا) انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده تنش خشکی باعث کاهش صفات رویشی مانند سطح برگ، وزن خشک برگ، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، پایداری غشا، کلروفیل a و کل، میزان پروتیین در رقم کوئین الیزا و عنصر فسفر شد و قارچ مایکوریزا صفات مذکور را در شرایط تنش افزایش داد. همچنین تنش خشکی باعث افزایش صفاتی مانند میزان پرولین، کربوهیدرات و آنزیم های پراکسیداز، آسکوربیک پراکسیداز، پراکسید هیدروژن شد ولی گیاهان آلوده به قارچ مایکوریزا این صفات را در شرایط تنش خشکی کاهش دادند. قارچ مایکوریزا در شرایط تنش خشکی بر صفاتی مانند طول ریشه، کلروفیل b و عناصر ازت، پتاس و آهن تاثیر نداشت. ولی میزان جذب مس در حالت شاهد (آبیاری کامل) را نسبت به گیاهان بدون قارچ افزایش داد در حالی که در شرایط تنش تاثیری معنی داری نداشت.
-
بررسی اثر کودهای نیتروکسین و نیتروژن بر خصوصیات فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی توت فرنگی تحت شرایط کم آبی
1392در خاکهای خشک عمدتاً مواد غذایی کمتر تحرک دارند زیرا خلل و فرج خاک با هوا پر شده و سطح جذب مواد از خاک به ریشه کاهش یافته است. نیتروژن عنصری پویا است که نقش مهمی را در تغذیه گیاهان دارد. امروزه به تثبیت بیولوژیک نیتروژن از طریق باکتری های آزادزی از جمله ازتوباکتر و آزوسپریلیوم توجه شده است. این باکتری ها سبب تحریک بیشتر رشد گیاه و افزایش مقاومت گیاه به تنش های محیطی می شوند. به منظور بررسی تاثیر کود اوره، کود نیتروکسین و اثر متقابل آنها بر خصوصیات رشدی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی توت فرنگی تحت شرایط کم آبی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار و 12 تیمار با تیمار تنش خشکی (10- بار) و شاهد (آبیاری کامل) به عنوان فاکتور اصلی و تیمار کود اوره در دو سطح (70 =U1 و140 U2= کیلوگرم در هکتار)، کود نیتروکسین (200 سی سی به ازاء هر100متر مربع)، کود اوره (U1) + کود نیتروکسین، کود اوره (U2) + نیتروکسین و شاهد (بدون کود دهی) به عنوان فاکتور فرعی، انجام شد. نتایج نشان داد تنش خشکی سبب کاهش پارامترهای رشدی (سطح و تعداد برگ، وزن خشک برگ، دمبرگ، طوقه و ریشه)، محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، شاخص پایداری غشاء، رنگیزه های فتوسنتزی و آنزیم نیترات ردوکتاز شد. در حالیکه مقدار پرولین، کربوهیدرات محلول، پروتئین و آنزیم های آنتی اکسیدانی، پراکسیداسیون لیپیدی و مقدار پراکسید هیدروژن افزایش یافت. کاربرد کود زیستی نیتروکسین در شرایط کم آبی سبب افزایش وزن خشک برگ، دمبرگ، اندام هوایی، حجم ریشه، پرولین و فعالیت آنزیم کاتالاز شد. بیشترین میزان محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، طول ریشه، تعداد و سطح برگ در شرایط کم آبی در تیمار کود اوره (U1) + نیتروکسین نسبت به تنش بدون تیمار کودی مشاهده گردید. اوره (U2) + نیتروکسین نیز در شرایط کم آبی بیشترین تاَثیر بر افزایش وزن خشک ریشه و طوقه، کلروفیل، کربوهیدرات محلول، پروتئین و فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاهش پراکسیداسیون لیپید و مقدار پراکسید هیدروژن داشت. فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در شرایط تنش خشکی با کاربرد هر سه تیمار کودی (نیتروکسین، اوره (U1) + نیتروکسین و اوره (U2) + نیتروکسین) افزایش یافت. در مجموع یافته های این تحقیق نشان داد کاربرد کود نیتروکسین به همراه کود اوره اثرات زیان آور ناشی از تنش خشکی را کاهش می دهد.
-
ارزیابی راندمان سیستم آبیاری نواری مزارع دشت زرینه رود میاندوآب
1389افزایش راندمان آبیاری یکی از اصول اساسی در توسعه بخش کشاورزی است. هدف از ارزیابی ارائه راهکار مناسب جهت افزایش راندمان آبیاری و کاهش تلفات آب به صورت نفوذ عمقی است. این پژوهش بر روی سه مزرعه به نام های A، B و C از مزارع دشت زرینه رود میاندوآب واقع در واحد عمرانی چهار انجام شد. مزارع به روش آبیاری نواری انتها بسته آبیاری می شدند و محصول آن ها یونجه بود. در مزارع A و B سه آبیاری متوالی و در هر آبیاری سه نوار مورد ارزیابی قرار گرفت. در مزرعه C دو آبیاری متوالی و در هر آبیاری سه نوار ارزیابی شد. ارزیابی ها در ماه های شهریور و مهر سال 1388 انجام گردید. جهت تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مزارع از سه نقطه ابتدا، وسط و انتهای نوارها از سه عمق 0- 5/0، 5/0-1 و 1-5/1 متری، نمونه خاک تهیه گردید. برای مشخص شدن وضعیت رطوبتی خاک از ابتدا، وسط و انتهای نوارها با توجه به عمق ریشه گیاه از اعماق مذکور یک روز قبل از آبیاری و 48 ساعت بعد از آبیاری بوسیله مته، نمونه خاک تهیه شد. در روز آبیاری از W.S.C فلوم تیپ 4 جهت اندازه گیری دبی ورودی به نوارها استفاده شد و آمارهای پیشروی و پسروی نیز تعیین گردید. جهت تعیین معادلات نفوذ کاستیاکف- لوئیز از روش موازنه حجمی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که، میزان راندمان کاربرد در مزارع A و B، به ترتیب 61/88 و 07/95 درصد و راندمان نیاز آبیاری 21/90 و 82/92 درصد با سطح کفایت به ترتیب 59/59 و 87/65 درصد بود. در مزرعهC راندمان کاربرد 59/51 باراندمان نیاز آبی 100 درصد در سطح کفایت 100 درصد بوده است. در مزارعی که دسترسی آسان به آب شبکه آبیاری و زهکشی ندارند آبیاری دیرتر از زمان نیاز گیاه به آب و با اعمال کم آبیاری انجام گرفته بود. یکی از دلایل پایین بودن راندمان در مزارعی که دسترسی آسان به آب شبکه را دارند عدم تحویل آب به صورت حجمی است. در مزارع مورد ارزیابی ضعف مدیریتی آبیاری عمدتاً ناشی از سه عامل عدم آگاهی زارعین از وضعیت رطوبتی خاک و تشخیص زمان مناسب آبیاری، عدم تناسب آب کاربردی با میزان مورد نیاز برای سطح زیر کشت و ضعف برنامه ریزی آبیاری می باشد. استفاده از دبی 5/12 الی 5/13 لیتر در ثانیه برای منطقه فوق مناسب می باشد و نتیجه شد که راندمان کاربرد تحت تاثیر کمبود واقعی رطوبت در خاک قرار دارد.
-
اثر تنش خشکی بر فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و صفات فیزیولوژیکی ارقام نخود در شرایط کردستان
1389به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت وصفات فیزیولوژیکی ارقام نخود، آزمایشی مزرعه ای در مزرعه دانشگاه کردستان بصورت اسپلیت پلات برپایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. فاکتور اصلی سطوح تنش شامل شاهد(آبیاری در همه مراحل) تنش رویشی ( عدم آبیاری تا شروع گلدهی)، تنش زایشی(قطع آبیاری پس از گلدهی تا رسیدگی دانه) و تنش کامل( عدم آبیاری تا انتهای دوره رشدی) و فاکتور فرعی ارقام نخود شامل بیونیج، پیروز و ILC482 بودند. فتوسنتز، عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع بوته، میزان کلروفیل، میزان پرولین و پروتئین های محلول، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز اندازه گیری شدند. اثر تنش خشکی بر عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع گیاه در همه ارقام معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه در همه تیمارها متعلق به رقم بیونیچ و کمترین عملکرد دانه متعلق به رقم پیروز بود. تنش خشکی تاثیر معنی داری بر میزان کلروفیل، میزان پروتئین های محلول، پرولین و فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز داشت. بیشترین فعالیت آنزیم های کاتالاز و پر اکسیداز به ترتیب در شرایط تنش کامل و زایشی مشاهده گردید.
-
تآثیر کاربرد کودهای زیستی بر عملکرد و میزان تولید اسانس گیاه دارویی بادرشبو(Dracocephalum moldavica L)
1388با توجه به اینکه امروزه مهمترین محور بحث های حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهی در سیستم تولید محصولات ارگانیک، جایگزینی مواد آلی و کودهای زیستی با کودهای شیمیایی است، کاربرد کودهای زیستی در تولید گیاهان دارویی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهاده های شیمیایی از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین منظور در تحقیق حاضر صفات کمی و کیفی مربوط به گیاه دارویی بادرشبو(Dracocephalum moldavica L.) تحت تاثیر کودهای زیستی نیتروکسین، فسفاته بارور-2 و بیوسولفور (به صورت خالص و ترکیبی) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار و در سال زراعی 1387 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ساعتلو آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین یک کرت به عنوان شاهد (عدم مصرف کود) و یک کرت کود شیمیایی (N150P150K100) برای مقایسه با کودهای زیستی به کار برده شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بیشترین تعداد انشعابات ساقه، کلروفیل و میزان اسانس مربوط به تلقیح با (نیتروکسین+فسفاته بارور-2 +بیوسولفور)، بیشترین عملکرد اسانس، بیشترین غلظت نیتروژن و پتاسیم و بیشترین شاخص برداشت ماده خشک مربوط به تلقیح با نیتروکسین، بیشترین غلظت فسفر در تلقیح با (فسفاته بارور-2+بیوسولفور)، بیشترین غلظت گوگرد مربوط به بیوسولفور و بیشترین وزن هزاردانه در اثر تلقیح با (نیتروکسین+بیوسولفور) حاصل شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس داده ها، بین تیمارهای کودی از لحاظ صفات ارتفاع بوته و شاخص برداشت دانه اختلاف معنی داری وجود نداشت. در باقی صفات مورد بررسی شامل تعداد سرشاخه گلدار، قطر ساقه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد ماده خشک، بیشترین مقدار از تیمار کود شیمیایی(NPK) به دست آمد، که با کود زیستی نیتروکسین اختلاف معنی داری نشان نداد. در کلیه صفات کودهای زیستی نسبت به شاهد(عدم مصرف کود) برتری نشان دادند. در رابطه با اجزای تشکیل دهنده اسانس بادرشبو نتایج حاکی از آنست که مجموع ترکیبات معطر گیاه شامل ژرانیل استات، ژرانیال، ژرانیول، نرال، نرول و نریل استات در تیمار کود شیمیایی بیشترین مقدار(89/98 درصد) و در فسفاته بارور2 (83/80 درصد) کمترین مقدار را داشت و بین تیمارهای کود زیستی، کود نیتروکسین (45/91 درصد) بعد از کود شیمیایی بیشترین درصد ترکیبات اصلی اسانس را به خود اختصاص داد. با توجه به اینکه بیشترین عملکرد اسانس و
-
اثر تنش خشکی بر ویژگی های مورفولوژیکی و آنزیم های پراکسیدازی گلرنگ بهاره در شرایط کردستان
1388به منظور مطالعه اثر تنش خشکی بر ویژگی های مورفولوژیکی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت ارقام گلرنگ بهاره، آزمایش مزرعه ای، در مزرعه دانشگاه کردستان با استفاده از ارقام اصفهان 78 ، سینا، 111IL و PI-250536 انجام شد. طرح آزمایشی به کار رفته در این آزمایش، اسپلیت پلات، با 4 تیمار و 3 تکرار بود. تیمارهای تنش خشکی عبارت بودند از؛ تنش رویشی با عدم آبیاری تا شروع گلدهی، تنش زایشی با عدم آبیاری بعد از شروع گلدهی و تنش کامل با عدم آبیاری تا انتهای دوره رشدی اعمال شدند . عملکرد دانه،وزن هزار دانه، شاخص برداشت، تعداد غوزه در بوته، تعداد دانه در غوزه، ارتفاع بوته، درصد روغن، عملکرد روغن، محتوی آب برگ، میزان کلروفیل، میزان پرولین و پروتئین های محلول،فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و پایداری غشای سلولی اندازه گیری شدند . تنش خشکی تاثیر معنی داری روی صفات فوق داشت و سبب کاهش عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، تعداد غوزه در بوته، تعداد د انه در غوزه، ارتفاع گیاه، عملکرد روغن، محتوی آب برگ در همه ارقام شد. در شرایط تنش خشکی بیشترین میزان عملکرد در رقم 111IL که بیشترین پایداری غشا را داشت، مشاهده گردید. تنش خشکی تاثیر معنی داری روی درصد روغن، میزان کلروفیل، میزان پروتئین های محلول، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز نداشت، ولی سبب تجمع پرولین شد. در شرایط تنش خشکی بین پایداری غشای سلولی و عملکرد دانه و نیز بین پایداری غشای سلولی و فعالیت آنزیم کاتالاز همبستگی مثبت مشاهده شد . بین فعالیت آنزیم کاتالاز و میزان کلروفیلa و بین فعالیت پراکسیداز و کلروفیل b همبستگی مثبت مشاهده شد . نتایج این آزمایش پیشنهاد می کنند، ارقامی که میزان پرولین، محتوی آب برگ و پایداری غشای بالایی دارند، مقاومت بیشتری و به تنش خشکی دارند و آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز به ترتیب می توانند نقش محافظتی از کلروفیل a و کلروفیل b را در گلرنگ داشته باشند.